پرویز خزایی – متهم ردیف ۷۰ دادگاه مجاهدین خلق
پرویز خزایی متهم ردیف هفتاد در دادگاه رسیدگی به پرونده گروه تروریستی مجاهدین خلق است. نامبرده پس از پیروزی انقلاب، جذب مجاهدین شده و در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۶۱، ضمن حضور در تلویزیون نروژ، پناهندگی خود را اعلام میکند. وی سپس عضو شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت شده و ضمن شرکت در جلسات مختلف […]
چند سوال اساسی از عضو شورای به اصطلاح ملی مقاومت
آن زمان که ما در عراق و در حصارهای فرقه ای سازمان، خاک می خوردیم و در گرمای بالای 50 درجه و شرجی شهر العماره هر روز گرما زده می شدیم و می افتادیم، عده ای در خارج لم داده و لنگش کن می گفتند، از مبارزه و آزادی و خلق قهرمان سخن ها می […]
فقط تهدید خزایی مفت خور را کم داشتیم
فردی به نام خزایی که در مفت خوری و روده درازی ید طولایی داشته و همچنان به اراجیف بافتن مشغول است، این بار مقاله ای به نام سرنوشت یک خائن در فرانسه اشغال شده نوشته که به قول قدیمی ها فقط تو رو در تهدید کردن کم داشتیم!خزایی تا مدتها کارش این بود که با […]
پرویز خزایی سرخوش شد و سیمای رجوی را ترسیم کرد
تمام افرادی که پرویز خزایی، مزدور رجوی را می شناسند به این موضوع کاملا واقف هستند که هر بار وی به صحنه می آید یا سرخوش شده و یا نیاز به شارژ مجدد دارد. به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، وی با توجه به سابقه ای که دارد معرف عام و خاص است ولی من قصدم […]
تیمسار مسعود رجوی، همسرش و آقای خزایی گماشته اش
یکی از این عمله طرب مجاهدین که مقاله اش را وجب میزند و مزدش را میگیرد آقای پرویز خزایی است،او البته برای چند وجب بیشتر شدن مقاله اش مثال میزند و جوک مینویسد و لری و فارسی را قاطی میکند و…… که از آنجا که زندگی در خارج از کشور و سیر کردن شکم زن و بچه مخارج دارد هرجی به این کارش نیست و ما هم از آن میگذریم.
سینه چاک دادنهای پرویز خزایی مفت خور برای رجوی حقه باز
اگر شما از عشق در فرقه رجوی جنایت کار حرف و دم می زنید که واقعا خنده دار است ما و بقیه دوستانم در درون مناسبات اشرف هرچه که یافتیم کینه، تنفر، کشتن، و ریختن خون و تبعیض علیه همدیگر بوده است در این بازار مکاره رجوی عشقی یافت نمی شود پس زیاد دلتان را به عشق از مدل رجوی خوش نکنید عشق شما در این است که در کافه های اروپا لبی تر کرده و از عشق حرف بزیند.
پرویز خزایی”وروگشته”
پرویز خزایی وروگشته در ادامه اراجیف خود به عظمت گرد همایی پاریس اشاره کرده که دقیقا لکه ننگ و مایه آبرو ریزی سازمان در اروپا میباشد و هرساله با هزینه های باد اورده و دلار های امریکا و اسرائیل و پول های سعودی و… با جمع آوری افراد سیاهپوست، عرب –آفریقایی، سودانی و… که شاید درصد شرکت ایرانیان خارج از کشور در این تجمعات در حد انگشت شمار میباشد که فقط خود را مضحکه عام و خاص قرار میدهند در هیچ کجای دنیا محلی از اعراب ندارند.
آقای خزایی سکوت کن!
آقای پرویز خزایی که مهره های سوخته رجوی است٬ بعد از پیوستنش به شورای باصطلاح مقاومت٬ بدلیل اینکه مستقیما از سازمان حقوق میگیرد٬ ناگزیراست که برای آنها شمشیر بزند و در صورت لزوم بروی صحنه بیاید و هرآنچه از او میخواهند را تکرار کند. درگوشه ای از مقاله اش قیاسی صورت داده بود بین گروه های چریکی زمان هیتلر و مسئولین سازمان که هرچند این قیاس باعث خنده میشد
یار با بیگانگان دربندی است و البته معصیت هم دارد
ناگفته نماند ؛ خشونت ورزی و دست بردن به سلاح برای رهبری مجاهدین هم – که طی سالیان گذشته تلاش کرده است آنرا یک امر تحمیلی از سوی جمهوری اسلامی ایران وانمود کند – وجهی کاملا ایدئولوژیک و استراتژیک دارد و مشخصا برآمده از باورهای فرقه ای و ایدئولوژی التقاطی شخص رجوی و نزدیکی آن به آنارشیسم است که در عصر کنونی دیگر جایی برای شعارها و چهره های کاریزماتیک و حاکم ساختن ایدئولوژی های فرقه ای باقی نمی گذارد.
آقای پرویز خزائی، احتیاط شرط عـقـل است
اگرچه حقوقی که دریافت می دارید و ژستهای دیپلماتیکی که می گیرید و گافهایی که داده اید باندازه کافی برای جدائی شما راهبند ایجاد کرده است ولی فکر آن روزی را بکنید که کارد به استخوان جنابعالی می رسد و مجبور می شوید از فرقه بیرون بزنید و آنوقت است که به بهانه همین دوست دخترتان و اینکه نتوانسته اید مثل بقیه اینگونه مراودات خود را در پنهان انجام دهید و همگان از این نوع کارهای شما سردرآورده اند ؛ بلایی بر سرتان می آورند تا آندسته از اعضای شورای ملی مقاومت که خود و همسرانشان تعطیلات تابستانی خود را در ایران بسر می برند و یا کارهای دیگر می کنند ؛ حساب کاردستشان بیاید.
نامه ابراهیم خدابنده به آقای پرویز خزائی
مطلب شما تحت عنوان”در حاشیه دیدار فریبا هشترودی با مأموران گشتاپو” که در سایت”همبستگی ملی” تولید شده به تاریخ جمعه 22 دی 1385 درج گردیده بود را مطالعه کردم. خانم هشترودی خود به هر شکلی که مایل باشند، اگر صلاح بدانند، شاید جوابی به مطالب شما بدهند و لذا من به هیچ وجه در این نوشته قصد پاسخگویی از جانب ایشان را ندارم. اما بد ندیدم مشاهدات و نظرات خودم را به این ترتیب به اطلاع شما و سایر دوستان برسانم.