جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
نامه خانم عبدی به فرزندش سعید عبدی اسیر در فرقه رجوی 27 اسفند 1397

نامه خانم عبدی به فرزندش سعید عبدی اسیر در فرقه رجوی

    سلام چندین سال است چشم به راهت هستم و هیچ خبری از شما ندارم نمی خواهم به گذشته برگردم. فقط می خواهم اشاره ای بکنم زمانی که فرقه رجوی در عراق بود من و پدرت با وجود اینکه مشکل جسمی داشتیم چندین بار به عراق سفر کردیم فقط می خواستیم با شما دیداری داشته باشیم […]

سعید جان چهارده سال است دخترت را ندیده ای! 24 آبان 1397

سعید جان چهارده سال است دخترت را ندیده ای!

آقای عبدی و خانم عبدی مادر سعید عبدی خانواده فعال دفتر انجمن نجات هستند. زمانی که فرقه رجوی در عراق بود چند بار به عراق سفر کردند و آرزو داشتند با فرزندشان دیداری داشته باشند ولی متاسفانه رهبران سنگ دل فرقه رجوی مانع دیدار شدند. خانواده سعید عبدی تصمیم  گرفتند پیام بصورت فیلم برای سعید […]

نامه خانم عذرا کریمی به فرزندش سعید عبدی اسیر در فرقه رجوی 01 اردیبهشت 1397

نامه خانم عذرا کریمی به فرزندش سعید عبدی اسیر در فرقه رجوی

سلام… سال نو مبارک. امیدوارم که حالت خوب باشد و سال خوبی در پیش رو داشته باشی سال آزادی تو از دام عنکبوتی بنام فرقه رجوی. چندین سال است که از شما خبری ندارم نمی دانم اوضاع احوالت چطور است من و پدرت و زن و بچه ات نگران شما هستیم. خبرهای فرقه را از […]

نامه پدری رنج کشیده به پسرش سعید عبدی اسیر در لیبرتی 01 اردیبهشت 1395

نامه پدری رنج کشیده به پسرش سعید عبدی اسیر در لیبرتی

برای چی و چه هدفی در زندان لیبرتی مانده ای چرا تصمیم نمی گیری که خودت را نجات دهی و به آغوش گرم خانواده بر گردی خانواده ات مشتاقانه چشم انتظارند. نزد کسانی مانده ای که فقط دارند از شما سوء استفاده می کنند و عمر شما را به خاطر خودشان به تباهی می کشند بیدار شو و ببین اطرافت چی می گذرد به فکر همسر و دخترت باش. آنها چشم انتظار تو هستند.

نامه ای به برادرم سعید عبدی اسیر فرقه رجوی 10 شهریور 1394

نامه ای به برادرم سعید عبدی اسیر فرقه رجوی

چند سال است تماسی با ما نداشتی که از اوضاع و احوالت با خبر شویم. به چه دلیل خانواده خود را رها کردی و در جایی قرار گرفته ای که نمی توانی برای خودت تصمیم بگیری و تو را تبدیل کرده اند به یک چوب خشک عاطفه ای در وجودت باقی نمانده و تو را تبدیل کرده اند به یک مترسک! چرا خودت را به این روز انداختی مگر تو انسان نیستی تا آنجایی که من خبر دارم در کمپی بنام لیبرتی شما را زندانی کرده اند و از شما صبح تا شب بیگاری می کشند که اهداف خودشان را پیش ببرند.

نامه ای به برادرم سعید عبدی 14 اسفند 1392

نامه ای به برادرم سعید عبدی

هر چه فکرش را می کنم که به چه دلیل در فرقه ماندگار شدی عقلم به جایی قد نمی دهد دخترت مستمر سراغ تو را می گیرد جوابی نداریم به آن بدهیم تنها جوابی که به آن می دهیم نگران پدرت نباش بر می گردد در نبود تو تمام خانواده به لحاظ روحی شکسته شده اند. لعنت خدا بر سران فرقه رجوی که تو را به اسارت گرفته اند

پای درد و دل یک پدر! 06 دی 1391

پای درد و دل یک پدر!

رهبری فرقه و سرانش با من چکار کردند از دوری فرزندم زندگی برایم سخت شده روزهایم به راحتی نمی گذرد همش به فکر فرزندم هستم و چشم به راه او، در خانه که هستم زنگ خانه که به صدا در می آید فکر می کنم که سعید آمده. یکی از آرزوهای من این بود وقتی پیر شوم فرزندم عصای دست من شود و کمک کارم باشد ولی متاسفانه آدم پلیدی مثل رجوی مانع این کار شد

نامه خانواده عبدی به فرزندشان سعید عبدی اسیر در فرقه رجوی 09 مرداد 1390

نامه خانواده عبدی به فرزندشان سعید عبدی اسیر در فرقه رجوی

پس تکلیف دل شکسته مادرت، دستان پینه بسته پدرت، خستگی همسرت و دل تنگی دخترت سپینود چی می شود؟ دوری تو وجودمان را خورده به چه دلیل عمرت را در آن اُردوگاه برای هیچ و پوچ داری از بین می بری و دل ما خانواده ات را خون کردی؟ سعید جان خانواده ات خیلی نگران تو هستند آغوش وطن و آغوش خانواده ات برای تو باز است دخترت و همسرت خیلی دلشان برای تو تنگ شده است

blank
blank
blank