جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت چهاردهم 13 دی 1388

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت چهاردهم

بعد پروژه خوانیها و نوشتن فاکتها و اعتراف به اشتباهات و خطاها شروع شد. این مرحله واقعا خیلی سخت و ناراحت کننده برای اغلب نیروها بود. باید 100% این پروسه را طی می کردی و بر علیه خودت می نوشتی. فقط مجاز بودی اشکالات، انتقادات و نظرات را در برگه بنویسی و برای مسئول بالاتر بگویی. بدین صورت که نشست بصورت لایه ای در FM برگزار می شد فاکت ها را نفر می خواند. اسامی را مهناز می گفت. صمد کلانتری و زنان F قرارگاه و مسئولین برادر هم در نشست بودند. نفر، فاکت های خودش را می خواند. کارهای نکرده اش را می گفت؟!!

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت سیزدهم 01 آذر 1388

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت سیزدهم

. نشست بازسازی تشکیلات اولین نشست ما بعد از فروردین سال 84 بود. به صورت لایه ای از سراسر سازمان در سالن اجتماعات با مسئولیت خانم پروین صفایی و خانم صدیقه حسینی بمدت یک ماه برگزار شد. ما هفته ای سه یا چهار جلسه صبح یا بعد از ظهر بمدت 4 تا 5 ساعت نشست داشتیم. ادامه نشست ها در FM ها در صبح و بعد از ظهر برگزار می شد. یعنی در پایان یا قبل از نشست، با FM مان که مهناز گرامیان بود، نشست توجیهی داشتیم.

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت دوازدهم 27 مهر 1388

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت دوازدهم

فرماندهان سازمان از روش های پیچیده ای برای در اختیار گرفتن ذهن و اعصاب نیروها استفاده می کردند که خیلی کثیف و غیر انسانی بود. فرماندهان سازمان طی مراحلی سعی داشتند تا با نیروهایی که به ملاقات خانواده هایشان رفته بودند برخورد کنند. و اینگونه القاء می کردند که خانواده با اطلاعات گیری عامل جدایی مجاهد از سازمان و مبارزه است

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت یازدهم 02 مهر 1388

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت یازدهم

نحوه برخورد مسئولین سازمان این طور بود که ما را قبل از ملاقات به دفاتر فرماندهی صدا می کردند و می گفتند:” خانواده شما با وزارت اطلاعات آمده یعنی هدایت شده به اشرف آمده اند و تا وقتیکه آنها با وزارت اطلاعات همکاری می کنند شما باید مرز داشته باشید و بگویید که ما نمی توانیم با شما رابطه داشته باشیم و در هنگام ملاقات با اعضای خانواده ی مان چند نفر نفر از افراد ستاد اطلاعات یا فرماندهی قرارگاه جهت کنترل به همراه ما می آمدند

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت دهم 21 مرداد 1388

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت دهم

نشست های طاقت فرسای طعمه در ظاهر امر برائت و دوری جستن از بوژوازی و فرهنگ آن بود ولی حقیقت جز این بود. در نشست طعمه مسعود و سایر رهبران سازمان سعی داشتند افراد معترض و منتقد مجاهدین را که بر علیه مناسبات و تشکیلات می شوریدند و به انقلاب مریم نه می گفتند را تحقیر و تحت فشار قرار دهند. مسعود رجوی طعمه را صدبار برتر از نفوذی و همدست وزارت اطلاعات خواند و گفت:” به هیچ وجه نمی توانیم طعمه داشته باشیم و جای طعمه در وزارت اطلاعات است و نه اشرف.”

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت نهم 14 تیر 1388

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت نهم

به ما گفتند نه تنها تمام زنان مجاهد بلکه تمامی زنان دنیا را در حریم رهبری قرار بدهید و به این ترتیب به ما القاء می کردند همه زنان جهان تا آخر عمر بر شما حرام می شوند. خوب این موضوع خیلی ذهن من و سایر نیروها را مشغول کرده بود هرچه قرآن را نگاه کردم هیچ نکته ای که اشاره به این موضوع و انقلاب کرده باشد، ندیدم.

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت هشتم 16 فروردین 1388

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت هشتم

مسعود و مریم بیشتر از همه به نقض حقوق انسانها در مناسبات سازمان واقف و آگاه بودند چون خودشان طراحان اصلی و زیرک این قضیه یعنی نقض حقوق افراد مستقر در اشرف بودند که به وسیله سایر فرماندهان و مسئولین قرارگاه اشرف اجرا می شد. در قرارگاه اشرف و سایر قرارگاههای سازمان در خاک عراق کسی جرئت نداشت بدون اجازه مسعود حتی آب هم بخورد.

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت هفتم 10 بهمن 1387

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت هفتم

نشست های موسوم به انقلاب ایدئولوژیک دقیقا برای این طرحی شده بود تا افراد را وادار کنند مطیع کامل رهبران سازمان باشند. و در عملیات تروریستی بدون کوچکترین سوال و یا ذهنیتی و یا تناقضی دست به کشتار شهروندان ایرانی بزنند. نشست انقلاب ابتکار شخص رجوی بود او می خواست افراد را مبدل به رباط هایی بیرحم کند که قدرت تفکر نداشته باشند.

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت ششم 08 دی 1387

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت ششم

بعد از زندان و شکنجه روانی و جسمی اغلب افراد آزاد شده دچار افسردگی شده بودند ترس شدیدی در وجود ما لانه کرده بود دیگر همان افراد سابق نبودیم با روحیه نترس و شجاع و آرمان هایی که حاضر بودیم برای آن بمیریم و به راحتی از جان خود مایه بگذاریم. افراد ترسویی شده بودیم که با کوچک ترین اشاره و نهیب فرماندهانمان ترس بر ما مستولی می شد و سعی داشتیم هر طور شده آنان را از خودمان راضی کنیم و مورد رضایت آنان باشیم. در نشست ها هیچگاه تصور اعتراض و یا انتقاد از ذهنمان عبور نمی کرد. باورمان نمی شد که رهبران سازمان مجاهدین خلق این همه قساوت داشته باشند.

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت پنجم 04 آذر 1387

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت پنجم

. انسانها مثل اینکه ارزشی برای مسعود و مریم و سایر رهبران سازمان نداشتند. شعارهای آنها را وقتی از رادیو در ایران می شنیدم تحت تاثیر قرار گرفتم اما وقتی به داخل مناسبات سازمانی آنها وارد شدم، فاجعه را از نزدیک حس کردم، متوجه شدم انسانها را با فریب به درون مناسبات ضد انسانی سازمان هل داده اند و کسی را یارای فرار از آن محیط وحشت و خفقان نبود. خیلی برای من غیر عادی بود شرایطی را تحمل کنم که حتی در همه ی عمرم تا آن لحظه ی ورودم به قرارگاه اشرف تصورش را هم نمی کردم.

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت چهارم 20 آبان 1387

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت چهارم

از همان روزی که به قرارگاه اشرف منتقل شدم حس کردم خواهرهای حاضر در قرارگاه اشرف که به مسئولیت های کلیدی منصوب شده بودند احساس خوبی نسبت به مردها ندارند. برخوردها و رفتارهایشان تحقیر آمیز بود. انگار اینها چون عروسک کوکی بودند و واکنش های احساسی و دور از منطق داشتند. وقتی به مقر منتقل شدم طبق روالی که بود نوارهای انقلاب توسط تقی صوفی فرمانده مان برای افراد مقر ما گذاشته شد اولین بار آنجا فهمیدم، چرا زنها را از مردها دور می کنند و حتی زن و مرد جرئت نداشتند با هم صحبت کنند…

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت سوم 11 آبان 1387

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت سوم

افراد در درون مناسبات ابزاری بیش نبودند. به آنها قدرت انتخاب داده نمی شد. افرادی ذلیل و بی اراده بشمار می رفتیم. حتی در مهمترین کارها که مربوط به سرنوشت مان بود نیز امکان تصمیم گیری نداشتیم. من خود شاهدی زنده هستم بر بطلان ادعاهای پر طمطراق رهبران سازمان که از آزادی و حقوق انسانها به دروغ حرف میزنند و شعار میدهند.

blank
blank
blank