قابل توجه خانواده های محترم
اخیرا از دفاتر انجمن نجات در چندین استان گزارشاتی مبنی بر ارتباط گیری اعضای گرفتار در سازمان مجاهدین خلق با خانواده ها و بستگانشان دریافت شده که به این وسیله نظر خانواده های محترم را به نکاتی چند جلب می نمائیم: این ارتباطات که به عناوین و شکل های متفاوت در شهرهای مختلف صورت گرفته […]
مریم رجوی ما مزدوریم یا شما!
زمانی که در عراق مستقر بودید ما مادران با مشکلات جسمی و روحی به عراق سفر می کردیم و در کنار پادگان اشرف چند روزی مستقر می شدیم. فقط به این امید که بعد از چندین سال بتوانیم فرزندانمان را در آغوش بگیریم. بجای اینکه با فرزندانمان دیداری داشته باشیم بد و بیراه نصیب ما […]
این سفر اولم نبود…
خاطره گویی آقای مجتبی نوری در کنار پادگان اشرف سلام! من مجتبی نوری هستم برادر حمید رضا نوری اسیر در فرقه رجوی. من برای نجات برادرم از فرقه رجوی چندین بار به عراق سفر کردم سال 1382 بعد از سرنگونی صدام به من ابلاغ کردند که می توانی به عراق سفر کنی و برادرت حمید […]
حقیقت دارد که آنجا ازدواج نمی کنند؟
دیدار محمد تورنگ با مادر و خواهر محمد علی توکلی (محمد توکل) مادر محمد توکل همراه یکی از خواهرهای محمد برای دیدن محمد تورنگ به دفتر انجمن نجات خراسان رضوی آمده. مادر محمد مثل همه مادرهای اسیران فرقه رجوی حال دلبندش محمد را سئوال می کند. محمد تورنگ هم می گوید حالش خوب بود. مادر […]
فرزند او هم به رباتی در دست رجوی تبدیل شده است
دیدار صمیمانه با پدر علیرضا خالو کاکایی درتاریخ 16/7/98 اعضای انجمن نجات در سفری به شهرستان سنقر وکلیایی از این فرصت استفاده کرده وبه دیدار آقای حیدرعلی خالوکاکایی که کاسب و دربازار شهرستان سنقر مغازه دارد رفتند. در این دیدار کوتاه که در محل کار وی صورت گرفت کادر انجمن کرمانشاه از آخرین وضعیت علیرضا […]
همایشی با حضور تعدادی از مادران قربانیان فرقه رجوی
همایش تشکل مادران انجمن نجات استان زنجان روز سه شنبه برابر با مورخ 16/7/98 خانم عبدالهی مسئول تشکل مادران انجمن نجات به اتفاق آقای بخشعلی علیزاده میهمانان ویژه تشکل مادران درهمایش انجمن نجات استان زنجان بودند. در این جلسه پرشور تعدادی از مادران وسایراعضای خانواده های چشم انتظار و مسئولان دفتر انجمن استان حضور داشته […]
نام محمد را در لابلای سخنانش جستجو می کردیم
دلنوشته مرضیه بقایی خواهر محمد بقایی دیدار محمد تورنگ با مادر و خواهر محمد بقایی من بودم و مادرم؛ منتظر آقای محمد تورنگ شدیم. آقای تورنگ رسید. بعد از احوال پرسی او برایمان سخن از خودش گفت. از درد میگفت. سخن از تنهایی ها و مشقتهایش که در اردوگاه های صدام و سال های سخت […]
مادر رسول دلی پر درد دارد
دیدار با مادر رسول ترکمانی دل پر دردی دارد. با کمک عصای بخصوص راه میرود و توانایی ایستادن ندارد. وقتی از فراق فرزند صحبت میکند چشمانش را به گوشه ای میدوزد و دردهای سینه را بیرون میریزد. دختر و پسرش همراهش هستند و چشمانشان مملو از اشک می شود. ولی مادر اشک نمیریزد و درد […]
غم دوری حسین پیرم کرد و کمرم را شکست
دیدار محمد تورنگ با مادر حسین رنجی مادر حسین رنجی به تنهایی برای دیدن محمد تورنگ به دفتر انجمن نجات مشهد آمده بود. محمد تورنگ حسین را از اردوگاههای صدام می شناسد. حسین پرسنل نیروی دریایی جمهوری اسلامی بوده که اسیر می شود. مادر حسین می گوید حسین ازدواج کرده بود و هنوز همسرش با […]
دیدار محمد تورنگ با مادر و برادر اسماعیل گرجی
آنها ملت ایران را نشناختند آنها حتی تاریخ ایران را هم خوب نمی دانند آنها نمی دانند که ملت ایران هرگز کسی که با دشمنش همکاری کرده و دست در دست او گذاشته هرگز نمی بخشد و نخواهد بخشید. “اسماعیل در آلبانی از سازمان جدا شد ولی نمی دانم چی شد که دوباره برگشت. من […]
دیدار محمد تورنگ با احمد رضایی برادر حجت رضایی
مگر پدرم که به عراق رفته بود جز دیدار برادرم در خواست دیگری داشت! احمد رضایی با اینکه مدرس دانشگاه است و صبحها وقت آزاد ندارد ولی از دیدار با محمد تورنگ استقبال می کند. تا از محمد تورنگ که حجت را می شناسد بشنود. محمد با دیدن احمد می گوید چقدر شبیه حجت هستید […]