همه ی فریاد های من مادر فقط برای همین حق ملاقات است

خانم عبدالهی مسئول تشکل مادران انجمن نجات کشور، در قسمتی از سخنان خود در همایش بزرگ مادران در تبریز چنین گفتند:
درد اصلی ما مادران رنج کشیده و فراق دیده این است: در طول تاریخ همواره مبارزاتی درجریان بوده است ، اما رهبران فرقه ی رجوی که فکر می کنند مبارزه می کنند، با روش های متفاوت و خاصی این کار را پیش می برند، کدام سیاستمدار ؟ یا کدام رهبر ؟ در دنیا به هواداران و مریدانش گفته است که شما حق ندارید خانواده ی خودتان را ملاقات کنید؟

شما حق ندارید مادرتان را ببینید؟ شما حق ندارید ازدواج کنید؟ شما حق ندارید عاشق شوید؟ شما حق ندارید بچه دار شوید؟ شما حق ندارید نام زن را بر زبان خود جاری کنید؟ شما حق ندارید از زن و زندگی و فرزند صحبت کنید!

مسعود رجوی ! ‌این رهبر مجنون، یک شبه فرمان عقیم کردن تعداد قابل توجهی از زنان را صادر کرده است؟ سپس همه را به عقد خود در آورده!

من ثریا عبدالهی، سیاستمدار نیستم و با سیاست هم هیچ کاری ندارم . من در ایران زندگی می کنم ، یک زن آذری هستم و تعصبات خاص خودم را دارم ، به همه ی ملت هم تعصب دارم و به کشور خود هم تعصب دارم ، توجه کنید من به ژنو سوئیس رفته بودم به سران کمیساریا و صلیب گفتم که من می خواهم پسرم را ملاقات کنم ، در همین حین یک نفر از هواداران سازمان که در نزدیکی بود به من حمله ور شد !‌

گفتم چرا به سمت من حمله می کنی ؟ گفت برو زندان اوین و به زندانیان سیاسی نگاه کن، آنها هم مادر دارند ! جواب دادم : زندانیان اوین همه یک جرم مرتکب شدند، یا یک قتل انجام دادند و یا دزدی کردند و یا بهرحال جرمی در موردشان اثبات شده است و به زندان محکوم شدند.

همه ی آن زندانیان با جرم های مختلف و پس از پروسه های طولانی دادگاه و … حکم زندان گرفتند. صاحب همان زندان اوین در بدترین حالت می گوید بروید و مثلا یکماه دیگر برای ملاقات بیائید. بروید شش ماه دیگر برای ملاقات بیائید !‌ بروید یکسال دیگر برای ملاقت بیائید !
من چه گناهی دارم که حق دیدن پسرم را ندارم ؟ پسر 18 ساله ی من که نمی دانست موافق نظام کیست ؟ مخالف نظام کیست ؟ سیاست چیست ؟ سازمان او را از من پنهان کرده است . دار و ندار زندگی من پسر 18 ساله ام بود ، تمام هستی من یک جوان 18 ساله بود ! چرا من و پسرم برای سالیان باید از دیدار یکدیگر محروم بمانیم ؟!‌ چرا نباید حق ملاقات داشته باشم ؟
فرض کنیم شما بعنوان یک مخالف نظام که مدعی مبارزه هستید ، درست می گوئید!‌ همه ی حرفهایتان درست است !‌ هر چیز درباره ایران می گوئید درست است !…

گناهان این مادران و من مادر چیست ؟ گناه این خانواده ها چیست ؟ چرا نباید فرزندان ما ، اجازه ی دیدار با ما را نداشته باشند؟
همه ی فریاد های من مادر فقط برای همین حق ملاقات است . اگر فرزند من برای درد همین ملت رفته است ، من هم یک نفر از این ملت هستم، فرزندم بیاید به دردهای من گوش کند،به حرف من مادر که یک نفر از این خلق ایران هستم گوش کند ، بعد از این دیدار پسر من هر راهی را انتخاب کند ، یا علی … من به انتخاب او احترام خواهم گذاشت. پسر من باید آگاهانه انتخاب کند ، پسر های ما باید در یک شرایط آزاد حق انتخاب داشته باشند . چرا رهبران سازمان باید این حق انتخاب آزاد را از فرزندان ما بگیرند؟؟؟ خلاصه ی همه ی صحبت های من مادر و سایر مادران این است؛ اجازه بدهید فرزندان ما درد ما مادران را بشنوند و سپس یک تصمیم آزاد و یک انتخاب آگاهانه داشته باشند…
پیاده سازی و تنظیم از “فرید”

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا