سیاست بازی به سبک رجوی
این موضوع که رهبران فرقه اجازه ندهند اعضایشان با خانواده ها ملاقات داشته باشند چیز جدیدی نیست و از ابتدای تأسیس قرارگاه اشرف و پیش از آن، اینکار جرم محسوب شده و اساساً کسی مجاز نبود به آنجا ترددی داشته باشد. البته تا قبل از بحث آتش بس که اساساً هیچ ایرانی نمی توانست ترددی به خاک عراق داشته باشد مگر با مجوز مجاهدین.
رجویِ زندانبان، مانع از دیدار خانواده ها با عزیزانشان شد
بار دیگر فرقه رجوی به بهانه های خود ساخته مانع از دیدار خانواده ها با عزیزان شان در اشرف شد و نشان داد که تا چه حد از باز شدن درب زندان اشرف و قرار گرفتن افراد اسیر در فضائی خارج از حصارهای فیزیکی و ذهنی فرقه وحشت دارد و چقدر ضد عاطفه و محبت و عشق است.این اقدام رجوی بیان عیان این کلام است که او چقدر با آزادی دشمن است و محیطی کاملا بسته و بدور از اخبار و آگاهی تنها جایی است که او توان جولان دادن در آن را دارد
ترس و هراس رجوی ها از ملاقات خانواده ها
عوارض باز گشت نیرو به دنیای گذشته و بیداری از خواب غفلت را به دنبال دارد جرقه محبت مادری و نوازش پدر و لبخند خواهر و برادر آنچنان انقلابی از ذهن وافکار نیرو بوجود می آورد که آنچه آموزش ایدئولوژیک و سیاسی و نظامی با انواع شستشوهای مغزی اعمال شده بر اعضا را پاک. نیست و نابود میکنند. مشکل فرقه رجوی از همین جا شروع می شود عوارض باز دیدها چند روز بعد دیدار با خانواده ها شکوفا می شود و به مسئله دار شدن. تشدید ذهنیت اعلام جدایی و فکر و فرار و رهایی از قید و بندهای رجوی می انجامد.
شما نگران خانواده های اسرای فرقه میباشید؟
رجوی و عمالشان دشمن خانواده ها میباشند. رجوی از چیزی که بیشترین وحشت را داشته و دارد خانواده های اسرای فرقه میباشد. ترس از اینکه مبادا چشم و گوش اسرا باز شده و احساسات کشته شده شان جان گرفته، راه خانه و خانواده در پیش گرفته و به رجوی پشت کنند.مگر همین رجوی و رجوی پرستان نیستند که هزاران کانون گرم خانواده گی را از هم پاشانیده اند؟! مگر همینها نیستند که هزاران پدر،مادر، برادر، همسر، خواهر و فرزند اسرای فرقه را از فراق دیدار عزیزانشان دق مرگ کرده و آرزو به دل زیر خاک کردند؟!
جلوگیری از ورود خانواده ها به اشرف؛ یک دروغ
مجاهدین خود بیش از بیست سال از هر گونه تماس اعضای خود با خانوادهایشان به شدت جلوگیری کرده اند، از ارسال حتی یک نامه یا یک تماس تلفنی یا گرفتن کوچکترین خبر خانوادگی از طرق مختلف نه تنها جلوگیری می کردند بلکه برعکس تلاش داشتند حتی اگر سرسوزنی راهی برای رسیدن خبرازخانواده ها بود آنرا با هزار حقه بازی مسدود کنند تا احساسات و عواطف افراد را نسبت به خانواده هایشان در درون فرد از بین ببرند.
جنگ روانی مجاهدین علیه خانواده ها
سردمداران فرقه ی مجاهدین با توسل به ترفندهای تبلیغاتی و بهره گیری از تکنیک های جنگ روانی سعی دارند تا به نوعی از هرگونه ارتباط گیری، تماس و یا ملاقات و دیدار خانواده ها با فرزندان، بستگان و عزیزانشان که مدت های مدید و سالیان طولانی ست در دنیای تنگ و تاریک مجاهدین در قرارگاه اشرف گیر افتاده اند، جلوگیری کنند. آنها با روش های ماکیاولیستی و غیر اخلاقی در تبلیغات، امر مشهود را وارونه جلوه می دهند و گستاخانه و در نهایت حماقت به گزاره های غیر واقعی و غیر منطقی در بیان رویدادهای اخیر به شکلی فریبکارانه و اغواگرانه تاکید می نمایند.
سنگ اندازی مجاهدین درجریان دیدار خانواده ها با فرزندانشان
در دو روز گذشته تعدادی ازخانواده های ایرانی جهت ملاقات با فرزندانشان به اردوگاه اشرف مراجعه نمودند اما فرماندهان اردوگاه دراین رابطه سنگ اندازی نمودند. روابط عمومی دفتر مشاورامنیت ملی دربیانبه خودآورده است: دولت عراق از این خانواده ها استقبال نموده وتسهیلات لازم را دررابطه با رساندن آن ها به اردوگاه به اجرا گذارده وحتی آن ها را به سالن های پذیرایی راهنمایی کرده است اما فرماندهان اردوگاه از ملاقات خانواده ها با بستگانشان جلوگیری نموده و اصرار نموده اند که ملاقات ها باید با حضور آنان(فرماندهان) برگزارشود.
خلق قهرمان یا مزدوران رژیم؟
با توجه به امضاء قرارداد امنیتی آمریکا با دولت عراق و تعیین تکلیف حتمی قرارگاه اشرف، خانواده ها نیز به تکاپو افتاده و پیگیر تعیین تکلیف فرزندان خود می باشند. از طرف دیگر موضعگیری مضحک و مسخره مسئوولین مضطرب فرقه در سایتها و رسانه ها و شو های تلویزیونی در خور توجه است. آنان برای توجیه عمل زشت و توهین آمیز با خانواده ها فرزندان اسیر در اشرف را به شوی تلویزیونی خود آورده و آنها را وادار نمودند که پدر و مادر خودشان را مزدور و مهره رژیم بخوانند
پدر و مادر با دوری حسرت دیدار شما سوختند
حال پدر و مادر با دوری و حسرت دیدار شما سوختند و به دیار ابدی رفتند. من نیز عمرم از مرز 60 گذشته. اگر صلاح می دانید با من بیشتر تماس داشته باشید که فرصت ها از دست نرود. زمانی می آید که دیر شده و اثری از ما نیست. خدمت خانواده ی محترم و نورچشمی امیر سلام مرا برسانید. خیلی خیلی دلم می خواست امیر را ببینم.
مجاهدین ویرانگر مرزهای مدرن
آیا واقعاً بعد از 20 سال که شما برادرم و همه افراد مستقر در قرارگاه اشرف را تحت شستشوی مغزی قرار داده اید، این قدر ترس و واهمه دارید که برادرم با خانواده اش تماس نگیرد و یا شما آنقدر تنگ نظر هستید که به برادرم حق نمی دهید بعد از 20 سال با خانواده اش تماس تلفنی بگیرد؟
نامه ابراهیم خدابنده به دکتر مسعود بنی صدر
از نظر بحث صرفا حقوقی حرف تو کاملا درست است و در هر محکمه ای اگر فرد بالغی اعلام کند که مایل به دیدار با خانواده خود نیست کسی نمیتواند او را مجبور کند و یا حداقل پیش بردن چنین دعوای قانونی از عهده چند فعال سیاسی در خارج از کشور با امکانات فوق العاده محدود مالی بر نمی آید و هرگز حریف سازمان مجاهدین خلق با امکانات وسیع مالی و حقوقی که در اختیار دارد نخواهند شد. بنابراین وارد کردن افرادی که به لحاظ سیاسی از سازمان مجاهدین خلق حمایت میکنند میتواند آن اهرم سیاسی مؤثر مورد نظر را ایجاد نماید.
انجمن نجات یا سفینه نجات نیروهای سازمان
در اوایل تابستان سال 82 بود که صدیقه حسنی، کلیه نیروها را جمع کرد و به تعریف و تمجید از ورود خانواده ها پرداخته و گفت به دریای خلق قهرمان وصل شدیم یا چیزهای از این قبیل که می بایست برای اینکار شهید می دادیم و… حالا این امکان بوجود آمده و حتماً جمهوری اسلامی از این جریان ضرر خواهد کرد و…

