به مناسبت درگذشت علی اصغر بهروزیان بازهم مرگ در اردوگاه رجوی
گفتگوی میزان با عیسی آزاده همکاری تنگاتنگ میان سازمان مجاهدین و موساد
ریزش نیرو نیروهایی که رجوی از دست داد
اعلام رسمی شکست لابی اسرائیل در واشنگتن توسط نماینده فرقه رجوی
بخش فارسی صدای آمریکا در برنامه میزگردی با شما حسن داعی با نام واقعی حسن داعی اسلام از اعضای سازمان مجاهدین خلق را روی آنتن برد. این برنامه که با موضوع آمریکا تخاصم یا سازش اجرا گردید، روابط ایران و غرب و مشخصا آمریکا را مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار می داد. حسن داعی اسلام که با عنوان پژوهشگر در این برنامه دعوت شده بود از اعضای فعال سازمان تروریستی مجاهدین خلق در پروژه دیپلماسی مجاهدین است.
امروزسکوت را بشکنید شاید فردا دیر باشد
نگاهی موشکافانه به رخدادهای دهه شصت تاکنون وبازخوانی پرونده سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) بی تردید هرایرانی آزادیخواهی رابدین نتیجه خواهد رساند که این سازمان پس ازشکست درجلب مردم ایران با اعلام فازنظامی ضمن گسترش فرهنگ ترور وخشونت درجامعه آنهم درزمانی که هم میهن مادراشغال بیگانگان بود وهم اندیشمندان وفعالان سیاسی با استفاده از فضای بوجود آمده درپی کاشت نهال های آزادی ودموکراسی وحقوق بشردرگوشه گوشه این مرزو بوم بودند.
نوروز برای ایرانیان آزاده
سال گذشته در مطلبی با عنوان” نوروز در شب تیره ی اشرف” نوشتم” عید امسال نیز آمد و سازمان و نیروهایش در آرزوهای بر باد رفته خویش ماندند و با سیلی رقص و آوازی بی روح و فرمایشی صورت خود را سرخ نگه داشتند.امسال هم سران سازمان نیروهای خسته و درمانده سازمان را با عنوان های بی رنگ و لعاب فریب خواهد داد:”
ریزش از بدنه به راس مجاهدین سرایت کرده
می توان زندگی فرقه ای ده ها امثال نادره افشاری ها، معصومه یگانه ها، مرضیه قرصی ها، شالچی ها، ملک ها و… را مرور کرد و به این سوال بنیادی رسید برای کدام هدف، به چه قیمتی، از کیسه چه کسانی و تا کی؟ چهره شکسته و غمزده بتول سلطانی و چشمان مضطرب و بهت زده اش و درددلهای متاثرکننده اش بیش از هر چیز یک دادخواهی تاریخی را فریاد می کند. سخن گفتن از بحران داخلی مجاهدین و ریزش قریب الوقوع بهمن وار آن به هر حال اتفاق خواهد افتاد. که اگر نیفتد باید به علیت و عقلانیت و خیلی چیزها تردید و شک کرد. اگر قرار بود رجوی و مجاهدین به بهای چنینی هزینه های سنگینی دوام و بقا بیابند به گمانم دوران فراعنه و برده داری و… کماکان ادامه می یافت. بتول سلطانی دقیقا خود را از موقعیتی جدا کرده است که ظاهرا بر اساس تحلیل های رجوی منطقا به دلیل تشخص و شخصیت کاذبی که به امثال او داده جای هر گونه تردید و شک و جدایی را مسدود می کرده،
سرنوشت مبهم فرقه مجاهدین در عراق
اما نه گذشت زمان و نه اتفاقاتی که دراطراف این فرقه در حال وقوع است آنها را به فکر چاره نمی اندازد هرچند که هیچ چاره ای بجز از بین رفتن تور اختناق و بساط برده داری نوین وجود ندارد و مطمئنا فرقه مجاهدین تا آخر خط در مسیر خیانت پیش خواهد رفت و در پیام مسعود رجوی از مخفیگاه در مورد جاسوسی بی شرمانه حتی ذکر شده است که: بجای انتظاراز سپاسگزای بین المللی مجاهدین بهتراست به آزاد سازی نیروهایی بپردازند که سالهاست آنها را به بیگاری کشیده ودر سراب سرنگونی و سوار بر تانک ها! برای بردن مهر تابان! به میدان آزادی!…. در بیابانهای عراق سرگردان کرده است.
یک هفته در هیل: لابی و قانون برای جلب توجه تروریست ها
اما، در عمل این گروه کمبودهای بزرگی برای متحد دولت امریکا بودن، دارد. در طول دهه ی گذشته وزارت امورخارجه ی امریکا مجاهدین را به عنوان” سازمان تروریستی خارجی” در فهرست خود قرار داده و هم اعلام کرده است که گروه” ویژگی های فرقه گون” دارد.
هویت سازی مخرج مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها
هویت تازه از منظر فرقه ای را می توان به ایمان تازه تعبیر کرد. ایمان تازه فرد را با پیوندهای بیرونی تعیین تکلیف و به یک روح و هویت جمعی که همان گروه، دسته، حزب سیاسی و یا هر چیز آئینی و بظاهر باشکوه باشد، پیوند می زند. هوفر در این باره می نویسد:
اظهارات صدیقه حسینی در مورد احتمال خود کشی جمعی درقرارگاه اشرف
نشانه های این از هم پاشیدگی را میتوان از شرایط کلی که قرارگاه اشرف را احاطه کرده است مشاهده نمود که علی رغم وجود کمپ امریکائی ها به نام” تیپف” در خارج قرارگاه اشرف، اکنون در داخل قرارگاه اشرف مجاهدین محلی به نام” خروجی!!” ایجاد کرده اند که اعضای متقاضی خروج از سازمان در آن اسکان داده می شوند و اصولا” خروجی!!” در روابط فرقه مجاهدین نشان دهنده بحرانی است که هر چند وقت یکبار گریبان سازمان مجاهدین را میگیرد
حمایت فرقه مجاهدین از مک کین و بمباران ایران
جان مک کین بعنوان تنها راه نجات خودش از فروپاشی و تنها امید برای کسب قدرت فکر میکند ؛ این فرقه حمایت از این سناتور جنگ طلب را کتمان نمیکند بلکه با درج حمایت در سایت رسمی اش حتی شرکت او را در جنگهای ویتنام و نیز اسیر شدن در ویتنام را از سجایای او میشمارد, مک کین در تبلیغات انتخاباتی اش با خواندن ترانه خواستار بمباران ایران شده بود
“جریان جدا شدگان”معضل تاریخی وهمیشگی برای فرقه مجاهدین
حضور خانواده محمدی و تحمل ضرب و شتم چماقدارن و فالانژهای فرقه مجاهدین در عراق زنگ خطری است که در صورت موفقیت این خانواده برای آزادی فرزند خود صدها پدر ومادری که اکنون درخارج از کشور بطور غیر مستقیم به سازمان فشار می آوردند و خواهان بازگشت فرزندان خود هستند شتاب بیشتری بگیرد.
حذف رجوی گام ضروری برای انحلال مجاهدین
اما رجوی گمان میبرد نوشداروی جنگ میتواند این محتضر را سرپا کند – گرچه همان هم نمیتوانست این مرده را زنده کند – اما این نوشدارو نه تنها اکنون که پس از مرگ نیز نخواهد رسید و رجوی ناگزیر و ناچار است که تن به دفن و خاکسپاری موجودی که در عراق صدام آن را به دنیا آورد بدهد. رجوی اکنون دیگر فهمیده است که هیچ راهی نیست، با سر و صدا و یا بی سر و صدا باید تن به اضمحلال و انحلال بدهد، حتی امکانی برای زندگی عادی و اجتماعی در عراق که مهمترین هدف رجوی – البته آخرین شانس و خواستهی وی – است نیز محقق نشده و نخواهد شد. اما انحلال با حفظ رجوی که این روزها مجاهدین به آن میاندیشند، گزینهای خامخیالانه است و مانند سایر توهمات مجاهدین راهی به واقعیت نخواهد داشت. انحلال مجاهدین و فعالیت در سبک و سیاق سیاسی برای این گروه – آنهم برای بقایایی که موفق به گریز از عراق به اروپا شدهاند – جز از مسیر حذف رجوی میسر نمیباشد. مجاهدین همراه با رجوی، مضمحل، منحل و از صحنه حذف خواهند شد.
اوج نخوت، سقوط آزاد به درهم شکستگی وجهنم اعمال
ولی تمامی دیکتاتورهای سقوط کرده دقیقا به خاطر اوج نخوتشان در هنگام سقوط وشکست خود را د رجهنمی غیر قابل تحمل میابند. هیتلر به هنگام شکست مجبور به دستور دادن خودکشی جمعی شد وشاه در اوج نخوت اشگ ریزان ودرهم شکسته سرزمین ایران وتاج وتخت خود را ترک کرد ودرآخر نیز از رنج این سقوط از اوج نخوت به دره عمیق ذلیلی ودرماندگی رسید ودرهم شکسته در مصر جان داد.رفیق مسعود رجوی صدام حسین نیز در اوج ذلت به دست همدستان سابق خود به دار آویخته شد. واکنون مسعود

