پارلمان، تحقیق وبررسی وضعیت مجاهدین
در تاریخ 2007-2-27 آقای محمد حسین سبحانی در جلسه ای به دعوت پارلمان اروپا در شهر بروکسل شرکت نمود تا در مورد گروه تروریستی فرقه مجاهدین خلق اطلاعات و تجارب خود را جهت تصمیم گیری در پرونده مجاهدین، با این نهاد اروپائی در میان نهد. آینده مجاهدین و ابقای نام این سازمان در لیست گروه های تروریستی پس از استماع هیئت برگزار کنندگان اجلاس، در کمسیون تحقیق پارلمان اروپا رقم خواهد خورد.
کژراهه
علیرغم گذشت 17روز که از برگزاری کنفرانس به اصطلاح مطبوعاتی سازمان پارس(شورای براندازی) درپاریس میگذرد ؛ که البته نه کنفرانس بود ونه از مطبوعات فرانسه ونه از مطبوعات دیگر دول اروپایی تا به امروز خبری نبوده است؛ شاید هم مطبوعات حاضر در جلسه؛هنوز فرصت هضم خبرچنین کنفرانس سنگینی را پیدا نکرده اندوگرنه مانند کیهان لندن میباید که بطور مفصل به موضوع وافراد شرکت کننده دراین به اصطلاح کنفرانس میپرداختند.
فرهاد کوه کن و همرهان دلاور
آگهی از عزم و احوالش شاهدین حیرت زده و همدرد را به استفهامی عمیق می برد، آیا وقتی به موسم نوزادی چشم های شرقی اش به جهان گشود، لحظه یی بر والدینش به الهام گذشت که چه بار سنگینی برآن شانه های کوچک و ظریف فروخواهد افتاد؟ ایستادگی در برابر تهدید وشکنجه ی جلادان و کندن دل تاریک و سخت ظلم نشسته برظلم به بلندی و سختی کوه! فرهاد! وه در این داستان وجه تسمیه ی تکان دهنده یی می نمایاند.
نامه ابراهیم خدابنده به یک هوادار مجاهدین
لازم به یادآوری است که من به ایران باز نگشتم بلکه به ایران و به زندان اوین آورده شدم و همچنان نیز در زندان منتظر صدور حکم هستم. اما از این بابت بسیار خوشحالم چون اگر به عهده خودم بود همچنان با اعتماد صد درصدی که به سازمان مجاهدین خلق در چهارچوب پیروی از یک فرقه داشتم بر باورهای غلط خود باقی می ماندم. از آنجا که من در ایران با حقایقی آشنا شدم که هرگز بدون آمدن به ایران امکان شناخت آنها را نداشتم از سفر هر کس که بخواهد از نزدیک شاهد شرایط ایران باشد سوا از هرگونه طرز فکری که داشته باشد استقبال کرده و آنرا تشویق می نمایم. از اینکه این موضوع احساسات شما را جریحه دار مینماید بی اندازه متأسفم اما بهرحال مجبورم به باور و حاصل تجربه خود عمل نمایم.
نامه ابراهیم خدابنده به منوچهر هزارخانی
مطلبی مندرج در سایت همبستگی ملی به نقل از نشریه مجاهد تولید شده به تاریخ دوشنبه 2 بهمن 1385 خواندم که با تیتر”گزارش نتیجه عملیات” در خصوص سفر خانم فریبا هشترودی به تهران و دیدارشان با سازمان غیر دولتی”کانون هابیلیان” نوشته بودید. برخی موضوعات در این مطلب از ابعاد مختلف نظرم را جلب کرد و تصمیم گرفتم چند خطی در این رابطه نوشته و مزاحم وقتتان بشوم و در ضمن چند سؤال نیز مطرح نمایم. میخواهم سوا از صحبت های احساسی و قلم پردازی های ادبی و گرفتار ماندن در دگم ها و تعصبات قدیمی به”جان مطلب”،”همان پرسش اصلی که مربوط به موضوع و محتوای مقاومت است”، بپردازم. اگر اشتباه نکرده باشم شما مدعی هستید که سازمان و شورا هر ایرادی که داشته باشد بهر حال فرعی است چون برای”بر انداختن نظام ولایت فقیه” سست نشده و در جایی کوتاه نیامده و به سازش تمایل نشان نداده است و سپس عنوان کرده اید که”در پاسخ به این سؤال است که جهت اصلی مبارزه تعیین و تعریف میشود”.
پاسخ ابراهیم خدابنده به یک هوادار مجاهدین
همانطور که سفارش کرده بودید مطلب آقای نوید اخگر که به ضمیمه ایمیلتان برایم ارسال کرده بودید را به دقت تمام خواندم. مقاله”نامه ای برای خسرو و سعید” البته در سایت های اینترنتی هم منعکس گردیده بود و لذا مجددا آنرا در اینجا نمی آورم. در خصوص جزئیات این مقاله حرفی ندارم و بهرحال ایشان نظرات خود را بیان نموده اند و الحق هم قلم زیبایی دارند و احساسات خود را خیلی خوب منتقل مینمایند. اما چند نکته دارم که در زیر جسارتا به عرضتان میرسانم:
نگاهی کلی تر به علم شنگه هابیلیان
آقایانی که اینچنین از دیدار خانم هشترودی با نمایندگان کانون هابیلیان، ترسیده، رنجیده و دردشان گرفته است و اینگونه در رابطه با ملاقاتی که از کم و کیف آن اطلاعی ندارند و بر اساس خبری که از جانب هابیلیان منتشر گردید، بدون آن که از ایشان توضیحی بخواهند و یا اجازه دهند وی جریان ملاقاتش را بازگو کند، به خوبی نشان دادند که از همان روز اول با جمهوری اسلامی و مردم ایران چه دعوایی داشته اند و تا چه اندازه به دمکراسی قائل هستند.
منزلت هنرمند در دستگاه ارزشی سازمان مجاهدین
ظاهرا پاسخ کوتاه خانم الهه به مقاله شهره فرهودی (مقاله”و بدین سان است که کسی میمیرد و کسی می ماند” سایت کانون هنرمندان در تبعید وابسته به مجاهدین، درباره خروج خانم فریبا هشترودی) ایشان را سخت عصبانی و برآشفته کرده است. در این مقاله خانم فرهودی در یک فقره تصفیه حساب انقلابی با خانم فریبا هشترودی بی مناسبت و بی بهانه پای خانم الهه عضو جداشده شورای ملی مقاومت را پیش می کشد و به این بهانه خانم الهه را بی سواد و فاقد درک انقلابی معرفی می کند و اظهار تاسف می کند از این که از الهه توقعی نبوده اما از خانم هشترودی چرا و به همین دلیل هم تا توانسته ایشان را نوازش کرده است
ضربه کاری بود و دردناک
ضربه آنچنان کاری بود و دردناک که به محمدرضا روحانی هم که چیزی جز مجیزگویی بلد نیست، جرأت داد تا از مجاهدین بهدلیل آنچه او”مماشات با هشترودی” خوانده انتقاد کند! شاید برخی”جنگ روانی” روز اول خزایی را باور کرده بودند:”کسی نبود و به اعتبار مجاهدین صاحب نام شد”. ولی اعترافات هزارخانی که بیرودربایستی ضربه را دردناک دانست، پرده از ریا و تزویر دار و دستهی رجوی برداشت. اما چرا آقایان و ایضاً خانمهای غیرمحترم اینگونه دست از دهان برداشته و چاک دهان را گشودهاند و هر ناشایستی را با ذکر سه نقطه به ایشان روا داشتهاند؟
پهلوان زنده را عشق است
آقای دکتر منوچهر هزار خانی در مطلبی تحت عنوان”گزارش نتیجه عملیات” به موضوع سفر خانم فریبا هشترودی به ایران پرداخته و ضمن تقبیح این عمل به این نکته اشاره کرده است که دیگر عمو وجود ندارد و عمو مرده است.(خانم هشترودی ایشان را در شواری ملی مقاومت همیشه”عمو” صدا می کرده است) در این که”عمو” در بین دوستان و همراهان دوران جوانی و مبارزاتی سابق خود واقعاً مرده است شکی نیست و در این نوشتار مایلیم تاریخ دقیق آنرا برای ایشان روشن نماییم.
فرو ریختن شورا
وقتی شورا می بازد و فرو می ریزد مجاهدین ورهبری آ ن که صاحب این دکان دو نبش هست بطور تساعدی باخت می کند، همه می دانیم که اعضای شورا غیر از تعداد انگشت شمار که آن هم در گذشته بودند همهگی عناصر مجاهد افراطی وفالانژ رهبری عقیدتی هستند این ها تروریست های سیاسی نظامی با دو کارکرد ترور وتوجیه ترور طی چند دهه فعال بوده اند. در طول تشکیل این مجموعه تمامی آن کسانی که ابتدا با کمی اعتماد به مجاهدین شورا را برای مبارزه بر گزیده اند اینک با رسیدن به حقیقت علی رغم تمام موانع وحائل های که مجاهدین برای قفل کردن آنها بوجود آورده بود از این باند خطر ناک کناره گیری می کنند.
نامه سرگشاده آقای جمشید تفرشی به هفته نامه ساندی هرالد
سازمان تروریستی مجاهدین خلق، که در لیست تروریستی کشورهای ایالات متحده امریکا، بریتانیا، پارلمان اروپا و کانادا و بقیه جهان آزاد است گزارشی از این هفته نامه (که ظاهرا بصورت آگهی بوده) در قسمت خبرماهواره ای پخش و سپس متن آنرا در سایت رسمی خود قرار داده است. در این گزارش فرقه تروریستی رجوی، مطالب سراسر کذب و تهمت های ناروائی را به بنده نسبت داده است که خواهشمندم طبق قانون مطبوعات جوابیه و اعتراض مرا در همان ستون و به همان اندازه چاپ نمایید. در غیر اینصورت از حق قانونی خود استفاده کرده و از آن هفته نامه، به جهت نشر اکاذیب آنهم از قول یک سازمان تروریستی،به مراجع ذیصلاح انگلستان شکایت خواهم کرد.

