من اکبرثابت هستم. تنها برادرم را ازدست دادم. ازسازمانهای حقوق بشری و وجدانهای آگاه بشری استمداد می طلبم. ازدولت عراق خواستاراین هستم که حداقل با تحویل دادن جنازه برادرم مرهمی بردلهای سوخته من وخانواده ام بگذارد. من اجازه نمی دهم جنازه برادرم درخاک غصبی اشرف مدفون شود اوسالیان درکسوت سربازی برای وطنش انجام وظیفه کرد ودوست داریم درخاک خودش و در زادگاهش مدفون شود.
در پی بروز درگیریها فی مابین نیروهای عراقی و نیروهای اغفال شده تشکیلات فریبنده رجوی، شماری ازاعضای نگون بخت اسارتگاه اشرف ازجمله عضو اسیر اشرفی بهروز ثابت قربانی مطامع جاه طلبانه شخص رجوی شدند. آقای اکبرثابت به نمایندگی ازخانواده داغداردر دفترانجمن حضور به هم رساند ودرحالیکه اندوه وغم سنگینی را دردل داشت علیه سران فرقه رجوی اقامه دعوی کرد وازمجامع بین المللی وسازمانهای حقوق بشری استمداد طلبید که فکری به حال مادر رنجدیده ومصیبت زده اش بکنند و با تحویل دادن جنازه مقتول به خانواده اش مرهمی بر زخمهای این مادر سالمند و چشم انتظار بگذارند.
دفترانجمن نجات ضمن اعلام همدردی وشراکت درغم ومصیبت وارده برخانواده فوق الذکر، بمنظوراطلاع رسانی عمومی عین متن اقامه دعوی آقای اکبرثابت را درسایت نجات انعکاس میدهد و بر وظایف انساندوستانه خود در راستای رهایی اعضای ناراضی ازچنگال رجوی پای می فشارد. بنام خدا
من اکبرثابت هستم. تنها برادرم را ازدست دادم. هرچند سالیان از وی بی خبر بودم و درحسرت درآغوش کشیدنش میسوختم ولی دردلم امید وآرزو داشتم که روزی خواهد رسید که وی را ببینم ودرآغوش بگیرم و ببوسم ولی الان همان آرزو هم تمام شد و دیگر بهروز نازنینم را نمی بینم.
قبل ازسال تحویل برغم داشتن مشکلات کاری سختیهای سفر را هم تقبل کردم و برای یک ساعت ملاقات حضوری با بهروزبه عراق رفتم. دوهفته از لابلای سیاج و حصارایجاد شده دراطراف پادگان اشرف دنبال بهروز گشتم آنقدر نگاه کردم که چشمانم باد کرد وخواب نداشتم وآنقدراسم برادرگلم را فریاد زدم که دیگرصدایی ازمن درنمی آمد وفقط به عشق دیدارشب و روز را سپری میکردم ولیکن سران تشکیلات رجوی به رحم نیامدند ونه تنها اجازه ملاقات ندادند بلکه فحش و ناسزا نثارمان کردند که البته شایسته خودشان بود.
الان چه کارکنم بهروزمن نیزقربانی دستگاه فاسد و قدرت طلب رجوی شد و بایستی پاسخگوی خون بهروز باشد واز این بابت ادعای خونخواهی دارم. ادعای دادخواهی دارم.
ازسازمانهای حقوق بشری و وجدانهای آگاه بشری استمداد می طلبم. ازدولت عراق خواستاراین هستم که حداقل با تحویل دادن جنازه برادرم مرهمی بردلهای سوخته من وخانواده ام بگذارد. من اجازه نمی دهم جنازه برادرم درخاک غصبی اشرف مدفون شود اوسالیان درکسوت سربازی برای وطنش انجام وظیفه کرد ودوست داریم درخاک خودش و در زادگاهش مدفون شود.
ای خدا دراین کره خاکی انگاری فریادرسی نیست. به درگاهت پناه میبرم وآرزوی صبروشکیبایی دارم خصوصا قلب شکسته مادرسالمند و بیمارم را خودت تسکین بده. ازطرف خانواده داغدارومصیبت دیده
اکبرثابت

برچسب ها
پیام خانواده ملکی برای برادرشان علی اشرف علی اشرف جان نگران حالت هستیم
مابقی زندگی ات را آزاد زندگی کن برای برادرم رضا بلالی در کمپ آلبانی
تمام عیار حمایتت میکنم پیام علی اصلانی به برادر اسیرش سیفعلی اصلانی
علی اشرف جان نگران حالت هستیم
علی اشرف ملکی از اسرای جنگ ایران و عراق است. او در سال 1359 یعنی 45 سال پیش اسیر نیروهای بعثی شد. او همچون تعداد دیگری از اسرای جنگی، توسط عوامل رجوی فریب خورد و از اردوگاه اسرای جنگی به کمپ اشرف منتقل گردید. در بدو تشکیل انجمن نجات پدر مرحوم ایشان حاج غدیر ملکی […]
برای برادرم رضا بلالی در کمپ آلبانی
رضا جان سلام صحبتهای شما را گوش کردم و خود شما را در تلویزیون دیدم. زمان چه زود می گذرد. انگار که همین دیروز پیش ما بودی. چقدر چهره ات عوض شده. در صحبتهایت گفتی آن زمان من درجه دار وظیفه بودم ای کاش همان موقع در ارتش می ماندی و برای خودت کاره ای […]
پیام علی اصلانی به برادر اسیرش سیفعلی اصلانی
علی آقا اصلانی از خانواده های فعال مرتبط با انجمن نجات در تماس تلفنی با مسئول انجمن نجات گیلان با خبرگیری از آخرین وضعیت اوضاع تشکیلات رجوی در آلبانی پیامی به قرار زیر برای برادر اسیرش سیفعلی اصلانی نوشت و خواستار اطلاع رسانی آن در سایت نجات شد: سلام سیفعلی جان خوبی الحمدالله تقریبا دو […]
