مبارزه مسلحانه ، راه حل سوم ، ماهیت فرقه ای!!!

27 سال از اعلام مبارزه مسلحانه در سی خرداد 1360 بمنظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران می گذرد.مشی و مبارزه ای که قرار بود در کوتاه ترین زمان و به پشتیبانی خلق قهرمان!! به نتیجه رسیده و با ایجاد نظامی دموکراتیک طرحی دیگر در جامعه ایران در اندازد!!!.ولی با گذشت 3 دهه، با انحرافات ایدئولوژیک […]

27 سال از اعلام مبارزه مسلحانه در سی خرداد 1360 بمنظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران می گذرد.
مشی و مبارزه ای که قرار بود در کوتاه ترین زمان و به پشتیبانی خلق قهرمان!! به نتیجه رسیده و با ایجاد نظامی دموکراتیک طرحی دیگر در جامعه ایران در اندازد!!!.
ولی با گذشت 3 دهه، با انحرافات ایدئولوژیک رهبری آن نه تنها سازمان به اهداف خود نرسیده بلکه آن را به یک گروه و فرقه تروریستی مبدل کرده که امروز تمامی تلاش مسئولین آن برای اثبات وجود و حیات سیاسی شان در خارج از ایران می باشد.
توهم ، قدرت طلبی و عدم شناخت مکفی از شرایط اجتماعی مردم و انقلاب اسلامی توسط رجوی ، باعث تعیین مشی غلط در سال 60 ، و به بیراهه و انحراف کشاندن سازمان شده است.
اگر به نمودار فرضی پروسه و دستاوردهای سازمان بعد از 30 خرداد سال 60 نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که رجوی چگونه سازمان را در سراشیبی و منجلاب خیانت و وطن فروشی فرو برده است.
برای اثبات این ادعا کافی است سر فصلهای سازمان طی این 27 سال را در نموداری رسم نمائیم :
1 – 30 / خرداد /1360 اعلام دشمنی تمام عیار و جنگ مسلحانه با مردم و انقلاب و رهبری آن.
2 – 7 /مرداد /1360 ، فرار رهبری قیام مسلحانه به پاریس به منظور برقراری حکومت موقت و بازگشت شش ماهه به وطن
3 – 19/ دی / 1361 ، دیدار رجوی با نخست وزیر عراق در فرانسه و اولین همدستی و همکاری آشکار با دشمن در حال جنگ و اشغالگر خاک میهن
4 – 30 /خرداد / 1364 ، ازدواج مسعود و مریم قجر عضدانلو همسر مهدی ابریشمچی از اعضای ارشد دفتر سیاسی سازمان تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک!!!
5 – 17/ خرداد / 1365 ، رفتن رجوی از فرانسه به عراق جهت تغییرات استراتژی سازمان از جنگ شهری به عملیات مرزی و حضور و عملیات همه جانبه در جبهه صدام
6 – 30 /خرداد / 1366 ، اعلام تشکیل به اصطلاح ارتش آزادیبخش جهت همکاری اطلاعاتی و نظامی تمام عیار با صدام در جنگ علیه ایران
7 – 27/ تیر / 1367، اعلام آتش بس جنگ عراق علیه ایران ، آغاز عملیات فروغ جاویدان و شکست و پایان ارتش رجوی بعنوان زائده جنگ.
8 – 28 /مهر / 1368 تکرار انقلاب ایدئولوژیک در مناسبات اشرف ( همان انقلاب طلاق ) که منجر به جدایی و طلاق اجباری همه افراد و رشد مناسبات ارتجاعی و فرقه ای در اشرف گردید.
9 – اسفند /1369 ، جنگ اول خلیج فارس ، تسلیم صدام ، سرکوب قیام ملت عراق و همکاری در کردکشی ( عملیات مروارید ) در خاک عراق توسط ارتش به اصطلاح آزادیبخش به دستور رجوی.
10 – از سال 1376 تا 1385، قرار گرفتن نام سازمان و ارتش به اصطلاح آزادیبخش رجوی و تمامی اعوان و انصارش در خارج (تحت عنوان شورا) در لیست تروریستی دول غربی (آمریکا و اروپا).
11– اسفند /1381، فرار مریم رجوی از قرار گاه اشرف به پاریس!!
12– اسفند /1381 ، مخفی شدن و فرار رجوی از قرارگاه اشرف به مکان نامعلوم!!؟
13 -21 / اردیبهشت /1382 ، جنگ دوم خلیج فارس ، تسلیم ارتش رجوی به نیروهای آمریکائی و تقدیم سلاح(ناموس رجوی) به آنان و عقب نشینی همه جانبه از شعار مبارزه ضد امپریالیستی و نبرد با آمریکا!!
14- تابستان / 1382 ، اعلام انزجار و انکار مریم رجو ی از عملیات ها و اعمال تروریستی و سلاح! پس از دستگیری در پاریس.
15- سال 1383 ، آغاز خط جدید خیانت و وطن فروشی تحت عنوان فعالیت های دیپلماتیک در غرب با سلسله مصاحبه های مسئولین سیاسی فرقه ، از افشای مکانهای هسته ای ملت ایران [استراتژی جدید خیانت به وطن].
16 – ارائه راه حل سوم در نقش ستون پنجم دول غربی و تلاش برای خروج از لیست تروریستی و بازگشت به فعالیت سیاسی.
نکته ای که در این نمودار قابل توجه است ، حرکت قهقهرایی 27 ساله سازمان می باشد ، یعنی بازگشت به فعالیت سیاسی.
ولی کماکان این سئوال باقی است که آیا تغییری در ماهیت تروریستی و فرقه ای سازمان بوجود آمده است ، که رهبری آن سلاح و ترور را به کناری گذاشته است و بدنبال راه حلهای سیاسی میگردد ؟!!!
آنچه به دجالیت و ماهیت فرقه ای رجوی برمی گردد تعیین چنین خط و سیاستی در شرایط حاضر، اولا به منظور عوام فریبی مردم ایران و ثانیا فریب افکار رجال سیاسی دول غرب ( به ویژه دولت مردان انگلیسی و فرانسوی ) می باشد تا آنان را متقاعد کنند که دیگر سلاح را زمین گذاشته و عمل و رویکرد تروریستی ندارند تا فرقه را از لیست تروریستی خارج نمایند.
ولی به نظر ما ماهیت فرقه ای این سازمان از بطن اندیشه و ایدئولوژی شخص رجوی است که حتی قبل از شروع فاز نظامی در صدد پیاده کردن آن در سازمان بود.
بعنوان نمونه رجوی بارها در نشست های مسئولین اعلام کرده بود انتخاب و تشخیص مبارزه مسلحانه را از سالهای قبل از پیروزی انقلاب و حتی از زمانی که آقای خمینی آنها را در نجف به حضور نپذیرفت و لقب منافق را به آنان داد ، در ذهن خود می پرورانده و به همین دلیل نیز عجولانه و در کمترین زمان ممکن بعد از زمینه سازی های اولیه در فاز سیاسی بعنوان یک «ضرورت تاریخی » ، جنگ مسلحانه را اعلام کرده است.
او منافقانه در جمع بندی سال 61 نیز تلویحا این مطلب را اعتراف نموده و گفته بود که رهبری انقلاب ایران توسط آقای خمینی دزدیده شده است و ما بایستی آن را از دست او در بیاوریم. او در سال 60 با استفاده از وضعیت سیاسی – اجتماعی جامعه آن روز ایران و فرصتی که بر اثر ایجاد جنگ توسط صدام بوجود آمد استفاده کرده و اعلام مبارزه مسلحانه نمود.
در همین زمینه او بارها در نشست ها اعلام کرده بود که بعد از پیروزی انقلاب علی رغم اعلام رهبری انقلاب ایران (آقای خمینی) مبنی بر تحویل دادن سلاح به سازمانهای ذیربط ، ما سلاحها را برای روز مبادا ؟!!! ( یعنی برای مبارزه مسلحانه ) نگه داشتیم که بعدا برای ترور افراد در داخل کشور مورد استفاده قرار گرفت.
نتیجه ای که از پروسه سه دهه گذشته سازمان بدست می آید بیانگر این است که ، ماهیت تروریستی این فرقه هرگز قابل تغییر نمی باشد و اگر در چنین شرایطی به ظاهر تن به فعالیت سیاسی در خارج داده است ، فقط و فقط بخاطر شرایط خاص منطقه خلیج فارس و اشغال کشور عراق توسط نیروهای آمریکایی و تحت کنترل قرار گرفتن و خلع سلاح بازوی نظامی فرقه در اشرف می باشد.
انجمن نجات – دفتر استان مازندران – خرداد 1387