جنگ قدرت و پیام ذلتسایت پرونده سیاهبه دنبال سقوط رژیم بعث عراق وفروپاشی فرقه تروریستی رجوی، ساختارفرقه با تغییروتحولات چشمگیری مواجه شد. رجوی در جایگاه رهبروراس فرقه تروریستی برای فرار از مهلکه، ترس از احتمال دستگیری ومحاکمه، به سمت موقعیت فرار واختفا تغییر استراتژی داد. عاقبت هم گرفتارطوفان بلا وغرق در بحران های لاعلاج شد، […]
جنگ قدرت و پیام ذلت
سایت پرونده سیاه
به دنبال سقوط رژیم بعث عراق وفروپاشی فرقه تروریستی رجوی، ساختارفرقه با تغییروتحولات چشمگیری مواجه شد. رجوی در جایگاه رهبروراس فرقه تروریستی برای فرار از مهلکه، ترس از احتمال دستگیری ومحاکمه، به سمت موقعیت فرار واختفا تغییر استراتژی داد. عاقبت هم گرفتارطوفان بلا وغرق در بحران های لاعلاج شد، به طوری که بار دیگر فرار از صحنه را بهترین راه حل دانست، بعد از مخفی شدن مسعود، دنیای مریم عوض شد، بانوی فراری در صف شورای پاریس نشین جای گرفت وریل دستگیری وزندان را با سوختن پیکرهای فریب خورده گذراند، ولی مسعود بی نام ونشان در لیست گم شدگان تاریخ ومخفی گشتگان فرقه تروریستی جای گرفت.
آن روزها برای رجوی فرار ونجات جان مهم بود، اوضاع به حدی وخیم بود که فرصت انتقال قدرت ویا ابقای ریاست دراذهان نبود. هر کسی درفرقه گمان می کرد دیگری را فریب داده است، رهبری به خیالش مریم بانو را گول زده وشورای فرمایشی مدعی بودند که زوج رجوی را بازیچه خود ساخته اند، درشرایط پیش آمده ، جان سالم بدر بردن در اولویت بود، حتی بانوی آوازه خوان مرضیه هم فرار کرد!
جیره خواران صدام فرار کردند واعضای گرفتار در زندان اشرف را دست وپا بسته وبی کس بر جای گذاشتند، حکایت رجوی با یارانش، درست شبیه به ماجرای میمونی است که در روزآزمایش ، وقتی اورا با بچه هایش در حمام داغی گذاشتند، مهرومحبت مادری را فراموش کرد، وتنها راه حل برای نسوختن خودش را قرار دادن بچه ها در زیر پایش تشخیص داد، بچه ها سوختند ومیمون ظاهراً از سوختن جان بدر برد، با سقوط صدام سر زمین عراق چنان داغ شد ،که رجوی توان تحمل وجرأت ماندن را از دست داد، لذا ازترس دستگیری و مجازات فراررا بر قرارترجیح داد.
حال که ازمرگ رستگان فرقه در جای امنی خزیده اند، دراوج واماندگی وهراس سر در آخور امپریالیزم وصهیونیزم فروکرده وبعد از قول وقرارهای خائنانه ووطن فروشی تمام عیار به فکر خلق قهرمان افتاده اند، با کمال وقاحت وگستاخی به عوام فریبی گذشته اشان ادامه می دهند.
در راستای استراتژی فریب، مریم رجوی به مناسبت آغاز سال تحصیلی 85 -84 طی پیامی بر زخم ناشی از سال ها ترور وخشونت خیابانی در ایران نمک پاشید.
مریم بانو درمحفل جمعی از جوانان اجاره ای وفریب خورده اور سوراوازظاهر شد وبه طور دست وپا شکسته بر خلاف سال های گذشته، با ترس ودلهره آغاز سال تحصیلی جدید را تبریک گفت.
با توجه به سوابق تروریستی وکارنامه سیاه وننگین رجوی، ترور های خیابانی وکشتار مردم بی گناه در سراسر ایران، پیوستن رجوی به صدام در دوران جنگ هشت ساله، خیانت به میهن وایفای نقش جنایت کار جنگی در دو کشور ایران وعراق ، فریب جوانان وبی شمارجنایت وخیانت دیگر،اکنون ایران وایرانی را به سلام ودرود های رجوی نیازی نیست، رجوی پست تر از آن است که از دانش آموزان ومعلمان ایرانی سخنی به زبان بیاورد، چرا که فرهنگیان ودانش آموزان ایرانی را با تروریست های خائن وخودفروختگان جاهل کاری نیست وهرگز منتظرتبریک وزوزه های مفتضحانه اشان نبوده ونیستند، باید به خائنین به میهن وایران ستیزان دوره گرد گفت: بهتراست برای گذران لحظه های ننگین وادامه زندگی انگلی اتان دنباله روی شارون وصهیونیست های اشغال گر ودیگر بیگانگان نژاد پرست باشند، وهیچ گاه سنگ ایرانیان قهرمان را به سینه نزنند.
با تفسیر وتعبیر عبارات وجملاتی که مریم بانو به زبان آورده است، به راحتی می توان به آخرین موقعیت ووضعیت فرقه تروریستی رجوی پی برد، چرا که رجوی به عادت دیرینه آخرین شرح حال خود را با نام رژیم به زبان می آورد. او از سر فصل ذلت وواماندگی سخن به میان آورده است ، در حقیقت رجوی به خوبی می داندکه در تمام زمینه هابه آخر خط رسیده است، دیگر راه نرفته ای ندارد که برود ، افشا گری بی امان ومستمر جداشدگان خود گواه فروپاشی فرقه تروریستی رجوی است.
سرنوشت رجوی به طناب دار صدام گره خورده ا ست، دیدیم که با سقوط دیکتاتورعراق، رجوی هم مفقود شد و رئیس جمهور دست ساز شورا نتوانست چند روزی بیشتردرعراق بماند. با تبلیغات عوام فریبانه وشانتاژفرقه ای راه به جایی نمی برند، پیام های فرمایشی مریم بانو هم نشان از وجود تضاد وجنگ قدرت دارد.
در شرایطی که مسعود رجوی نیز فریب افسونگری مریم بانورا خورده است، وباترفند وتاکید مریم واعضای شورا در مخفی گاهی خزیده است، ولی تا به حال به طورغیر مستقیم برامورات فرقه نظارت وکنترل داشته است، اخیراً مریم قجر عضدانلواعتراف کرد، که رجوی نمرده است ، ولی من همه کاره ام! او راست می گوید، چون تا زمانی که اهداف تروریستی رجوی دنبال شوند، ورجوی به فریب فرقه ای اش در کشور های جهان ادامه دهد، زنده خواهد بود، وکسی هم در جهان منکرهمه کاره بودن مریم بانو نبوده ونیست، الحق که همه کاره تشریف دارند، دائماً بین کوه صهیون وآبشار نیاگارا ایاب وذهاب می کند،اتم فروش معرکه اند، گهگاهی هم اگر فرصت داشته باشد، برای دانش آموزان وفرهنگیان ایرانی پیام تبریک می فرستد.
واما در رابطه با شکل گیری وگسترش تضاد وجنگ قدرت بین مخفی الدوله وسلطان بانوی مکار، باید گفت: مسعود که گور گرفتی به همه عمر، دیدی چگونه گور مسعود را گرفت! ما هر چه از فریب مسعود رجوی گفتیم، عاقبت مریم بانو باحقه وکلک انقلابی برمسند قدرت جای گرفت.
رجوی کجاست وچه حالی دارد؟ خدا می داند، شاید در گوشه ی عالم برزخ ویا در قید حیات و زندان های مریم ، چه بسا در جریان رفت وآمد شیوخ عرب ،همان طوری که شاهدان خبر دادند دشداشه پوشیده ره ترکستان را در پیش گرفته است ویا…
تحت هر شرایطی گم شدن ومخفی گشتن رهبر فرقه تروریستی مجاهدین از ترس دستگیری ومجازات بوده است. اکنون که مدت زمانی از اشغال عراق وفرار کردن ها گذشته وتا اندازه ای آب از آسیاب افتاده است ، مریم بانوقدرت فرقه را قبضه کرده است وخود را همه کاره وتنها وارث مسعود می داند، از طرفی مسعود که از خواب غفلت بیدار گشته است، متوجه کلاه گشاد ساخت شورا وبانوکه با عجله بر سرش گذاشتند، شده است.
وادامه جنگ قدرت وعملیات حذف فیزیکی رقیب از این به بعد است، کار به آن جا کشیده که هر دو بر این باورند که، هزاران درویش مسکین در گلیمی بخسبند ولی زوج قدرت طلبی در اقلیمی نگنجند! فعلاً که اور سوراواز به کام مریم است ومسعود از مسندقدرت حذف شده است.

