تجاوز آشکار به حقوق انسانی توسط سازمان مجاهدین

بعد از مدتی که مصطفی محمدی و همسرش سرگرم کشیدن چمدانها در روی جاده به سمت جاده اصلی بودند دو ماشین با 8 نفر که 6 نفر از اعضای درشت اندام مجاهدین و دو نفر دیگر پلیس عراقی بود ه اند بین آنها و جاده اصلی را بسته و مصطفی محمد ی را مورد ضرب و شتم قرار می دهند.

ضرب و شتم و طرح ربودن خانواده محمدی در عراق، تجاوز آشکار به حقوق انسانی توسط سازمان مجاهدین مصطفی محمدی و محبوبه همزه ؛ برای ملافات با فرزندشان سمیه محمدی که در اشرف به سر مصطفی محمدی پدر سمیه محمدیمی برد به عراق سفرکردند. در روز 6 دسامبر برابر با 16 آذربه کمپ تیف /قرارگاه اشرف وارد شدند. در روز 8 دسامبر با اصرار محمدی ها مقامات آمریکائی که برای آنان ملاقاتی با با سمیه فراهم می کنند. در این دیدار سمیه با پدرش گفتگو نکرد ولی با مادرش گفتگوی کوتاهی کرد. سمیه می گوید که بدلیل اینکه آنان (پدر و مادرش) مزدور رژیم می باشند وی حاضر به گفتگوی با آنان نیست. مادر سمیه محمدیسمیه می گوید اینطور نیست ولی سمیه می گوید که وی بطور مستمر با دائی اش حسن همزه وهمسرش سیمین همزه (از فعالان تشکیلات در کانادا) تلفنی در ارتباط هست و آنان گزارش مزدروی پدر و مادرش را به وی می دهند.!!!!! سمیه؛ سپس محل ملاقات را ترک می کند. بنظر می آید سمیه با توجه به عدم داشتن موقعیت قانونی بین المللی با توجه به باطل شدن مدارک اقامت کانادا بدلیل عدم پیگیری آن توسط مسولین مجاهدین در سالهای گذشته و عدم پذیرش وی توسط دولت کانادا، تنها راه خروج از اشرف را رفتن به جمهوری اسلامی می داند. در هر حال در روز 19 آذر – 9 دسامبر نیروهای ارتش آمریکا مسول کمپ جدا شدگان (تیف) از خانواده محمدی که شب قبل را در مقر خود نگهداشته بودند و با دخترشان ملاقات داشته اند می خواهند که آنجا را ترک کنند. حوالی ظهر اسکورت نظامی 40 نفره آنان را به درب کمپ آورده که تا جاده اصلی چند کیلومتر فاصله دارد. لازم به توضیح است که قرارگاه نظامی اشرف و کمپ تیف در مجاورت آن در میان یک بیابان قرار دارد که هیچ تردد غیر نظامی در آن حوالی انجام نمی شود. بعد از مدتی که مصطفی محمدی و همسرش سرگرم کشیدن چمدانها در روی جاده به سمت جاده اصلی بودند دو ماشین با 8 نفر که 6 نفر از اعضای درشت اندام مجاهدین و دو نفر دیگر پلیس عراقی بود ه اند بین آنها و جاده اصلی را بسته و مصطفی محمد ی را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. یکی از مجاهدین نیز به ضرب و شتم محبوبه می پردازد که محبوبه موفق به فرار از دست وی شده و به سمت جاده اصلی برای کمک گرفتن می دود. در این هنگام د وعراقی اسلحه خود را کشیده و با زور مصطفی محمدی را مجبور به سوار شدن در یک ماشین می کنند. مصطفی محمدی با تمامی قوا فریاد زده و با مهاجمان درگیر می شود که آثار آن در بدن وی باقی است که به تایید گواهی پزشک معالج در بغداد رسیده است. در این هنگام نیروهای ارتش آمریکا به محل آمده و مجاهدین و عراقی ها را با کشیدن گلنگدن مجبور به تسلیم می کنند. مجاهدین می گویند اینها در حال فیلم بردار ی بوده اند د رحالیکه تلفن همراه محمدی سیم کارت نداشته است و دوربین فیلم بردار ی هم که توسط مجاهدین شکسته شده بود باطری در آن ند اشته است که سیم کارت و دوربین را آمریکائی ها از محمدی می خواهند که پیش آنها بگذارد تا از طریق سفارت کانادا برای وی ارسال کنند. محبوبه به افسر آمریکائی می گوید دو نفر اسلحه کمر ی داشتند و انگلیسی صحبت می کردند. با بازدید بدنی اسلحه آنان کسب می شود و یکی از این افراد مسلح به انگلیسی می گوید مجاهدین به آنها پول داده بودند که این زن و مرد را با زور ربوده و تحویل مجاهدین بدهند. روز قبل مجاهدین سعی کرده بودند با دادن آدرس اشتباه در مورد مقر آمریکائی ها ؛ آنان را از سر باز کنند. از انجا که مصطفی محمدی با اشرف آشنا بوده است بعد از چند دقیقه راه رفتن در بیابان، شک کرده و به جاده اصلی باز می گردد. در همان روز مجاهدین در یک درگیری ساختگی و متهم کردن آنا ن به داشتن اسلحه باعث شده بودند که آمریکائی ها مصطفی و محبوبه را بازدید بدنی کنند که چیزی نیافته بودند. این درگیری ها باعث شده بود که نیروهای آمریکائی در این مورد حساسیت بخر ج بدهند. افسر آمریکائی می گوید بعداز پیاده کردن تان ما شما را با دوربین زیر نظر داشتیم. خانم سونیا هویکاس کنسول سفارت کاناداد در اردن در طی دو تماس به ما گفت که آنان موضوع را از طریق مقامات آمریکائی و وزارت امور خارجه کانادا پیگیری خواهند کرد. وی می خواست که خانواده محمدی هر چه سریعتر عراق را به سمت کشور امنی ترک کنند. خانواده محمدی همچنان در عراق بسر برده و خواهان اعزام دخترشان سمیه به یک کشور امن برای تصمیم گیری ازاد و بدون ترس هستند. خانواده محمدی این نهمین بار است که از سال 2003 اقدام به بردن سمیه و محمد از قرارگاه اشرف هستند. ما از سازمانهای بین المللی حقوق بشری و همچنین مقامات دولت کانادا وآمریکا خواستاریم که از نفوذ خود برای کمک به این خانواده استفاده کنند. ما همچنین خواستار تحقیق در مورد این حادثه غیر انسانی توسط سازمان مجاهدین و کنترل خشونت و اعمال غیر قانونی آنان در دیگر موارد می باشیم. لازم بتذکر است بیش از 200 نفر از جدا شدگان از سازمان که سالهاست در "کمپ تیف "بسر می برند و از طرف سازمان ملل به عنوان پناهند ه شناخته شده اند. د رهفته گذشته از سرنوشت 8 نفر از جدشداگان که بعد از مدت طولانی و مذاکرات و فعالیتهای حقوق بشری توانسته بودند ویزا خروج از عراق و ورود به ترکیه را از طریق سازمان ملل دریافت کنند، اطلاعی در دست نیست. ما سازمان مجاهدین خلق , نیروهای آمریکا در عراق و دولت عراق را مسول حفظ جان و سلامت این هشت نفر و دیگر جداشدگان و باقی ماندگان در کمپ اشرف می دانیم..در کمپ تیف ما از همه نهادهای بین المللی حقوق بشری و دولتها تقاضا می کنیم که شرایط خروج این عده و عزیمت به یک کشور امن و دموکرات را خواستاریم.

برچسب ها

چند کلامی به برادر اسیرم علی قلیزاده

به بهانه حضور در جلسه انجمن نجات گیلان چند کلامی به برادر اسیرم علی قلیزاده

پیام تصویری زهرا قلیزاده به برادر اسیرش علی قلیزاده

در حاشیه جلسه اخیر انجمن نجات گیلان پیام تصویری زهرا قلیزاده به برادر اسیرش علی قلیزاده

درد دل خودمان را به چه کسی بگوییم؟

از طرف مادران چشم انتظار اراکی درد دل خودمان را به چه کسی بگوییم؟

چند کلامی به برادر اسیرم علی قلیزاده 30 آذر 1404
به بهانه حضور در جلسه انجمن نجات گیلان

چند کلامی به برادر اسیرم علی قلیزاده

برادرم علی عزیز سلام و درود فراوان به داداش قشنگم. امیدوارم حال تو خوب باشد و در آرامش باشی. چند روز پیش در جلسه انجمن نجات گیلان به اتفاق شمار دیگری از خانواده های چشم انتظار شرکت داشتم و پیام تصویری برایت ضبط کردم و گفتم که اگر نمی‌خواهی به ایران بیایی نیا وهر کشوری […]

پیام تصویری زهرا قلیزاده به برادر اسیرش علی قلیزاده 29 آذر 1404
در حاشیه جلسه اخیر انجمن نجات گیلان

پیام تصویری زهرا قلیزاده به برادر اسیرش علی قلیزاده

علی قلیزاده بریرانی ۵۹ ساله فرزند محمد ولی، زاده روستای بریران تولم شهر از استان گیلان در کسوت یک رزمنده بسیجی در تاریخ 10/2/1365 در منطقه فکه به اسارت دشمن متجاوز بعثی درآمد و به اردوگاه 10 رمادی هدایت شد و شماره 12597 به نام او در صلیب سرخ به ثبت رسید. وی با دوز […]

درد دل خودمان را به چه کسی بگوییم؟ 29 آذر 1404
از طرف مادران چشم انتظار اراکی

درد دل خودمان را به چه کسی بگوییم؟

دست نیازمان به سوی هر فرد و نهاد حقوق بشری که بتواند داد ما را از رجوی و تشکیلات ضد بشری اش بستند، دراز است. ما مادران و خواهران اعضای گرفتار در مناسبات جهنمی مجاهدین خلق، سالهاست در انتظار دیداری، تماسی و یا پیامی و حتی خبری از عزیزان مان هستیم که رجوی در حصار […]

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.