سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی و اینک با حذف مسعود، به رهبری مریم رجوی، سالهاست که مدعی است که اعضای جدا شده سعی در شیطان سازی از او و گروهش دارند و افشاگری ها را اینگونه تفسیر می کند! البته که ما جداشدگان هرگز جز بیان مشاهدات و مستندات خود، سخنان دیگری نگفتیم، […]
سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی و اینک با حذف مسعود، به رهبری مریم رجوی، سالهاست که مدعی است که اعضای جدا شده سعی در شیطان سازی از او و گروهش دارند و افشاگری ها را اینگونه تفسیر می کند!
البته که ما جداشدگان هرگز جز بیان مشاهدات و مستندات خود، سخنان دیگری نگفتیم، گویا این ارائه ی مستندات و افشاگری های ما به مذاق آقایان و خانم های تشکیلات رجوی خوش نیامده است و در سایت های کذاب خود، روزی نیست که به ما حملاتی زبونانه نکنند، یک روز ما را متهم به عبور از مرز سرخ خلق و ضدخلق می کنند، روز دیگر ما را خائن خطاب می کنند، باز یک بار دیگر ما را از دادگاه مردمی می ترسانند و …
اما هرگز وارد ریز افشاگری های ما نمی شوند، با کلی گوئی و محکوم کردن طرف مقابل، نمی شود از بحث با ما فرار کرد. ما از سال 1399 رسما در دادگاههای داخلی و خارجی و دادگاه لاهه ، علیه سران سازمان مجاهدین طرح دعوا کردیم، پس ترساندن ما از دادگاه و قاضی و … عملا محلی از اعراب ندارد. اگر سران سازمان، از دادگاه نمی ترسند، باز ما حاضریم در هر دادگاه بی طرف، حضور پیدا کرده و مشاهدات خود از جنایات سازمان را بیان کنیم.
مرز سرخ خلق و ضدخلق را نیز، مسعود رجوی از سال1357 به بعد ، صدها بار رد کرده است. بارزترین این نقض مرز سرخ ها، در سال 1364 و 1365 بود که او تصمیم گرفت در کنار دشمن بالفعل مردم ایران، یعنی ارتش صدام حسین قرار بگیرد، این مسعود رجوی بود که به روی سربازان ایرانی آتش گشود.
دگردیسی این سازمان، بحث یک روز و دو روز گذشته نیست، سازمان مسعود از همان درون زندان شاه و رشد جریان مارکسیستی شروع شده است و بعدها درعراق، کاملا به یک فرقه ی مخرب و ضدانسانی مبدل شده است.
من خیلی سعی کردم که در کل تاریخچه ی این سازمان، یک موردی پیدا کنم که ادعای سرفراز بودن این ظاهراً مقاومت را اثبات کنم، اما هرچقدر بیشتر تفحص کردم، کمتر به نتیجه رسیدم.
پس اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم، سازمان مجاهدین، سمبل مجسم شیطان است و نیاز به شیطان سازی توسط ما جداشدگان ندارد، مریم رجوی هم با آن انقلاب کذائی اش، جرثومه و چکیده ی شیطان است.
ما با احساس مسئولیت و وظیفه ی مبرم انسانی، بر خود تکلیف دیدیم که ضمن افشای ماهیت شیطانی این فرقه ی مخرب، برای آزادی تک تک اسرای سازمان که در چنگال مریم رجوی گرفتار شدند، تلاش کنیم.
بحث پوشالی داوطلب بودن این اسیران نیز براحتی قابل استعلام و محک زنی است. درب ها و حصارهای اشرف 3 را فقط یکی دو روز باز بگذارند، اگر احدی در اشرف 3 ماند، ما دیگر حرفی نداریم، اما اگر ادعای ما ثابت شد و توخالی بودن تمام ادعاهای سازمان رو شد، دیگر نوبت دادگاهی شدن تک تک سردمداران رجوی در یک دادگاه صالح و عادل است.
در آن دادگاه، ما جداشدگان مهم ترین مطالبه ی خود، یعنی درخواست غرامت نقدی بابت عمر از دست رفته در تشکیلات زور و اجبار رجوی ها را تقاضا و طلب خواهیم کرد. (البته پروسه ی قانونی این دادگاه طبق روال قضائی ، کاملا طی شده است و رای قطعی صادر شده است و به قضائیه ی دولتین فرانسه و آلبانی ابلاغ شده است و درحال طی روند پایانی خود است).
ما در حال مبارزه با شیطان هستیم، اولین راه مبارزه با شیطان، تقویت عقل است. انشاءالله خداوند به ما توفیق دهد در پرتو عقل و نقل، به خصوص در پرتو قرآن و عترت بتوانیم با این شیطانی که همه هستی انسانها را به بازی گرفته مبارزه کنیم و راه نجات را به اسیران این فرقه ی شیطانی نشان دهیم.
محمد رضا مبین

