۳۰ خرداد ۱۳۶۰ آغازی بر وطن فروشی ناتمام رجوی ها

شباهت رویکرد رجوی در این روزهای تجاوز اسرائیل به خاک ایران زمین با روزهای 30 خرداد 1360 قابل تأمل است. در هر دو برهه وطن فروشی و خیانت به خلق ایران از سوی رجوی و گروهش به خوبی مشهود بوده و هست. همان زمان خرداد 1360، رجوی هوادارانش را به خیابان ها ریخت تا با […]

شباهت رویکرد رجوی در این روزهای تجاوز اسرائیل به خاک ایران زمین با روزهای 30 خرداد 1360 قابل تأمل است. در هر دو برهه وطن فروشی و خیانت به خلق ایران از سوی رجوی و گروهش به خوبی مشهود بوده و هست.

همان زمان خرداد 1360، رجوی هوادارانش را به خیابان ها ریخت تا با تظاهرات خشونت آمیز و جنگ مسلحانه به زعم خود، به کرسی قدرت دسترسی پیدا کند. مردم کوچه و بازار را به خاک و خون کشاندند و در نهایت هم مجبور شد زبونانه از کشور فرار کند.

در این تظاهرات حامیان مجاهدین ناگهان با موجی از خشونت مواجه شدند که مسعود رجوی فرمان آنرا صادر کرده بود، هدف به هم ریختن امنیت کشور بود، آن هم در موقعی که کشور درگیر یک جنگ ناخواسته از طرف عراق بود!

کدام فرد وطن پرستی ، میهنش را در زمان هجوم بیگانگان از بیرون، از درون هم به آشوب می کشاند تا کشور را به ورطه نابودی بکشاند. رجوی البته به این حد از وطن فروشی هم اکتفا نکرد و بعدها شانه به شانه سربازان بعثی بر علیه سربازان میهن جنگید.
این روزها هم در حالی که رژیم کودک کش اسرائیل به وطن هجوم آورده، رجوی هم تلاش می کند تا از درون آشوب و ناآرامی ایجاد کند.

خوشبختانه مردم ایران در هر دو زمان، آگاهانه درمقابل دشمن خارجی و در برابر وطن فروشان مجاهدین خلق ایستادگی کردند و پوزه شان را به خاک مالیدند.

رجوی به زعم خودش فکر میکرد که چون در ابتدای انقلاب تعداد قابل توجهی از مردم از آنان حمایت میکردند این بار نیز به صحنه آمده و از این گروه حمایت خواهند کرد، در حالی که داستان کاملا عکس شد و رجوی با این حرکت تیری به پای خود زد و بسرعت متوجه شد که اصلا آنطور که او فکر میکرده نبود، و بی سبب نبود که بسرعت تصمیم گرفت از کشور خارج شود و خودش را گم وگور نماید. از آن به بعد بود که سازمان مجاهدین خلق در سراشیبی تندی قرار گرفت و جایگاهی که در میان ملت ایران کسب کرده بود را از دست داد. ولی یک استراتژی غلط لاجرم که همه چیز را به فنا میدهد، رجوی خط خودش را از انقلاب ضد سلطنتی جدا کرد و درگیر جنگ قدرت شده بود. او فکر میکرد که با براه انداختن یک جنگ داخلی می تواند به قدرت برسد و همه چیز را آنطور که دوست دارد به پیش ببرد، ولی او غلط متوجه شده بود و در کوتاه ترین زمان ممکن در سراشیب سقوط و نفرت مردم از سازمان مجاهدین قرار گرفت.
اکنون بعد از حدود چهل و چهار سال از آن تاریخ هنوز که هنوز است مردم ایران آن روز سیاه را فراموش نکرده اند و در خاطره هایشان باقی مانده است. ولی مسعود رجوی تلاش میکند که با برپا داشتن یاد سی خرداد سال شصت به افکار عمومی این اشتباه مهلک خود را یک دستاورد تاریخی جا بزند و آنرا همواره به یک پیروزی جا بزند. ولی تاریخ گواه است که این فرد همواره اشتباهات خود را برعکس وانمود کرده و همین باعث شده است روز به روز از مردم ایران فاصله اش بیشتر و بیشتر شود.

هم اینک شما نگاه کنید به اخباری که این گروه از جنگ بین ایران و اسرائیل متجاوز منتشر میکند، گویی شبکه دوم تلویزیون اسرائیل شده است، ذره ای عرق وطن پرستی در وجود این فرد باقی نمانده است و در حالیکه اغلب انسان های آزاده در حال حمایت از مردم ایران هستند این گروه خودش را با متجاوزین همراه و همسو کرده است.
آیا این ادامه همان استراتژی وطن فروشانه نیست که در روز 30 خرداد استارتش زده شد؟

بخشعلی علیزاده