پس از حملات اسرائیل به ایران، با توجه به چشمانداز به اصطلاح تغییر رژیم در ایران، روزنامهنگاران در حال بررسی وضعیت گروههای مخالف ایرانی هستند. دهها رسانه خبری مقالاتی را منتشر کردهاند که جایگزینهای مناسب برای حکومت ایران را تحلیل میکنند. اکثر این گزارشهای تحقیقی به این نتیجه رسیدهاند که ایران فاقد یک اپوزیسیون متحد […]
پس از حملات اسرائیل به ایران، با توجه به چشمانداز به اصطلاح تغییر رژیم در ایران، روزنامهنگاران در حال بررسی وضعیت گروههای مخالف ایرانی هستند. دهها رسانه خبری مقالاتی را منتشر کردهاند که جایگزینهای مناسب برای حکومت ایران را تحلیل میکنند. اکثر این گزارشهای تحقیقی به این نتیجه رسیدهاند که ایران فاقد یک اپوزیسیون متحد و معتبر است.
نیویورک تایمز نیز یکی از آن رسانههای خبری بود که گروههای اصلی مخالف ایرانی را تحلیل کرد و اظهار داشت که “در بحبوحه حملات، اپوزیسیون تبعیدی ایران همچنان دچار تفرقه است”. این مقاله بسیار شبیه به مقاله نیوزویک با این عنوان بود: “در حالی که اسرائیل به دنبال تغییر رژیم است، اپوزیسیون ایران دچار تفرقه و اختلاف است”. در همه این مقالات، مجاهدین خلق و رضا پهلوی دو گروه اصلی مخالف علیه جمهوری اسلامی محسوب میشوند.
با این حال، رسانههای تبلیغاتی مجاهدین خلق، نیویورک تایمز را به شدت مورد انتقاد قرار دادند و مطلب آن را “تهیه شده برای تضعیف مجاهدین خلق” برشمردند.
علی صفوی، سخنگوی امور خارجه مجاهدین خلق، کسی است که دوباره موظف به نوشتن علیه نیویورک تایمز شده است. این در حالی است که آنچه نیویورک تایمز درباره مجاهدین خلق و حتی رقیب آن رضا پهلوی گفته، بسیار شبیه به چندین مقاله دیگر است که اخیراً در این مورد منتشر شده است.
ریشه یابی خشم مجاهدین خلق از نیویورک تایمز
نیویورک تایمز عموماً یک روزنامه با گرایش لیبرال محسوب میشود و روزنامهنگاری تحقیقی نوعی روزنامهنگاری است که در آن خبرنگاران عمیقاً تحقیق میکنند و اطلاعاتی را که اغلب پنهان یا دسترسی به آنها دشوار است، افشا میکنند.
نیویورک تایمز، همانطور که در مقاله خود مجاهدین خلق آمده است، تاکنون سه گزارش تحقیقی در مورد دنیای درون مجاهدین خلق در سالهای ۲۰۰۳، ۲۰۱۱ و ۲۰۲۰ منتشر کرده است.
اگرچه تبلیغات مجاهدین خلق این گزارشها را محکوم میکند، اما آنها هنوز هم پر ارجاعترین اسناد در مورد این گروه هستند، به ویژه گزارشی که توسط الیزابت روبین در ژوئن ۲۰۰۳ پس از حمله آمریکا به عراق نوشته شده است. از آن زمان، کینه مجاهدین خلق از نیویورک تایمز کلید خورد.
شاید بزرگترین ضربه رسانهای به مجاهدین خلق توسط نیویورک تایمز وارد شده باشد. روبین روایت دست اول خود از بازدید از اردوگاه اشرف عراق را “فرقه رجوی” نامگذاری کرد. وی زندگی در اردوگاه اشرف را «دنیای خیالی زنبورهای کارگر زن» توصیف کرد و اظهار داشت که این گروه مطلقاً هیچ حمایتی در داخل ایران ندارد.
در طول بیش از دو دهه گذشته، “فرقه رجوی” نوشته الیزابت روبین یکی از قابل اعتمادترین مقالات برای محققان، روزنامهنگاران و دانشگاهیان بوده است، زیرا تاکنون تعداد بسیار کمی از روزنامهنگاران توانستهاند وارد اردوگاه اشرف شوند.
مقاله بعدی او درباره مجاهدین خلق در ژوئیه ۲۰۱۱ منتشر شد، پس از آنکه کمپین لابیگری پرهزینه این گروه برای حذف شدن از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی وزارت امور خارجه تقویت شد.
الیزابت روبین در مقالهای با عنوان “یک فرقه ایرانی و دوستان آمریکاییاش”، درباره حمایت سیاستمداران سرشناس آمریکایی از مجاهدین خلق به عنوان یک فرقه تروریستی هشدار داد.
در فوریه ۲۰۲۰، تاریخ برای مجاهدین خلق تکرار شد، به پاتریک کینگزلی، خبرنگار دیگری از نیویورک تایمز، اجازه داده شد تا از اشرف ۳، مقر مجاهدین خلق در آلبانی، بازدید کند. اگرچه مجاهدین خلق تلاش کردند تا ژست یک گروه دموکراتیک را برای کینگزلی به تصویر بکشند، اما او متوجه شد که پشت صحنهای که مجاهدین خلق برای او آماده کرده بودند، مشکلی وجود دارد.
او گزارش تحقیقی خود را با عنوان “شورشیان بسیار مخفی ایرانی در آلبانی مستقر شدهاند. آنها به ما اجازه بازدید دادند” منتشر کرد. کینگزلی اظهار داشت که بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، مجاهدین خلق، یا دولت در انتظار ایران هستند یا یک فرقه تروریستی ریاکار که افکار جنسی را ممنوع میکند. بنابراین، علاوه بر اعضای داخل اردوگاه، خبرنگار نیویورک تایمز با تعدادی از اعضای سابق این گروه مصاحبه کرد تا بداند “آنها در آلبانی چه میکنند؟”
روبین و کینگزلی علاوه بر مصاحبه با اعضای درون قرارگاه های مجاهدین خلق با جدا شده های از این تشکیلات نیز مصاحبه کردند تا بتوانند “عمیقاً تحقیق کنند و اطلاعاتی را که اغلب پنهان یا دسترسی به آنها دشوار است در مورد مجاهدین خلق افشا کنند” . اما این افراد جدا شده، مطلقا توسط علی صفوی به عنوان مأموران جمهوری اسلامی در نظر گرفته میشوند و همچنین روزنامهنگاران نیویورک تایمز که روایتهای خود را به گزارشهای تحقیقاتی خود اضافه کردند، نیز مزدوران حکومت ایران تلقی میشوند.
مقاله کینگزلی به طرز طعنهآمیزی با ابراز بیاطلاعی ساکنان اشرف در مورد محل اختفای رهبر ناپدید شدهشان، مسعود رجوی، پایان مییابد. همچنین، پس از انتشار مقاله، کینگزلی اطلاعات بیشتری را در حساب کاربری X خود در مورد فضای فرقهمانند و مخفی در اشرف ۳ که در آن اعضا اجازه صحبت آزادانه ندارند، منتشر کرد.
نیویورک تایمز اکنون درباره مجاهدین خلق چه میگوید؟
مقاله اخیر نیویورک تایمز درباره اپوزیسیون ایران، از جمله گروههای فعال غیرمتمرکز، رضا پهلوی و مریم رجوی، به این نتیجه گیری میرسد که هیچ یک از این گروهها ظرفیت تغییر رژیم در ایران را ندارند.
نیویورک تایمز به طور خاص درباره مجاهدین خلق، از یک استاد دانشگاه چنین نقل میکند: “مجاهدین خلق در ایران محبوبیتی نزدیک به صفر دارند. به نظر من، مجاهدین خلق در واشنگتن هواداران بیشتری نسبت به ایران دارند.”
و تمام! این چیزی بود که علی صفوی آن را «مداخله» مینامد، در حالی که سایر روزنامهنگاران و دانشگاهیان نظرات مشابهی درباره مخالفان ایرانی دارند. موارد زیر از مقالات و گزارشهای بسیاری در مورد همین موضوع استخراج شده است:
جکوبین:
در حالی که برخی از اعضای جامعه ایرانیان خارج از کشور از چهرههای مخالف تبعیدی مانند رضا پهلوی یا مریم رجوی حمایت میکنند، این افراد در داخل ایران از حمایت معناداری برخوردار نیستند و بعید است که به عنوان جایگزینهای مناسبی برای رژیم فعلی عمل کنند.
نیوزویک:
در حالی که هم پهلوی و هم مجاهدین خلق ادعا میکنند که به دنبال ایجاد یک ایران سکولار و دموکراتیک هستند، اغلب از یکدیگر انتقاد میکنند. مجاهدین خلق که در سال ۱۹۶۵ به عنوان یک گروه شورشی چپگرا تأسیس شد، سابقه انجام حملاتی در دوران سلطنت پدر پهلوی قبل از انقلاب اسلامی را دارد، که این گروه در ابتدا از آن حمایت میکرد.
ال نت یو کی:
شورای ملی مقاومت ایران بخشی از این تغییر نام است و جبههای از نظر سیاسی مطلوبتر را برای هدف مجاهدین خلق برای تغییر رژیم در ایران ارائه میدهد. علیرغم تلاشهای تغییر نام، مجاهدین خلق به دلیل حمایت سابق خود از صدام حسین و عناصر مارکسیست و افراطی، همچنان در داخل ایران نامحبوب هستند.
اوراسیا تایمز:
با این حال، در آلبانی، مجاهدین خلق برای حفظ اعضای خود که شروع به ریزش کردهاند، تلاش میکند. هیچ تحلیلگر استراتژیکی فکر نمیکند که مجاهدین خلق ظرفیت یا حمایت لازم را در داخل ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی داشته باشد.
ایبیسی نیوز:
شورای ملی مقاومت ایران در میان تندروهای سنتی ایران در ایالات متحده، حامیان قابل توجهی دارد، از جمله مایک پنس، معاون رئیس جمهور سابق، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق، جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق و دیگران که در سالهای اخیر در رویدادهای آنها سخنرانی کردهاند.
شورای ملی مقاومت ایران خواستار ایجاد یک جمهوری دموکراتیک و سکولار در ایران شده است. مجاهدین خلق – و به تبع آن شورای ملی مقاومت – تا سال ۲۰۱۲ توسط ایالات متحده به عنوان سازمانهای تروریستی شناخته میشدند.
اکونومیک تایمز:
به غیر از سلطنتطلبان پهلوی، جناح اصلی اپوزیسیون در خارج از ایران، سازمان مجاهدین خلق است که با نام MEK یا MKO نیز شناخته میشود. این گروه که در دهه ۱۹۷۰ یک جناح انقلابی بود، پس از سرنگونی شاه، در مبارزه قدرت شکست خورد.
بسیاری از ایرانیان آن را به خاطر جانبداری از عراق در طول جنگ به بنبست رسیده ۱۹۸۰-۱۹۸۸ نبخشیدهاند و گروههای حقوق بشری آن را به سوءاستفاده در اردوگاههایش و رفتارهای فرقهگرایانه متهم کردهاند، که هر دو را انکار میکند.
اورشلیم پست:
در حالی که برخی از اعضای جامعه ایرانیان خارج از کشور از چهرههای اپوزیسیون تبعیدی مانند رضا پهلوی یا مریم رجوی حمایت میکنند، این افراد فاقد حمایت معنادار در داخل ایران هستند و بعید است که به عنوان جایگزینهای مناسبی برای رژیم فعلی عمل کنند.
علی صفوی هیچ پاسخ قابل دفاعی به استدلالهای روزنامهنگاران در مورد عدم محبوبیت مجاهدین خلق در بین ایرانیان ندارد. او هرگز انکار نمیکند که مجاهدین خلق مبالغ هنگفتی برای خرید حامیان آمریکایی خود پرداخت میکند. او برای انکار ممنوعیت ازدواج در مجاهدین خلق تنها به مقالهای در نیویورک تایمز مربوط به سال ۱۹۹۶ اشاره میکند!
تنها استدلالی که اغلب توسط رسانههای تبلیغاتی مجاهدین خلق و در این مورد خاص علی صفوی استفاده میشود این است که هر روزنامهنگاری که از مجاهدین خلق انتقاد کند، “مأمور حکومت ایران” است. روزنامهنگاران نیویورک تایمز به دلیل اینکه شواهد محکمتری از دنیای درون مجاهدین خلق فاش کردهاند، با شدت بیشتری محکوم میشوند.
مزدا پارسی

