سالهای نخست پس از انقلاب ۱۳۵۷، ایران صحنه جوشوخروش سیاسی و آرمانخواهی جوانان بود. در این میان، مجید محمدزاده، نوجوانی مشهدی، جذب فضای پرهیجان و شعارهای سازمان مجاهدین خلق شد. او آموزشهای ایدئولوژیک و تشکیلاتی را گذراند و مدتی با این گروه همکاری کرد، اما خیلی زود با واقعیتی تلخ روبهرو شد: فاصله عمیق میان […]
سالهای نخست پس از انقلاب ۱۳۵۷، ایران صحنه جوشوخروش سیاسی و آرمانخواهی جوانان بود. در این میان، مجید محمدزاده، نوجوانی مشهدی، جذب فضای پرهیجان و شعارهای سازمان مجاهدین خلق شد. او آموزشهای ایدئولوژیک و تشکیلاتی را گذراند و مدتی با این گروه همکاری کرد، اما خیلی زود با واقعیتی تلخ روبهرو شد: فاصله عمیق میان ادعاهای سازمان و عملکرد واقعیاش .
با مشاهده دستورات غیرانسانی و رفتارهایی که با آرمان عدالت و آزادی در تضاد بود، محمدزاده تصمیم گرفت از سازمان جدا شود؛ تصمیمی که برای هر عضو، بهویژه در آن سالها، هزینه سنگینی داشت.
شاهد یک حذف خونین
یکی از مهمترین بخشهای خاطرات محمدزاده، روایت او از قتل درونسازمانی شکرالله مشکینفام است؛ فردی ارشد، با نفوذ و عضو مرکزیت سازمان که به دلیل مخالفتهای صریح با خط مشی جدید، هدف حذف قرار گرفت .
به گفته محمدزاده، در سال ۱۳۵۹ و در جریان درگیریهای سازمان با گروههای دیگر، دستور داده شد تا اعضا با تشکیل «دیوار انسانی» از ساختمانهای کلیدی سازمان، از جمله ساختمان حنیف در مشهد، محافظت کنند. مشکینفام نیز در صف اعضا ایستاده بود و دست در دست دیگران، آماده مقاومت بود.
در همین وضعیت، گلولهای از پنجره یکی از اتاقهای ساختمان – که رو به خیابان و محل تجمع بود – به پشت سر مشکینفام شلیک شد. محمدزاده خود را به او رساند، اما دو عضو سازمان، حسن حسنزاده و نادر افشار، بلافاصله او و دیگران را از محل دور کردند و مانع تماس فوری با آمبولانس شدند .
انتقال مشکینفام به بیمارستان با تأخیر انجام شد و او در مسیر جان باخت. محمدزاده تأکید میکند که نوع جراحت و کالیبر سلاح (45) به وضوح نشان میداد که اسلحه متعلق به خود سازمان بوده است.
سناریوی شهیدسازی
چند روز بعد، سازمان با برگزاری مراسمی پر زرقوبرق و تبلیغات گسترده، مرگ مشکینفام را به حزب جمهوری اسلامی نسبت داد و او را شهید مجاهد خلق معرفی کرد. اما حقیقت این بود که وی از داخل همان ساختمانی که برای دفاعش ایستاده بود، هدف قرار گرفته بود.
چرا مشکینفام حذف شد؟
مشکینفام بهشدت با تغییر ایدئولوژی سازمان و همکاری مسعود رجوی با قدرتهای خارجی مخالف بود. او مرز فکری بنیانگذاران – یعنی جدایی کامل از امپریالیسم و دفاع از مردم ستمدیده – را خط قرمز میدانست.
رجوی، که با نجاتی معجزهآسا از حکم اعدام به سرکردگی رسیده بود، هر مخالف داخلی را تهدیدی جدی برای اقتدار خود میدید. حذف فیزیکی منتقدان درونسازمانی به بخشی از راهبرد تثبیت قدرت او تبدیل شد.
از آرمانگرایی تا فرقه گرایی
محمدزاده میگوید: سازمانی که روزی با شعار عدالت و آزادی متولد شد، بهدلیل جاهطلبی، انتقادناپذیری و فرصتطلبی سرکردهاش، به یک فرقه پیچیده بدل شد. قتل مشکینفام، تنها یکی از حلقههای زنجیرهای بود که طی آن، رقیبان و منتقدان داخلی یکی پس از دیگری حذف شدند؛ و هر بار، با سناریوسازی و تبلیغات، نام آنان در تاریخ رسمی سازمان بهعنوان «شهید» ثبت گردید .
روایت مجید محمدزاده، زندانی سیاسی سابق و عضو جداشده از سازمان مجاهدین خلق، پرده از قتل درونسازمانی شکرالله مشکینفام برمیدارد؛ عضوی منتقد که به دلیل مخالفت با انحرافات فکری و همکاری سرکرده سازمان با قدرتهای خارجی، با گلولهای از پشت و از داخل ساختمان حنیف در مشهد کشته شد، اما سازمان با سناریوسازی، او را «شهید» معرفی کرد.
به روایت مجید محمدزاده

