دو سه روز پیش، زهرا مریخی از آمران شکنجه و زندان در این سازمان، که خود اصلی ترین قربانی روابط فرقه ای در این سازمان است، با رسیدن شهریورماه و سالگرد 60امین سال حیات ننگین این سازمان ، به زعم خود به جمع بندی یکساله حیات سازمان و پیوند دادن آن به تاریخچه ی سازمان […]
دو سه روز پیش، زهرا مریخی از آمران شکنجه و زندان در این سازمان، که خود اصلی ترین قربانی روابط فرقه ای در این سازمان است، با رسیدن شهریورماه و سالگرد 60امین سال حیات ننگین این سازمان ، به زعم خود به جمع بندی یکساله حیات سازمان و پیوند دادن آن به تاریخچه ی سازمان دست زد.
اما سخنان او پر از نقایص و ایراد بود، مهم ترین نکته در سخنان وی ، این بود که آنطور که شاید و باید، از رهبر سابق سازمان مسعود رجوی، حرفی به میان نیاورد، حتی در شکل و فرمالیزم! این بدان معنی است که مریم رجوی، از ذکر نام و یاد مسعود رجوی، خشنود نیست و زهرا نیز بناچار راه او را می رود. این مهم ترین نکته بود که به نظر نگارنده، نشانگر حذف کامل مسعود رجوی از رگ و ریشه ی سازمان مجاهدین خلق است.
هدف پاسخگوئی به سخنانی زنی که خود در چنگال فرقه ای خشونت طلب اسیر است نیست، این مسئول اول سازمان ، حتی اختیار یک مسافرت آزاد یا غیر آزاد، بیرون از حصارهای فرقه را ندارد، چه برسد به اینکه ما از وی انتظار سخنان حقی را داشته باشیم. انشاا.. بعد از جدائی او ، زبانش به بیان حقایق باز شود، اما چون اسم مسئول اول سازمان مجاهدین خلق را یدک می کشد، باید که علیه سخنان کذب وی ، موضع داشت و سخن گفت.
زهرا مریخی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران – شهریور ۱۴۰۴:
“باشد که آیندگان از نبرد بیامان فرزندان رشید ایران در تاریکترین دوران، بیشتر و بیشتر بگویند.
به حنیف کبیر و یاران او سعید محسن و اصغر بدیعزادگان درود! دلیران کانونهای شورشی… از مرزبندی بین استثمار شونده و استثمار کننده یعنی اساسیترین مرزبندی تاریخ انسان… در عینحال، سازمان مجاهدین خلق ایران یک پروژه رهاییبخش است … حیات و جنبش این سازمان برخاسته از پایداری زندانیان شجاع است. این انقلاب راه و رسم نویی است با هدایت مریم رجوی… ”
ما نبرد بی امانی از این سازمان ندیدیم، تاریخ فقط در مورد به اسارت کشیده شدن نسلی از جوانان این مرز و بوم در آن فرقه گفته و می گوید، راه حنیف و سعید و محسن هم ، به خط مشی سازمان مسعود رجوی ، هیچ ربطی ندارد، سازمان با مسعود دچار انحراف و دگردیسی کامل به یک فرقه ی سرکوبگر، دیکتاتور و خشونت طلب شده است، هرگز در دوران حیات سازمان با مسعود، این سازمان رهائی بخش نبوده است و برعکس اسارت بخش بوده است و صدها وهزاران انسان را در حصارهای ذهنی و عینی فرقه ای خود، به بند کشیده است. بلائی بر سر زندانیان آزاد شده که به سازمان پیوستند آوردید که دشمن عینی آنها، چنین نکرده بود. هدایت مریم رجوی در این فرقه ، جز نکبت ، بدبختی ، اسارت و هدر رفت عمر و جوانی، ارمغان دیگری نداشته است.
زهرا مریخی، گویا همچون اسمش ، در این کره ی خاکی و با واقعیت ها زندگی نمی کند، زهرا هرگز نگفت که چرا نگاهبان حصارهای فرقه ای کثیف است که صدها انسان را به بند کشیده است! زهرا، هرگز به خونها وجانهایی که بیگناه توسط مریم و مسعود در سازمان ، ریخته شدند و از بین رفتند، اشاره نکرد!
گوئی در این سازمان ، هیچ کس نمی خواهد حرف حق بگوید، هرچه هست ، تملق و دورویی و نفاق افکنی است، شاید این صحبتهای زهرا، آخرین صحبت های یک مسئول اول سازمان باشد، شاید او مسئول آخر سازمان باشد، سازمان با سرعتی مثال زدنی در بن بست آلبانی در سقوط است. بی شک روز محتوم حسابرسی و دادگاهی شدن جنایتکاران، در راه است و بسیار نزدیک.
محمد رضا مبین

