نامه انجمن نجات آذربایجانغربی به رئیس کمیته صلیب سرخ تهران
غوغاسالاری رهبران مجاهدین در طی روزهای اخیر و ممانعت از ورود پلیس عراق به قرارگاه اشرف جهت اعمال نظارت قانونی و نیز تحریک برخی از اعضای مستقر در قرارگاه اشرف برای مقابله و ستیزه جویی علیه مقامات دولت و پلیس عراق که منجر به کشته و زخمی شدن نیروهای مجاهدین و پلیس عراق گردید موجی از اعتراض را در میان خانواده های عضو انجمن نجات علیه رهبران مجاهدین موجب گردید.
گفتگو با آقای ناصر سید بابایی عضو سابق مجاهدین – قسمت سوم
دستگیری مریم باعث شد در همه سطوح و لایه ها در اشرف ریزش ذهنی بیشتری صورت بگیرد و ضدیت های زیادی با تشکیلات، ایدئولوژی و اصول سازمانی مجاهدین روی بدهد. به طوری که حاصل این اتفاق به بروز مشکلات درون تشکیلاتی عمده ای از جمله: عدم تشکیلات پذیری، عدم اجرای دستور مسئول، عدم اجرای کار و کار به عنوان یک عمل تشکیلاتی، برخوردهای فیزیکی و زد و خورد با مسئولین، محفل های گسترده درون تشکیلاتی که سرانجام به تناقضات اساسی و ریشه دار نفرات و به طور کلی به از هم پاشیدگی مناسبات داخلی و درون سازمانی منجر شود.
محکومیت رهبران مجاهدین توسط خانواده های انجمن نجات آذربایجانغربی
در پی تحولات اخیر در رابطه با قرارگاه اشرف و اقدامات تنش زای رهبران مجاهدین که در نهایت به قربانی شدن تعدادی از افراد مستقر در اشرف منجر شد خانواده های عضو انجمن نجات ساکن استان آذربایجانغربی با حضور مستمر و یا تماس های تلفنی مراتب انزجار خویش را به جهت شانتاژ و پروپاگاندای رهبران مجاهدین اعلام کرده و مواضع ستیزه جویانه دارودسته ی رجوی و مغایر با میثاق های بین المللی و قوانین داخلی کشور عراق را بشدت محکوم نمودند.
آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت پنجم
دوازده روز بعد از بازجوئی وحشیانه و شکنجه های غیر انسانی اجازه استحمام دادند. به هر کدام از ما پنج دقیقه برای حمام کردن و دوش گرفتن وقت داده شد. زمان استحمام مثل باد برای من گذشت ولی ای کاش حمام نمی رفتم چون خونهای روی بدنم که بر اثر شکنجه خشک شده بودند تازه خیس می شد. لباس تازه هم به ما ندادند تا لباس هاس کثیف و خونین شده را عوض کنیم
رهبران مجاهدین، ضرورت بازنگری در گرایشهای خودکامگی
حماقت در ذهنیت رهبران مجاهدین موج میزند چرا که آنان هنوز از تناقض های بیمارگونه رهایی نیافته اند و به روشنایی حقیقت شک و تردید دارند. آن چه که مسلم است قرارگاه اشرف به مثابه ی عینیت تفکر ستیزه جویانه ی مجاهدین در قرن بیست و یکم و در تحولات و معادلات سیاسی دوران اخیر موضوعیت خود را از دست داده و مورد طرد و انکار قرار می گیرد. دارودسته ی رجوی با از دست دادن قرارگاه اشرف به نهایت انحطاط و ویرانی تشکیلات سیاسی رسیده اند.
گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت دهم
نشست های طاقت فرسای طعمه در ظاهر امر برائت و دوری جستن از بوژوازی و فرهنگ آن بود ولی حقیقت جز این بود. در نشست طعمه مسعود و سایر رهبران سازمان سعی داشتند افراد معترض و منتقد مجاهدین را که بر علیه مناسبات و تشکیلات می شوریدند و به انقلاب مریم نه می گفتند را تحقیر و تحت فشار قرار دهند. مسعود رجوی طعمه را صدبار برتر از نفوذی و همدست وزارت اطلاعات خواند و گفت:” به هیچ وجه نمی توانیم طعمه داشته باشیم و جای طعمه در وزارت اطلاعات است و نه اشرف.”
غوغاسالاری رهبران مجاهدین
بی شک، مواضع مقامات دولت عراق چیزی جز اذعان به پایبندی به اجرای قوانین داخلی کشور عراق و تعهدات و مسئولیت های قانونی خویش نیست. پس چگونه است که رهبران بیمار مجاهدین با وجود علم و آگاهی به قوانین، تعهدات و میثاق های مطروحه همچنان به خواسته های غیر قانونی و مداخله جویانه خویش مبنی بر حضور بی قید و شرط در قرارگاه اشرف و خاک عراق اصرار و در این میان از غوغاسالاری و مهمتر از آن قربانی کردن نیروها و کادرهای تشکیلاتی خود نیز ابایی ندارند؟!!
نامه انجمن نجات آذربایجان غربی به مسئول کمیته بین المللی صلیب سرخ
با توجه به اهمیت سرنوشت اعضای تحت سیطره در قرارگاه اشرف که کمترین اطلاع و آگاهی از رویدادهای بیرون از قرارگاه اشرف و نیز دغدغه و خواسته ی خانواده هایشان مبنی بر بازگشت آنان به کانون گرم خانواده را ندارند از آن مقام عالی انتظار داریم بر طبق مفاد منشور جهانی حقوق بشر و شرح وظایف صلیب سرخ امکان بازگشت افراد تحت اسارت فیزیکی و ذهنی سران مجاهدین به میهن شان ایران را میسر و فراهم نمائید.
محکومیت اقدامات تنش زای رهبران مجاهدین
وقایع و رویداد اخیر در قرارگاه اشرف که در آن برخی از افراد مستقر در قرارگاه اشرف با سازماندهی و تحریک رهبران فرقه رجوی به مقابله با نیروهای ارتش و پلیس عراق پرداخته و در این میان عده ای کشته و زخمی شدند، نشانگر این است که سران بیرحم دارودسته رجوی برای پروپاگاندا و شانتاژ تبلیغاتی نیاز به بحران و تنش مستمر دارند و در این میان قربانی شدن افراد و کادرهای تشکیلاتی برای آنان اهمیتی ندارد
آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت چهارم
برای بار سوم در یک روز، از بازداشتگاه مخوف قرارگاه اشرف به اطاق شکنجه منتقل شدم، هیجان روحی خاصی بر وجودم مستولی شده بود گاهی می خندیدم و گاهی گریه می کردم، تنش های عصبی ناخود آگاه در وجودم غوغا می کرد، توپ فوتبال شده بودم و کم کم ترس از زنده نماندن و مرگ به سراغم آمد و جالبتر از همه این بود زنهای عضو شورای رهبری که نقش بازجوهای بیرحم را برای ما داشتند خودشان را کمتر از مردان شکنجه گر نمی دیدند
گفتگو با آقای ناصر سید بابایی عضو سابق مجاهدین – قسمت دوم
برای همه به خوبی معلوم بود سازمان مجاهدین دستور خودسوزی ها را داده است و عمل خودسوزی یک اقدام از پیش طراحی شده بود. زیرا خانم مهناز فرمانده قرارگاه 12 در روز 19 ژوئن در نشست عمومی وقتی موضوع طرح خودسوزی را شنید به همه گفت:” هیچ کس هیچ کاری نمی کند مگر اینکه سازمان به او دستور داده باشد و کسی حق ندارد خودسرانه دست به عملی بزند.
آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت سوم
سرم را پائین انداختم در دلم غوغا بود آرزو می کردم الان مسلسلی داشتم و این افشین فرجی کثیف و سایر بازجوهای آشغال سازمان را که الکی و به ناحق من و همرزمانم را زیر شکنجه و بمباران تهمت های مسخره قرار داده اند، به رگبار می گرفتم. ناله های پرویز احمدی که به وسیله افشین فرجی و بازجوهای حاضر شکنجه شده بود هنوز آزارم می داد.