اسامی تعدادی از فرماندهان نظامی اطلاعاتی مجاهدین که به آلبانی گسیل شده اند
اسامی تعدادی از فرماندهان نظامی اطلاعاتی مجاهدین خلق (ارتش خصوصی صدام) که در این مدت توسط رجوی به تیرانا اعزام شده و در حال حاضر در آلبانی فرماندهی پروژه راه اندازی مرکز جایگزین عملیاتی (کمپ اشرف هزار برابر) را در این کشور بر عهده دارند. فعالیت این افراد در کنار فعالیت های مرتبط در عراق، آلبانی و پاریس احتمال برنامه سیستم های امنیتی اسرائیل برای انتقال مسعود رجوی (حال هر مقدار که از وی باقی مانده باشد) به آلبانی را قوی تر کرده است.
توافق در لوزان، پایکوبی در تهران، تناقض گویی سازمان مجاهدین
حالا من می خواهم از آقای رجوی و خانم مریم رجوی سوال کنم که چه جوابی برای این تناقض آشکار و بسیار بزرگ دارند؟ و این تناقض آشکار و بسیار بزرگ اینست که اکثریت مردم ایران از این توافق نامه ابراز خوشحالی کردند ودر تهران و شهر های مختلف به جشن و پایکوبی پرداختند و این اتفاق خجسته را به همدیگر تبریک گفتند ؛ ولی شما علی رغم اینکه خود را مدافع سینه چاک خلق قهرمان ایران می دانید با این توافق نامه که به نفع مردم ایران است مخالف هستید.
ننگ بر دیو اشرف و سلام برآنانی که میدانستند و رفتند
ولی افسوس که مسعود رجوی این دیو اشرف نیاز به خون داشت و طبق برنامه ریزی که کرده بود میبایست دران روز بالای ۱۰۰۰ نفرازمخالفین و ساکنین اشرف چه بخواهند و چه نخواهند بعنوان قربانیان سفره مسعود رجوی که برای انها مرگ خواسته بود تن بدهند. ولی خوشبختانه خدایی هم بود و جای حقی نشسته بود و تمام طرح و برنامه مسعود رجوی را برملا کرد و برای همه ما چه قبل، چه درصحنه و چه بعد ازان مشخص شد که اولین و اخرین نفری که مقصراین واقعه بوده کسی نیست جز شخص مسعود رجوی.
دخترانی که در آتش سوختند و دخترانی که هر روز میسوزند
دختری در سکوت دنیا در هیاهوی عجیب بی خود رسانه ها می سوزد و قربانی خشونت مذهبی میشود و کبریت را این بار فریده کریمی دیگری در افغانستان میکشد اینبار دختر مظلوم افغانی تیتر روزنامه های دنیا میشود اما چه سود؟ این دختر مظلوم را وقتی در آغوش خاک با تن و دل سوخته مدفون می کنند حقوق زن کجاست؟ حقوق بشر کجاست؟ سازمان ملل کجاست؟ دولتمردان بزرگ و مردان بزرگ دنیا مشغول چه کاری هستند؟
همصدائی مریم رجوی و سازمان مجاهدین با وهابیون و داعشی ها
باور کنید زمانی که از سازمان جدا شدیم ما تازه این برنامه ها را دیدیم یا برای این برنامه های رقص آواز فقط افراد خاصی انجام می دادن که سازمان مشخص می کرد یا تصویر جمعیت را نشان می داد که یعنی ارتش آزادیبخش است در صورتی که یک سری افراد که سازمان مشخص می کرد و برای چند دقیقه فیلم برداری می کرد
پس از ۱۲ سال باتلاق عراق فرقه رجوی هنوز نمی خواهد نفرات از لیبرتی وعراق خارج شوند
باتلاق عراق نه فقط مربوط به این ۱۲ سال که بلکه مربوط به ۳۰ سال پیش است زمانی که مسعود رجوی تصمیم گرفت به این باتلاق بیاید خیلی ها مانع اش شدند اما او گفته بود که باید برود فردی خود شیفته و دیکتاتور وقتی یک تصمیم اشتباه هم بگیرد نه توان پذیرش خطا دارد و نه توان انتقاد از خود و نه توان اینکه صادقانه با نیروهایش سخن بگوید.
دلتنگی های بی پایان برای دخترم سمیه …
من خواهر هادی و حوریه حمزه هستم که به خواست دوستان و عزیزان که جزئیات اسارت سمیه را از من پرسش کردند ودلیل رفتن سمیه به عراق را سوال نمودند داستان اسارت سمیه را مینویسم تا شاید نکته ها و رازهایی بر ملا شود و دنیا بیشتر از جنایات این سازمان باخبر شود و خداوند تنها یاور همراه من است و امید من و مصطفی به رحمت اوست و امید است این جنایت کاران را غضب خداوند و خون هزاران بی گناه به سزای اعمالشان خواهند رساند و از جمله این عزیزان هادی و حوریه حمزه هستند که ایمان دارم که انتقام خون شان از این ستم کاران را خداوند خواهند ستاند که او خوب انتقام گیرند ه ایست
فرقه رجوی بداند خانواده ها تا رسیدن به خواستهایشان تسلیم نخواهند شد
فرقه رجوی چه بخواهد و چه نخواهد ارتباط خانواده ها با عزیزانشان برقرار خواهد شد بی شک روزی فرا خواهد رسید که همین نفرات لیبرتی و البانی به مانند اوار بر سر فرقه خراب خواهند شد تابوهائی که هر روز که میگذرد بیشتر شکسته میشوند اخر کدام رهبر یک جریان سیاسی سالم کدام انسان با شرف و با وجدانی میتواند بگوید که خانواده سم است خانواده زهر است خانواده افیون است چه کسی شعار خانواده الدنگ را به میان اسیران نگونبخت میبرد جز این است که رجوی از عقده و کین ضد انسانی اش سعی میکند با این قبیل شعارها مانعی شود بر سر طینت و سرشت پاک انسانی خانواده ها که بدنبال عزیزانشان هستند.
داستان فرقه ی کثیف مجاهدین داستان سر بریدن عواطف انسانی ست – به کجا مراجعه کنم؟
آیا نباید اعضای گروه مجاهدین در یک فضای باز سیاسی و از تریبون آزاد جهانی بدون هیچ ترس و واهمه ای نقطه نظراتشان را اعلام کنند؟ اگر این بچه ها با میل خود در این گروه فعالیت میکنند پس چرا نجات یافته گان از این جهنم تمایلی به ادامه ی همکاری با این فرقه ی تروریستی ندارند؟
داستان فرقه کثیف مجاهدین داستان سر بریدن عاطفه هاست
داستان قربانی شدن دختران و پسرانی که با پای خویش به قربانگاه قدم گذاشتند تا بتوانند خانواده هاشان را از شر و گزند رجوی ضحاک و فرقه ی تروریست شیطانی مجاهدین نجات دهند داستان موسی و فرعون است داستان مصطفی رجوی و داستان دختری ست که عشقش را و عاشقی اش را نه تنها به پدرش بلکه به دنیا اعلام و ثابت کرد داستان مصطفی محمدی داستان من که هدفی جز آزادی دخترم سمیه و دیگر اسیران ندارم مصطفی محمدی را دیگر دنیا میشناسد عشقش را و شجاعت و شهامت و جسارتش را در مقابل رجوی و رجویان
مسعود رجوی کجاست؟
ماجرای علی زرکش، روندی جانکاه داشت. او که در سال ۵۲ عضوی از جنبش دانشجویی بود، سعی کرد به زندان بیاید تا با مجاهدین ارتباط مستقیم داشته باشد. در سال ۵۵ که من به زندان قصر رفتم، او عملاً مسئول تشکیلاتی مجاهدین زندان قصر شده بود. من با او چهار ساعت صحبت کردم. جمعبندیهای من را میپذیرفت و از شهید کاظم ذوالانوار بسیار دفاع میکرد و معتقد بود بار مسائل و مشکلات زندان روی دوش ذوالانوار است، درحالیکه در آن زمان مسعود خود را درگیر مطالعات فلسفی کرده بود و بهاینترتیب به رجوی انتقادات سختی داشت.
دلتنگیهای بی پایان برای دخترم سمیه…
بانویی که به عاشقی به پدرش شهره ی عالم شد و تو عاشق ترینی، و نامه ات در روز ولنتاین بدستم رسیدو به آرامی و زیبایی یک رویا وارد اتاقم شدی….با دستهای جادوییت نامه ای را در کتابخانه گذاشتی، از خواب برخاستم و به حوریه که در آغوشم خوابیده بود گفتم توآمدی. گفت خواب دیدی. …….