تصفیه حسابی که به شکست انجامید
مسعود رجوی بعداز اینکه اشرف را دودستی تقدیم دولت عراق کردو یک جام زهر دیگر روی جام زهرهای دیگرش خورد و به همه ثابت کرد که توان وهدایت رهبری این جنبش را ندارد هیچ بلکه افزون برهمه به همه اینرا نشان داد که تمام مرزسرخهای مسعود تا زمانی مرزسرخ هستند که مسعود احساس خطر و امنیت نداشته باشد و زمانی مرزسرخ هستند که مسعود رجوی بتواند نهایت خونریزی و کشتاررا بکند و وقتی دید که خطش پیش نمیره از مرزهای سرخ خودش کنار میاد.
هیچ کس از آنها یاد نکرد! – در عوض، مراسم بزرگداشت برادر کندی و شهید نیسمان
اما دریغ از یک کلمه برای مجروحین و معلولین این حمله که یکی بعد از دیگری در صف مرگ چشم انتظار تصمیم نهایی مجاهدین برای خروج از عراق هستند! براستی چرا مجاهدین امسال برای این سالگرد هیچ اهمیتی قائل نشدند! و آنرا زیر چشمی رد کردند!؟ آیا این مرگها بحدی عادی و روزمره شده که دیگر مجاهدین حتی زحمت مراسم و برنامه های صوری را هم برای این سالگرد ها بخود نمیدهند!! یا شاید تعداد کشته شدگان بقدری زیاد شده که حساب از دست دست اندرکاران در رفته است!؟ براستی، علت چیست که از لیبرتی و ساکنانش دیگر جز نامه های تکراری و یک شکل بر علیه مخالفان و منتقدان مجاهدین و خانواده هایشان هیچ چیز دیگری شنیده نمیشود!؟
به نام خدا و به شرف انسانی و برای مظلومان در بند و گرفتار که خود از آنان بوده و هستم
این چه مزدوریست؟ پدرم مزدور است یاتو رجوی بیشرف و مریم خونخوار بدکاره که خون بچه های مظلومی همچون حنیف امامی و یاسرو یاسرها را میریزید که به قدرت برسید ……… آنان خواهرها و برادران من هستند و دختران و پسران مصطفی محمدی که درود خداوند بر او باد
بنام خدا و بنام عصر ظهور حق و حقیقت
گرچه سالها سکوت بوده وسکوت، حال می فهمم داستان اسارتت را. داستان اسارت دختری از بلور عشق، دختری از جنس مهربانی، دختری سرتاسر عاطفه و گذشت و فداکاری، و دختری که خداوند انتخابش کرد برگزیده اش ساخت برای رسالتی بزرگ،و میدانم و دانسته ام و تمام مردم دنیا بدانند که تو شایسته ترینی و برازنده ترینی و این است جواب سوالی که سالهای سال در نبودنت از من پرسیده شد. چرا سمیه؟….
مصطفی: سمیه، حوریه دلتنگ است. محبوبه: سمیه، میدانم که میدانی
گفته بودم که سکوت نمی کنم که اسناد و مدارکی دارم که رو می کنم که حرف می زنم که به دنیا اعلام خواهم کرد شما فرقه ی ضدبشری مجاهدین که با فریب نیرنگ مغزهای متفکر را به بند کشیدید را رسوا خواهم کرد ای کسانی که اسم ازادی و نام خلق را دست آویز اهداف پلید خود نمودید من مصطفی محمدی گفته بودم که آرام نیستم و نمی مانم حتی اگر دخترم سمیه در بند نبود
آیا البانی در ادامه همان اشرف و لیبرتی نیست
برچه اساسی و بر طبق کدام قانونی باید افراد اسیر و برده رهبر یک سازمان باشند در کدام سازمان سیاسی چنین رسم و رسومی وجود دارد در کدام حزب و یا سازمان سیاسی افراد نمی توانند خود تصمیم بگیرند که با چه کسی رابطه داشته باشند ازدواج بکنند و یا ازدواج نکنند یا حتی از طرف رهبری سازمان ممنوع ارتباط با خانواده خودشان باشند تا انجا که من میدانم در هیچ دین و ائینی چنین چیزی وجود ندارد.
فوت اصغر شریفی در سن شصت و پنج سالگی در تیرانا
اصغر شریفی یکی از اعضای قدیمی مجاهدین که در حمله موشکی ۲۵ خرداد سال ۹۲ به لیبرتی مجروح شده بود، امروز ظهر بعد از کمایی بیست و پنج روزه در یکی از بیمارستانهای تیرانا درگذشت. اصغر شریفی ۶۵ ساله در سومین گروه انتقالی از کمپ لیبرتی به آلمان در سال ۲۰۱۳ بود. ترکش هایی که در این حمله جنایتکارانه به جمجمه او اصابت کرده بود عاقبت جان او را گرفت. او از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب محسوب میشد و از سال ۱۳۵۳ به مدت سه سال و نیم در زندان بسر برده بود. بعد از انقلاب نیز ریاست اداره بررسی و همکاری های مطبوعاتی وزارت ارشاد را در دولت بازرگان به عهده داشت. از اصغر شریفی دو فرزند یک پسر و یک دختر بجا مانده است.
مصطفی محمدی: محبوبه و من تا روز آزادی سمیه آرام نخواهیم گرفت
سمیه محمدی فرزند محبوبه ومصطفی که سالها پیش هنوز به سن قانونی نرسیده بود در ظاهر به دعوت مجاهدین برای بازدید از اردوگاه اشرف خانه و محل زندگی خود را ترک کرد … هر پیام او در تلویزیون مجاهدین وحتی کتابی که از جانب او به دنیا معرفی شد حاکی از عشق و از خود گذشتگی نسبت به پدر ومادر وتنها خواهرش حوریه است. پدر سمیه عشق بی پایان دخترش را ارج نهاده وهمچنان برای آزادی دخترش در تلاش وتکاپوست ودرپی گمشده اش به هر کجا وهرطریق و هر روش.
کمک های سخاوتمندانه و میلیونی سازمان مجاهدین خلق به”مزدوران وزارت اطلاعات” و چند سوال
ریز جدول”صدها هزار” دلاری که توسط سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت به آقای اسماعیل وفا یغمائی پرداخت شده است کجاست؟ اگر اینچنین لیستی وجود ندارد، پس چگونه می توان ادعای پرداخت”صدها هزار دلار” به او را باور کرد؟ اگر چنین لیستی وجود دارد، چرا حال که بخشی از این اسناد را منتشر کرده اید، همه اسناد را منتشر نمی کنید؟ آیا از آقای یغمائی که زمانی عضو مرکزیت سازمان و سپس عضو شورای ملی مقاومت شما بوده هیچگاه در مورد پول های خرج شده توسط او که به قول شما بخشی از آن برای”سفرهای متعدد و متنوع” بوده است، گزارش خواسته اید؟
سوء استفاده کثیف و رذیلانه فرقه رجوی از وقایع اخیر فرانسه
فرقه کثیف رجوی تا بن استخوان مدافع شنیع ترین نوع خشونت طلبی و تروریسم است و با وقاحت و پررویی بی حد وحصری شعار مسلح کردن هم می دهد.و بعد ازخلع سلاح توسط نیروهای آمریکایی در عراق و پرتاب کردن آنها از اردوگاه بد نام اشرف به کمپ لیبرتی ؛ دوباره فیلش یاد هندوستان کرده و دنبال سلاح است. معلوم هم نیست که دست التماس سرکرده جنایتکار فرقه بسمت کی دراز است و کی باید این فرقه را مسلح کند. لابد می گوید چون آمریکا سلاحهای مارا گرفته ؛ پس دوباره باید مارا تسلیح کند.
مریم قجر و بزک کردن چهره اش با ماسک بردباری
سرتاپای فرقه رجوی تحمل یک منتقد و یک معترض را ندارد و رجوی جنایت کار بارها گفته (فیلم و صدای خودش هم وجود دارد) که هرصدایی که بر علیه او و همسرش بلند شود باید در گلو خفه کند.و بارها گفته است که پاسخ منتقد و معترض فرقه اش گلوله است و باید همه را کشت. این دار و دسته کثیف با افکار استالینیستی حالا دم از بردباری و حقوق برابر و محکومیت تروریست ها می زند. و شکلک انسان های متمدن و حقوق بشری را بخود گرفته است!
نامه سرگشاده آن خدابنده (سینگلتون) در بریتانیا به رئیس جمهور فرانسه فرانسواز اولاند
رهبراین فرقه، تروریست مسعود رجوی، در چند هفته گذشته پیامهایی را برای اعضای سازمان مجاهدین خلق پخش کرده است. صدها تن از این اعضا همانطور که میدانید در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی در خانه های امن و هسته های زیر زمینی بصورت مخفیانه و تحت انواع پوش ها زندگی می کنند. مسعود رجوی در این پیام خود مشخصا از اعضا خواسته است تا اعضای سابق، نجات یافتگان از فرقه و منتقدین وی را ترور کنند. نام من هم در این لیست اعلام گردیده است.