گردهمائی در شهرک آزادی در مقابل پادگان اشرف
روز جمعه 18 نوامبر 2011، صدها تن از سران عشایر و مقامات و شخصیت های حقوقی و سیاسی عراقی، به حمایت از خانواده های متحصن در برابر پادگان فرقه ای اشرف که یکسال و نه ماه است چشم انتظار دیدار عزیزان خود هستند، به محل استقرار آنان آمدند. اعضای سابق رها شده از فرقه رجوی که از کشورهای مختلف به عراق آمده بودند از مقر استقرار خانواده ها در شهرک آزادی دیدار کردند و از خانواده ها به خاطر پایداری و استقامت 21 ماهه شان تشکر و قدردانی نمودند.
دیدار محمود رستمی با خانواده اش
روز جمعه سیزده آبان است. جمعی از خانواده ها ازاستان های قم، لرستان ومازندران بمنظور پیوستن به تحصن خانواده ها در شهرک آزادی در برابر دروازه پادگان فرقه ای اشرف و برای رهایی فرزندانشان از اسارت رجوی به عراق وارد شده اند. در میان این خانواده ها پدر و مادر محمود رستمی که مدتی پیش موفق به فرار از اسارتگاه اشرف شده بود نیز دیده میشوند.خانواده ها همگی بی صبرانه مایلند تا خود شاهد دیدار پدر و مادر با فرزند، بعد از 23 سال دوری، باشند. همه به اتفاق وارد هتل شده و در سالن محل جلسه نشستند. آقای محمود رستمی وارد سالن شد و در این لحظه شاهد صحنه ای بسیار لطیف و زیبا بودیم که قلم از وصف آن قاصر است.
آخرین تصاویر از خانواده های متحصن در درب اشرف
ده ها تن از اعضای خانواده های دردمند و رنج کشیده قربانیان گرفتار در پادگان فرقه ای اشرف بیش از یکسال و نیم است که در مقابل این پادگان دست به تحصن زده و تنها خواسته آنان دیدار آزاد و مستقل با عزیزانشان می باشد، خواسته ای که نه تنها از جانب رهبر فرقه یعنی مسعود رجوی نادیده گرفته شده بلکه سازمان های جهانی و حقوق بشری هم بنا بر مصالح سیاسی بین المللی توجهی به آن ندارند.
شواهد و مدارک جدید از داخل کمپ اشرف
برآوردهای دقیق از فضای حاکم در داخل پادگان اشرف حاکی از آنست که حداقل 80% از ساکنان اشرف مغایر با میل باطنی خود در آنجا مانده اند و اگر شرایطی فراهم شود که قدرت تصمیم گیری آزاد و مستقل داشته باشند قطعا سازمان مجاهدین خلق را ترک خواهند کرد. این افراد هیچگونه انگیزه ای برای مقاومت در برابر عراقی ها و سرپیچی از احکام صادره توسط دادگاه های این کشور را ندارند. آنان صرفا با فریب و بالاجبار به این کار وادار گردیده و در این رابطه تعدادی بی جهت جان خود را از دست داده اند.
خاطره ای از ابوالفضل فریدونی از اعضاء جدا شده از مجاهدین
تازه داشتم میفهمیدم که چرا این آقای مهدی افتخاری فرد مهمی است. فرد مهمی بود چون رجوی می خواست به هر نحو شده سرش را زیر آب کند. آخر او تابویی را شکسته بود که جرمش حداقل مرگ است. او زیر بار به اصطلاح انقلاب مریم و شهوترانی مسعود نرفته بود و نخواسته بود به این موضوع اذعان کند که مریم قجر عضدانلو یک شبه رهبر شده و این موضوع هم اصلا هیچ بوی گندی نمیدهد بلکه فقط یک جور انقلاب است، یک انقلاب ایدئولوژیک، یک انقلاب رهاییبخش، انقلابی که با آن همه زنها به رهایی میرسند و با آزادی کامل میتوانند زیرآب خانواده و همسر و فرزند را بزنند
گزارش دیدار محمود رستمی با خانواده اش
جمعی از خانواده ها ازاستان های قم، لرستان و مازندران بمنظور پیوستن به تحصن خانواده ها در شهرک آزادی در برابر دروازه پادگان فرقه ای اشرف و برای رهایی فرزندانشان از اسارت رجوی به عراق وارد شده اند. در میان این خانواده ها پدر و مادر محمود رستمی که مدتی پیش موفق به فرار از اسارتگاه اشرف شده بود نیز دیده میشوند. عاطفه ایکه سالها رجوی تلاش کرد آن را در وجود بچه ها بکشد دیدیم که چنین نشد و اشک شوق از دیدگان محمود سرازیر گردید و مادر و پدر خود را با تمام وجود در آغوش گرفت.
خاطره ای از محمود رستمی از رهاشدگان فرقه رجوی
در بین خانواده ها دختر جوانی بود که عکس میلاد و مرتضی را در دست داشت. بسیار بیقرار بود و التماس میکرد. میگفت شما را به خدا قسم میدهم به من هرچه میخواهید بگوئید، به من بگویید جنایتکار، خودفروخته، به من بگویید اطلاعاتی، مزدور، هر چه میخواهید بگویید، ولی فقط بگذارید 5 دقیقه برادرم میلاد را ببینم.دیدن این صحنه استخوانهای هر مرد با شرفی را خورد میکرد. طبعا برای من اولین واکنش درونی ام این بود که خواهران خودم تداعی میشد. من ساعتها به این خانم و این صحنه فکر می کردم. خیلی دنبال انسانیت و حریت مورد ادعای مسعود رجوی گشتم.
نیازی به بهانه نیست؛ خاطره ای از یوسف جرفی
سید یوسف جرفی (اشکان) سال گذشته موفق شد از پادگان فرقه ای اشرف فرار کند. او سرگذشتی مانند بسیاری از اسرای گرفتار در سازمان مجاهدین خلق در عراق را دارد.در زیر گوشه ای از خاطرات او را از دفترش نقل میکنیم. یک روز ظهر گرما خسته و کوفته از میدان تیر برگشتیم. برای انجام کارهای فردی و نظافت در نوبت حمام ایستاده بودیم. در آنجا برای اولین بار با منصورکنگره آشنا شدم…بعد از این حوادث دیگر اجازه صحبت کردن و رابطه زدن با منصور را به من ندادند. من هم هر چه سعی می کردم که به او نزدیک شوم از من فرار می کرد…
خانواده ها همچنان به تحصن و مقاومت قهرمانه خود ادامه میدهند
بیش از یکسال و نیم است که خانواده های اعضای اسیر در پادگان فرقه ای اشرف دست به تحصنی پایدار و حماسی در برابر دروازه این پادگان زده اند. آنان در سخت ترین شرایط در محل مربوطه اقامت گزیده اند و چیزی به غیر از دیدار آزادانه با عزیزان خود نمی خواهند. آنها صرفا می خواهند مطمئن شوند که بستگانشان به میل و اراده خود در اشرف هستند چرا که تمامی شواهد دال بر آنست که برای حفظ نیروها در اشرف از تمامی تکنیک های کنترل روانی و فیزیکی استفاده میشود. اشرف جائی است که مستمرا افراد با ریسک جان خود از آن فرار میکنند. ساکنان اشرف سالهای سال است که هیچ ارتباطی با دنیای خارج نداشته و کمترین اطلاعات به آنان نرسیده است.
خاطره ای از ثریا عبداللهی
مجوز رفتن آمبولانس آنان صادر شد و در حالیکه ماشین حرکت می کرد نگاهم از آنها بخصوص بیمار قطع نمی شد و برای سلامتی او دعا کردم. به بیمارستان مراجعه کردم و آنجا متوجه شدم اسم آن بیمار خانم زهرا حسینی است. زهرا حسینی همسر آقای مهدی خوشحال است که سالها قبل با داشتن یک پسر خردسال از سازمان جدا شد و به آلمان رفت. پسر الان در آلمان بزرگ شده و تحصیلات عالیه دارد و ازدواج کرده است.
رجوی چه هدفی را در خصوص اشرف دنبال میکند؟
سازمان مجاهدین خلق به شدت تلاش میکند تا با بین المللی و خصوصا ایرانی (مسئله ای مربوط به رژیم ایران) کردن مسئله جلوی بسته شدن پادگان اشرف (ظرف متدولوژی روانی القای ذهن فرقه ای) را بگیرد. رجوی میخواهد که اگر اشرف بسته میشود این کار با حداکثر خونریزی همراه باشد تا خون کافی برای ادامه راه ذخیره نماید.
تصاویر سنگ پرانی رجوی به سمت خانواده ها در ضلع جنوب
همانطور که حتما در جریان هستید، خانواده ها از بلندگوهای نصب شده در اطراف پادگان فرقه ای اشرف، خصوصا در ضلع جنوب که به مکان های استقرار نزدیک تر است، اقدام به پخش پیام های خود و جداشدگان میکنند تا به گوش عزیزان محبوسشان در داخل پادگان برسد. رهبران فرقه نسبت به این امر، یعنی اطلاع رسانی خانواده ها، واکنش شدید نشان داده و مقر خانواده ها را هدف سنگ پرانی و خود آنان را آماج ناسزا و دشنام قرار میدهند.