شنبه, ۶ دی , ۱۴۰۴
نامه فاضل فرهادی و فواد بصری به نخست وزیر آلبانی 27 مهر 1399

نامه فاضل فرهادی و فواد بصری به نخست وزیر آلبانی

نخست وزیر کشور آلبانی آقای ادی راما ! با سلام و احترام ما جدا شدگان از سازمان تروریستی مجاهدین هستیم . هر کدام از ما نزدیک به بیست سال در سازمان تروریستی مجاهدین بوده ایم . سازمان تروریستی مجاهدین بهترین دوران زندگی ما را در پادگانی بنام اشرف در عراق از ما گرفت . با […]

نامه تعدادی از خانواده های استان مرکزی به مدیر کل سازمان جهانی بهداشت 24 مهر 1399

نامه تعدادی از خانواده های استان مرکزی به مدیر کل سازمان جهانی بهداشت

آقای دکتر تدروس ادهانوم با سلام و احترام ! با خبر شدیم در مقر سازمان تروریستی مجاهدین در کشور آلبانی کرونا ویروس شیوع پیدا کرده و چند مدت پیش یک مرد و یک زن بر اثر بیماری کرونا جان خودشان را از دست دادند . ما مطمئن هستیم در مقر سازمان تروریستی مجاهدین افراد بیشتری […]

نامه ای برای برادر اسیرم رضا بلالی 23 مهر 1399

نامه ای برای برادر اسیرم رضا بلالی

سلام ! رضا جان حال شما چطور است؟ فقط می خواهم در جریان باشی که تا به حال چندین نامه برای شما ارسال کرده ام و از شما هیچ جوابی به دست من نرسید. با شیوع بیماری کرونا در کشور آلبانی من نگران شما شدم. نمی دانم در چه وضعیتی بسر می بری؟! من نگرانت […]

نامه چند تن از مادران استان مرکزی به رئیس جمهور آلبانی 23 مهر 1399

نامه چند تن از مادران استان مرکزی به رئیس جمهور آلبانی

رئیس جمهور محترم کشور آلبانی آقای ایلیر متا با احترام ! ما مادرانی هستیم درد کشیده . درد ما این است که چندین سال است در حسرت دیدن فرزندانمان هستیم. فرزندان ما چندین سال است در سازمان تروریستی مجاهدین به اسارت گرفته شده اند . زمانی که سازمان تروریستی مجاهدین در عراق مستقر بود، ما […]

شعار سرنگونی چه شد؟ 30 شهریور 1399

شعار سرنگونی چه شد؟

– با سلام خدمت آقای بصری مجددا مزاحم شما شدیم . – من هم به شما سلام می کنم . – من نمی خواهم بصورت سئوالی با شما گفتگو را انجام دهم می خواهم گفتگوی من با شما مختصر و مفید باشد . اگر موافق باشید شروع کنیم . – بفرمائید . – آقای بصری، […]

برسد به دست عمویم – سید محمد حسینی 22 شهریور 1399

برسد به دست عمویم – سید محمد حسینی

عمو جان سلام ! امیدوارم که حالت خوب باشد. چندین سال است از شما خبری نداریم و نمی دانیم در چه وضعیتی بسر می برید و نمی دانم از چه طریقی با شما تماس بگیرم. خیلی دنبال کردم راهی پیدا کنم که بتوانم با شما تماسی داشته باشم ولی متاسفانه راهی برای تماس با شما […]

نامه خانواده های استان مرکزی به رهبران فرقه رجوی 22 شهریور 1399

نامه خانواده های استان مرکزی به رهبران فرقه رجوی

ای قاتلان بس نیست این همه سال فرزندان ما را به زنجیر کشیدید؟! از جان فرزندان ما چه می خواهید؟ شما خودتان را انسان خطاب می کنید؟! شما از انسانیت به دور هستید. عاطفه ای در درون شما حاکم نیست. نمی دانید ما در نبود فرزندانمان چی می کشیم . خدا لعنت کند شما را […]

پدر و مادرت چه گناهی دارند؟ 20 شهریور 1399

پدر و مادرت چه گناهی دارند؟

حمید رضا سلام امیدوارم که حال شما خوب باشد خیلی وقت است خبری از شما ندارم. پدر و مادرت نگران شما هستند تا به حال چندین نامه برای شما ارسال کردند و منتظر شما بودند که جواب آنها را بدهی و یا تماسی با آنها برقرار کنی ولی خبری از شما نشد و نگرانی آنها […]

عباس جان بعد از چندین سال بالاخره عکست را دیدیم 12 شهریور 1399

عباس جان بعد از چندین سال بالاخره عکست را دیدیم

سلام عباس جان ! بعد از چندین سال عکس تو را دیدیم. دیدن عکس تو و اشک ریختن ما. چرا اینقدر شکسته شدی؟ جوانیت کجا رفت؟ واقعا خودت را در آئینه دیدی چه بلایی بر سر خودت آوردی؟! در لحظه اول عکست را دیدیم باور کردنش برای ما سخت بود شما را نشناختیم . بهترین […]

فرزین جان می خواهم صدایت را بشنوم. با من تماس بگیر 11 شهریور 1399

فرزین جان می خواهم صدایت را بشنوم. با من تماس بگیر

فرزین جان سلام ! (فرزین هاشمی از اعضای کمیسیون خارجه شورای ملی فرقه رجوی) این رسم روزگار است چندتا نامه برای شما ارسال کردم و شما هیچ جوابی به من ندادید! چرا ؟ ناسلامتی من مادرتم و دلم برای شما تنگ می شود. هر چه باشد شما اولاد من هستید و من مادر. یک مادر […]

سنگ قبرها را بگذارید بماند برای رهبران شان و سران شکنجه گرشان 11 شهریور 1399

سنگ قبرها را بگذارید بماند برای رهبران شان و سران شکنجه گرشان

با سلام خدمت دوستان قدیمی امیدواریم حال شما خوب باشد. ما چند سال است که خودمان را از فرقه رجوی نجات دادیم و در حال حاضر زندگی آزاد خودمان را داریم و آقا بالا سری نداریم که به ما دستور دهد چه کاری را انجام دهیم و چه کاری را انجام ندهیم. ما دلمان به […]

شکوه جان کجا زندگی می کنی که امکان تماس با خانواده را نداری؟! 11 شهریور 1399

شکوه جان کجا زندگی می کنی که امکان تماس با خانواده را نداری؟!

دخترم سلام امیدوارم که حالت خوب باشد. نمی دانم با ویروس کرونا که در آلبانی شیوع پیدا کرده چکار می کنی؟! تماسی با من نمی گیری که از اوضاع و احوالت با خبر شوم! از طرفی شماره ای از شما ندارم که بتوانم با شما تماس بگیرم. من نگران شما هستم. ما الان در عصر […]

blank
blank
blank