در پی برگزاری این مراسم کذایی در سال 2011، علی غریب و فرید جیلانی در وب سایت تینک پراگرس گزارش کردند که پاتریک کندی به آن ها گفته است برای سخنرانی در آن گردهمایی 25 هزار دلار گرفته است تا این گروه بحث برانگیز اپوزیسیون ایرانی را از فهرست تروریستی ایالات متحده خارج کند، هر چند که تا پیش از آن نگفته بود که پولی دریافت کرده. گزارشگران تینک پراگرس که گزارشی مبسوط از این مراسم منتشر کردند، این نکته را عنوان کردند که پاتریک کندی جواب همین سوال را که جاش راگین از نشریه فارین پالیسی از او پرسیده بود، بی پاسخ گذاشته بود.

خبر جداییت از سازمان را روی سایت خواندم و خیلی خوشحال شدم! راستش بیشتر از اینکه برای تو خوشحال شده باشم برای خانواده ات خوشحال شدم!چراکه بر همگان واضح است که پدران و مادران اسرای مجاهدین٬بیشتر از خود اسرای تحت فشار و ناراحت و نگران برای عزیزانشان هستند!

مسعود رجوی علارغم ادعای زیادی که داشت٬بویی از امام حسین و فلسفه فدای حداکثری او نبرده است! او همیشه میگفت که یا آخرین نفر ما آخرین نفر رژیم را میکشد یا برعکس یا مثلا در دورانی که بوش پسر به عراق حمله کرد و صدام سرنگون شد٬قرار براین شد که عاشورا گونه از بالا تا پایین سازمان راهی ایران شویم ٬ ولی دیدیم که قبل از اینکه گلوله ای شلیک شود و جنگ آغاز شود٬ تمامی سران سازمان از جمله مریم رجوی و ارشدترین فرمانده هان سازمان بی خبر به فرانسه فرار کرده بودند.

مسعود رجوی با شعار های خنده دار بیا بیا و تا آخر اشرف را حفظ میکنیم و… باعث شد که تعدادی زیادی از جوانان مردم باز بخاطر هیچ و پوچ در عراق کشته شوند وخونشان به زمین ریخته شود. مسعود رجوی اولین و آخرین مسئول خون تک تک نفراتی است که چه از داخل ایران وچه از بچه های سازمان کشته شدند و خونشان به زمین ریخت!

بعد از مرگ جلاد و قاتل کودکان و زنان فلسطینی ٬ شیمون پرز که چند روز پیش به درک واصل شد٬ محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین با دست گل در مراسم دفن او شرکت کردو مراتب چاپلوسی و البته حقارت خود را به تمام دنیا نشان داد! همین محمود عباس چندی قبل با مریم رجوی در پاریس ملاقات داشت و همآن زمان ما گفته بودیم که این ملاقات از طرف خود محمود عباس برنامه ریزی نشده و او مامور به انجام این ملاقات شده است!

نکته بسیار جالب دیگر صحبتهای مریم رجوی این بود که ایشان درخصوص آزادی ادیان و زنان حرفهایی زدند که هرکس آنها را نشناسد اینگونه میپندارد که عجب ایشان روشنفکر و آزادیخواه است! او در شرایطی مدعی آزادی ادیان است که در سازمان هرگز بچه هایی که سنی بودند یا مسیحی بودند٬ مانند دیگر نفرات شمرده نمیشدند و نمیتوانستند به مواضع بالاتر مسئولیت ارتقاء پیدا کنند! این افراد هرگز اجازه نداشتندکه مراسم خاص خودشان را برگزار کنند و بصورت کاملا پیچیده و البته غیر مستقیم٬آنها را مجبور میکردند که دین خود را تغییر دهند.

سازمان مجاهدین آنگونه از اخبار داخل کشور خبرسازی میکند که پنداری این مسائل فقط مربوط به ایران میشود و دیگر کشورهای جهان هرگز با چنین مسائلی روبه رو نیستند! مثلا در اخبار خود آنچنان با آب و تاب میگوید که تجمع اعتراضی کارگران فلان شهر مقابل استانداری یا مثلا آمار اعتیاد در کشور باین اندازه بالا رفته است و … اکنون بحث دفاع از اشکالات و مشکلاتی که مردم با آن رو به روی هستند نیست. کاملا بدیهی است که هر کشوری بسته به موقعیت و شرایط خودش٬ با مسائلی درگیر است و پنهان کردن آن مسائل هم نه تنها کمکی به حل آن نمیکند٬ شاید در پاره ای مواقع بدتر هم باشد.

خانم نانسی پلوسی، به عنوان یک سیاستمدار ارشد باید آگاهانه تر و با دقت بیشتر درباره ی واقعیت و ماهیت گروه ها و افراد تحت حمایتش برخورد کند. البته این بیانیه ی مضحک نخستین بار نیست که پرده از بی اطلاعی شدید خانم پلوسی درباره ی مجاهدین خلق بر می دارد. به نظر می رسد که پروپاگاندای فرقه ی رجوی درصدد است که فقط از نام ایشان سوء استفاده کند.

در حالیکه مریم رجوی خروج فرقه اش از سرزمین همسایه ایران را” پتکی که بر سر ملاها فرودمی آید” می خواند، مصطفی سعدون روزنامه نگار المانیتور معتقد است که جمهوری اسلامی ایران پیروز این میدان بوده است واز دولت عراق انتقاد می کند که از این ماجرا بهره های لازم را نبرده است. او می نویسد:” البته، خروج مجاهدین خلق از عراق، پس از سی سال حضور، تهدیدی که علیه نظام ایران وجود داشت را حذف کرد، چرا که نزدیکی مجاهدین خلق به مواضع ایران در عراق نمی توانست برای تهران آسان باشد.”

مریم رجوی هر ساله با بیان جملاتی نظیر امسال سال آخر حکومت آخوندهاست و یا رزمندگان مجاهد خلق بزودی شما را از دست پاسداران نجات میدهند و فراخوان دانش آموزان ودانشجویان به برپایی تجمعات اعتراضی٬ تلاش میکند که جو اعتراضی و سیاسی به مدارس و دانشگاه ها کشیده شود. او بی توجه به جان فرزندان مردم٬ فقط به دنبال منافع خود و رسیدن به اهداف خود است. هرچند که تجربه نشان داده است که کسی کوچکترین ارزشی برای پیامهای کسی همچون مریم رجوی که کراهت از سر و روی او میبارد٬ قائل نیست!

اقدامات اخیر مجاهدین خلق برای در بر گرفتن دولت ها و تجزیه طلبان عرب، تنها تلاشی دیگر برای یافتن اسپانسرهای مالی ست تا جایگزین صدام حسین کند. ادام ارلی یکی از لابیست های رقیب منطقه ای ایران، قطر، در ایالات متحده و سفیر سابق امریکا در بحرین در پنل اخیر مجاهدین در واشنگتن شرکت داشت. او یکی از منتقدان توافق با ایران است که غالباً در رسانه ها از او نقل قول می شود. الی کلیفتون در وبلاگ لابلاگ درباره ی حضور ارلی در جلسه فرقه رجوی می نویسد:” در سال های گذشته، رسانه های خبری هنگامی که از حملات ارلی به کاخ سفید در مخالفت با دیپلماسی با ایران خبر منتشر کرده اند در افشای اقدامات وی به نفع قطر کوتاهی کرده اند.”

روزی خبر دادند که بایستی سریع آماده شوید که به نشست رهبری برویم. همه بچه ها بسرعت آماده شدند و رفتیم. بعد از کلی شعارهای تکراری همیشگی نشست شروع شد. طبق معمول مسعود ابتدا کمی قرآن خواند و به دلخواه خودش تفسیر کرد و رفتیم سر اصل مطلب! موضع نشست مثل همیشه سر سرنگونی بود. او میگفت: که بایستی آنقدر عملیاتهای مختلف پارتیزانی در خاک ایران داشته باشیم تا سر دکل سرنگونی درخاک ایران دیده شود! کمی از این بحث نگذشته بودکه امریکا به خاک عراق حمله کرد و صدام سرنگون شد و مجاهدین خلع سلاح شدند و کارشان به اخراج از عراق کشیده شد.