گفتگو با مجاهدین خلق، سیاست مخرب
بگذارید برنامه ی BPCIF برای حمایت از مجاهدین خلق را به اجمال بررسی کنیم. لرد دیوید آلتون، یکی از حامیان سرسخت مجاهدین خلق که جمهوری اسلامی را برای سرکوب کاربران شبکه های اینترنتی و” ایدئولوژی محدود کننده اش” متهم می کند، حمایت خود از مریم رجوی را با تمجید از وی و” حمایت دائمی اش از دمکراسی”، علنی می کند. او و همفکران اندکش در کمیته ی کذایی مدعی هستند که در” کنار راه حل سوم” پیشنهادی مریم رجوی ایستاده اند.
فرقه تروریستی مجاهدین٬ نسخه ایرانی داعش
به اعتقاد من٬ یکی از خطرناکترین پدیده های روی زمین فرقه های مذهبی مانند داعش و سازمان مجاهدین هستند. آنها با شستشوی مغزی افراد خود طی زمان معین٬ بلایی بر سر فکر و ذهن و اندیشه قربانی خود که در اصل نیروی خودشان است میآورند که آن شخص اینگونه فکر میکند که هرچه دشمن رهبر خودش را به طرز فجیع تری بکشد٬ به رهبری خود و نتیجتا به خدا و ائمه و… نزدیکتر میشود و پاداشش در آن دنیا بیشتر و بهتر خواهد بود!
پیروزی بزرگ مقاومت مبارک باد!!!!
چرا وقتی سازمان فهمید که دیگر درعراق جایی برای ماندن ندارند٬خودشان داوطلبانه دستور خروج از عراق را ندادند تا هم با آبرو ریزی این کار انجام نشود و هم این همه نفرات کشته و مجروح نشوند و تنها جوابی که بآن میرسم اینست که سازمان بدنبال این بودکه با کمترین نفرات از عراق خارج شود و هرچه از آنها زیر چرخ نفربرهای عراقی رفتند و هرتعدادی که مورد اصابت گلوله قرار گرفتند٬ سازمان ته دلش نه تنها ناراحت نمیشد بلکه خوشحال میشدند که هرچی کمتر بهتر! چراکه دیگر احتیاجی به نیروی کمی در عراق نداشتند
مجاهدین و بازی با برگ سوخته!
مسئله خیلی روشن است! در یک کلام این نتیجه را میگیریم که سعودی ها و صد البته اسراییلی ها آنقدر دستشان در مقابل ملت ایران خالیست که برای بازی جدید٬از برگی استفاده میکنند که سالیان سال است که سوخته و حتی آنقدر ریز و خار و خفیف است که سرکرده آنها نای بیرون آوردن سر از سوراخ خود ندارد که برای زنده یا مرده بود خود موضعی بگیرد!فرقه مجاهدین در همه حالت یک مزدور و فاحشه سیاسی تمام عیار است و برای ایفای نقش در این پست٬اساسا تفاوتی نمیکند که کارفرمایش صدام باشد یا سعودی ها یا اسراییلی ها امریکایی ها! هرکس پول بهتر بدهد و منافعشان را تامین کند٬خودشان را باو تنظیم میکنند!این عادت مجاهدین است!
در فرقه ی رجوی عشق ممنوع و موجب مجازات است
اعضایی که در بندهای فرقه ی رجوی گروگان گرفته شده اند، هیچ دسترسی به دنیای آزاد ندارند ؛ آن ها نمی توانند با خانواده هایشان در خارج از قرارگاه های سازمان تماس بگیرند و علی رغم همه ی تلاش های خانواده ها برای دیدار با فرزندانشان درقرارگاه های فرقه ی رجوی سران فرقه از انواع تاکتیک ها و فریب ها استفاده می کنند تا اعضا را از خانواده هایشان دور نگه دارند و از همین روست که سران فرقه خانواده ها را مأموران وزارت اطلاعات ایران معرفی می کنند.
سفرنامه هجران و حرمان – قسمت سوم و پایانی
جناب شهمانی بسیار تحت تاثیر قرار گرفت و سوگند خورد و قرآن را شاهد گرفت که از هیچ کوششی در این راه دریغ نکند اما گفت:شما باید بدانید که مسأله سازمان یک مسأله پیچیده سیاسی است و نهادهای بین المللی و حقوق بشری در این امر هوادار سازمان هستند و با خانواده ها و دولت عراق برای ملاقات همکاری نمی کنند.
مادران، قدرتمندترین ارتش برای مبارزه با مریم رجوی
امروز، مادران پیری را می بینیم که نشسته بر ویلچر، نام عزیزانشان را که در کمپ لیبرتی زندانی هستند، فریاد می کشند. خواهران و برادرانی می بینیم که گل و شیرینی برای عزیزانشان که تحت اسارت فکری و جسمی رجوی ها هستند می برند. اما ساکنان لیبرتی اجازه ندارند با مادرانشان دیدار کنند و حتی وادار شده اند که به سوی آن ها سنگ و تیروکمان نشانه روند. آن ها گل های اهدایی خواهران و برادرانشان را به آتش می کشند، پشت دیوارها پنهان می شوند چراکه آن ها ازعشقی که در دل مادران نشسته بر ویل چر جاودانه است، هراس دارند!
خدایا برادران اسیر و غریبم را به تو می سپارم… – روز چهارم
امروز به لیبرتی نمی رویم…دلم خیلی شکسته است و اطمینان دارم که رضا و احمد امروز هم چشم انتظارند تا صدای خواهرانشان را بشنوند و اگر دوبال داشتند به سوی ما پر می کشیدند. فرار از اینجا غیرممکن است. خدایا معجزه ای.
دست آوردهای دیدار با محمود عباس یا هر مقام دیگری برای مجاهدین خلق
دیدار اخیر مریم رجوی با رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، محمود عباس تلاش مذبوحانه ی دیگری ست برای بقای فرقه. این دیدار که در پی گردهمایی سالانه و حمایت آشکار شاهزاده سعودی از فرقه ی رجوی و سفر اخیرمحمود عباس به عربستان سعودی صورت گرفت نشان می دهد که هم پیمانان عرب ضد جمهوری اسلامی به مصداق شمشیر از رو بستن، دیگر عار ندارند که همپالگی خود با گروه های تروریستی، افراطی و فرقه ای را کتمان کنند.
خدایا برادران اسیر و غریبم را به تو می سپارم…
باز هم لیبرتی باز هم بتون و حصار و دیوار ودیوار و سیم های خاردار و نیز علاوه بر آن روی محل استقرار خانواده ها چیزی شبیه روغن سوخته ریخته بودند تا شاید مانع حضور ما شوند.اما مگر سلاحی قوی تر از عشق به فرزند یافت می شود،مگر شمشیری برنده تر از عشق به خواهر و برادر وجود دارد…هیچ چیز مانع ما نشد حتی سربازهای مسلح عراقی که به شدت و حدّت مانع نزدیک شدن ما به حصارها می شدند…
سفرنامه هجران و حرمان – قسمت دوم
راهی به درون نبود و دیدن درون اسارت گاه تنها فراز دیوارهای بتنی بود. هر خانواده ای در گوشه ای عزیزی را صدا می زد.هرکس از هر راهی تلاش می کرد تا صدایی و پیامی به درون برساند.من و خواهرانم تعدادی سی دی تهیه کرده بودیم.روی سی دی ها بر چسب هایی چسبانده بودیم که پیام عشق و امید و مهر و عطوفت خانواده ها بر آن بود.آن ها را بر بال هوا نشاندیم و به سویشان پرواز دادیم.
خانواده ایرانپور در کنار دیگر خانواده ها در تلاش برای رهایی عزیزانشان
گروهی شامل حدود 200 تن از خانواده های اسرای ذهنی و عینی گرفتار در فرقه رجوی در اردوگاه لیبرتی، جهت دیدار با عزیزان خود به بغداد آمده و برای رهایی عزیزانشان از لیبرتی در کنار این اسارتگاه تجمع کردند. که در این بین خانواده هایی از استان فارس نیز حضور دارند.