بانو عبدی، مادری دردمندست که پسرش احمد در پشت حصارهای فرقه ی رجوی در آلبانی گرفتار است. این مادر رنج کشیده تنها آرزویش دیدار احمد و در آغوش کشیدن اوست. از این دست مادران و خواهران دردمند بسیار هستند.
پس از انتقال کامل همه ی اعضای فرقه ی رجوی به تیرانا در سپتامبر گذشته، خانواده های رنج دیده ی آن ها کمی احساس آسودگی خاطر داشتند تنها از آن جهت که می دانستند فرزندانشان دیگر به مانند دورانی که در عراق بودند در خطر حملات موشکی و انفجارهای تروریستی نیستند. شاید خانواده ها حتی درباره ی شرایط زندگی عزیزان شان نیز کمتر نگران بودند چرا که تصور می کردند که این بار در آلبانی در قلب اروپا کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل که مسئول انتقال و حفاظت از اعضای مجاهدین خلق بود، بر وضعیت اسکان و زندگی افراد نظارت خواهد داشت و مطابق تعهداتش خود را ملزم به فراهم کردن امنیت و حفاظت پناهجویان خواهد کرد.
واقعیت هم همین است، کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان بر اساس شرح وظایفش در جهت هماهنگی و هدایت کشورها و جوامع بین المللی برای حفاظت از پناهندگان و حل مشکلات آن ها اقدام می کند. این نهاد برای تضمین حق افراد برای پناهندگی گرفتن و یافتن سرپناه امن در دیگر کشورها تلاش می کند و گزینه های بازگشت داوطلبانه، ماندن در همان محل یا انتخاب کشور سوم برای اقامت را برای پناهندگان باز می گذارد. بنابراین به عنوان نتیجه ی طبیعی اقدامات کمیساریا، اعضای مجاهدین خلق باید اکنون امکان این را داشته باشند که بین ماندن در آلبانی، بازگشت به ایران یا زندگی در هر کشور دیگری با اراده ی آزاد خود انتخاب کنند.
علیرغم همه ی این ها، در عمل، شرایط برای گروگان های فرقه ی رجوی در اقامتگاه تیرانا بدتر شده است. خانم عبدی یکی از چندین عضو فعال انجمن نجات است که در طول سال های دوری از پسرش دشواریهای بسیاری تحمل کرده است. او همه ی تلاش خود را برای آزادی فرزندش از چنگال فرقه رجوی انجام داده است. او و خانواده های بسیار دیگر بارها به کشور جنگ زده عراق سفر کردند، در مقابل کمپ های فرقه تحصن کردند و خواستار دیدار با عزیزانشان شدند. فرزند خانم عبدی و خیلی های دیگر اکنون در آلبانی بسیار دورتر از پیش و در محیطی بسیارمنزوی تر از کمپ لیبرتی و کمپ اشرف در عراق هستند.
در حالیکه هدف اولیه ی کمیساریا حمایت از حقوق انسانی و سلامت پناهندگان است، اعضای فرقه ی رجوی از ابتدایی ترین حقوق انسان محرومند. برای مثال آن ها به عنوان پناهنده کوچکترین امکان برقراری ارتباط با خانواده ها و عزیزانشان در خارج از اقامتگاه را ندارند. مهارت آموزی که از اقدامات اولیه برای تدارک یک زندگی جدید است به هیچ وجه در برنامه ی اعضای فرقه ی رجوی گنجانده نشده است، ابتدایی ترین مهارتی که آموختنش از ملزومات پناهندگی است یادگیری زبان است، که اعضای مجاهدین خلق همواره در شرایط انزوای فرقه ای از آن محروم بوده اند.
در طول سال های پس از تأسیس کمیساریای عالی پناهندگان، به تدریج مفهومی با عنوان افراد "مورد نگرانی"، باب شده است،این اصطلاح به افرادی اتلاق می شود که نیازمند حمایت های انسان دوستانه هستند. گروگان های فرقه ی رجوی قطعاً در زمره ی همین افراد " مورد نگرانی " هستند. آنها قربانی یک ساز و کار مخرب کنترل ذهن هستند که همه ی ابعاد زندگی شان را کنترل می کند. در واقع اعضای فرقه ی رجوی که همچون گروگان هایی دراین فرقه گرفتار شده اند در اقامتگاه آلبانی شرایط بسیار خفقان آور تری را نسبت به آنچه در عراق از سر گذرانده اند، تحمل می کنند. به دلیل آن که پس از انتقال اولین گروه های اعضای فرقه به آلبانی سیر جدا شدن از فرقه بسیار شتاب گرفت و عده ی کثیری با قدم نهادن به دنیای آزاد دیگر حاضر به ادامه ی زندگی خفت بار فرقه ای نشدند، سران فرقه کنترل و نظارت فرقه ای را دوچندان کرده اند.
از آن پس، سران فرقه اعضای رده بالا و وفادار به فرقه را برای تحمیل خفقان بیشتر علیه گروگان ها، بسیج کردند. بنا به گفته ها و اخبار رسیده از آلبانی، اکنون سه تن از زنان عضو شورای رهبری خواهان جدایی از فرقه هستند که در برخی سایت ها نام یکی از این افراد فاش شده است. تلاش های بسیار خانواده ی این فرد برای تماس گرفتن با فرزندشان تاکنون بی ثمر بوده است. چرا که او تحت شرایط سخت در درون فرقه تحت الحفظ است و هیچ دسترسی به دنیای بیرون ندارد.
در این میان، دولت فقیر آلبانی ظاهراً چشم امید به پول های اهدایی فرقه ی رجوی دوخته است و چشم بصیرت را بر نقض سیستماتیک حقوق بشری که هر روزه در این فرقه مرتکب می شوند، بسته است. این موضوع البته عجیب نیست چنانچه بنابر پژوهش های مؤلفین گزارش "رند" وابسته به وزارت دفاع امریکا، همگان می دانند که سران فرقه ی رجوی " بازی دهنده های حرفه ای افکار عمومی " هستند.
با این وجود، کمیساریای عالی پناهندگان قطعاً مسوول ترین ارگان در زمینه مشکلات روحی و جسمی گروگان های رجوی ست. این نهاد به عنوان یک نهاد حقوق بشری نباید گروگان های مجاهدین خلق را که زیر فشار سیستماتیک فرقه ای هستند، نادیده بگیرد.
مزدا پارسی