پیام صوتی خانم بتول سلطانی به”عزیزان گرفتار در گرداب تشکیلات رجوی”

سلام به شما عزیزان گرفتار در گرداب تشکیلات رجوی فقط هفت هفته به پایان خروج نیروهای آمریکائی از عراق باقی مانده است. و همین فرصت را هم دولت عراق داده است تا طبق قانون اساسی اش و حق حاکمیتش این اردوگاه جمع شود. بحث خروج نیروهای آمریکائی و از طرفی بن بست این پادگان روز به روز به آخر خط می رسد و این وسط جان شما در خطر دستور تشکیلاتی خودسوزی جمعی یا خودکشی است. همچنانکه یادم هست رجوی در نشست شورای رهبری تابلوئی داشت که خودش به آن تابلو محال و شق بدتر از سیاه نام گذاشته بود و آن تابلو رفتن نیروهای آمریکائی از عراق و به قول رجوی ول کردن ارتش آزادیبخش در عراق بود. او می گفت که آنها یعنی آمریکائی ها هرگز ما را اینجا رها نمی کنند و بروند و نظرش این بود که آنها گزینه استفاده از رجوی و تشکیلاتش و مسلح کردن مجدد را انتخاب می کنند. اکنون از این نشست و این بحث تقریبا 5 سال می گذرد و دقیقا تابلوی محال رجوی در حال به وقوع پیوستن است و چندی پیش با ناباوری فهمید که باید دکان خود را در این پادگان تخته کند. می دانم که شاید صدای من را نشنوید چون بخوبی آگاهم که دستگاه تشکیلاتی چه اهرمهائی را بکار می برد تا صدای منتقدان و صدای کسی غیر از خود رجوی و تشکیلات و آنچه خودشان می خواهند به گوش شما نرسد مثلا صدای تکراری سرودهائی که از محتوای آنها رجوی چیزی باقی نگذاشته است را مرتب در مقرهای شما پخش می کنند تا صدای ما را نشنوید. می دانید از چی واهمه دارد برای اینکه شما با واقعیت مواجه نشوید و رجوی بتواند راحت آن فاجعه انسانی را در آن قرارگاه بخاطر هیچ و پوچ و فقط برای اینکه او هم یک دیکتاتور مشابه قذافی است و تا همه را به کشتن ندهد دست بر نمی دارد. و نمی خواهد صادقانه بگوید که در استراتژی شکست خوردم. اما حتی ا گر یک درصد هم امکان رسیدن صدای من به شما باشد می گویم که اراده کنید و از تشکیلات عنکبوتی فرار کنید و خود را به بیرون قرارگاه برسانید تا طعمه افکار مالیخولیائی رجوی نشوید و آزادی و عدالت واقعی را ببینید. رجوی همه چیز را برای خودش مجاز می دانست در همه زمینه ها ولی در سخنرانیها و نشستهایش آنطور رول بازی می کرد. در حالیکه خیلی از شماها در آرزوی داشتن یک جفت کفش طبی – دیدن مسابقات ورزشی – داشتن رادیو – یک خواب کامل و یا حتی یک خبر از فرزند و خانواده تان بودید تازه بعد هم باید آنها را فاکت کرده می خواندید و بارها بخاطرش سرکوب می شدید و مسئول نشست با استناد به حرف مسعود می گفت ندامت از افتخارات گذشته مرز سرخ است یعنی کسی که وجدان انسانی اش سر سوزنی ترک بر می داشت که فرزندش در کدام یتیم خانه و دست کی است مارک می خورد و به شدت توبیخ می شد کتک کاری و به او اهانت می شد و تف اندازی می شدآهای خواهران و برادران نشستهای طعمه را که فراموش نکرده اید افسوس که صحبت و درد دل بسیار زیاد است اما فقط از شما می خواهم که گوش کنید و خداوند دلهای شما را بیدار کند که اراده کنید و آنجا را ترک کنید از هیچ چیز نترسید گول شعارهای نخ نما شده تشکیلات را دیگر نخورید یک عمر دغل بازی و فریب بس است. می دانم که الان شماها بخاطر مسائل عاطفی و تعارف مانده اید. و حساب و کتاب می کنید و چرتکه می اندازید که چه بکنید ولی کافی است که تصمیم بگیرید و اراده کنید. با سلام و خسته نباشید به همه خانواده ها از آنها می خواهم که در این هفت هفته بیشتر از گذشته شما را یاری کنند. باز هم از مجامع بین المللی و دولت عراق دبیر کل سازمان ملل آقای بان کی مون فرستاده ویژه اشرف آقای مارتین کوبلر وزارت خارجه آمریکا کنگره و دولت مردان اروپائی می خواهم که به داد این اسیران برسند و دست به اقدامات عاجل بزنند نه اینکه تمدید زمان کنند چون که تمدید زمان هیچ مسئله ای را از اسیرانی که گرفتار تشکیلات این سازمان هستند حل نمی کند و آیا این همه سال در بلاتکلیفی و نابسامانی بس نیست این زمان خریدن خواست رهبر این فرقه است تا فقط بگوید که اشرف پایداراست! قطبیت رجوی نمی گذارد که بفهمد که صدام حسین سرنگون شده است و دیگر در این خاک نمی تواند تمرین نظامی کند و تیم به داخل ایران بفرستد او نمی تواند قبول کند که استراتژی اش در خاک عراق به آخر خط رسیده است اگر می خواست بفهمد آیا هشت سال برای فهم این واقعیت کافی نبوده است. جز اینکه در این هشت سال با جان و خون شما نفرات در اشرف بازی کرده است. عزیزان دربندم، از شما می خواهم که همچون محمود رستمی و دیگر آزاد شده های اخیر به دنیای آزاد قدم بگذارید از همینجا به وی بسیار خوش آمد می گویم و برای آزادی سایر خواهران و برادرانم دعا می کنم قبل از اینکه طعمه دستور تشکیلاتی رجوی بشوند. من حتی دعا می کنم که خداوند رجوی را هم سر عقل بیاوردو اجازه بدهد که شما خانواده هایتان را ببینند آنوقت خواهد دید عاطفه چطور در شما جاری و ساری می گردد. باز هم از او می خواهم که از سرنوشت قذافی- صدام و دیگر رهبران فرقه و دیکتاتور درس بگیرد. چشم به راه همگی شما هستم.و دعا می کنم که خداوند همه به شما کمک کند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا