حامیان مجاهدین چرا مجاهد نمی شوند؟

ریاکاری حامیان مجاهدین خلق از دیدگاه محمدرضا ترابی

پیش درآمد

به طور کلی می توانید حامیان مجاهدین خلق را به دو دسته تقسیم کنید.
گروه اول، اکثرا کسانی هستند که حتی هرگز یک روز را در صفوف مجاهدین خلق ، به ویژه در زمان حضورشان در عراق در کمپ اشرف، سپری نکرده‌اند. منظورم بازدیدهای شیک و رسمی مانند مهمان نیست، مثل مواقعی که مقامات مجاهدین خلق با آنها مانند پادشاهان و ملکه ها رفتار می کردند و برایشان شراب و شام سرو می‌کردند. منظورم زندگی فرقه‌ای واقعی است، جایی که باید هر روز ساعت 5:30 صبح از خواب بیدار بشوند، مجبور بشوند نماز بخوانند و مناسک اسلامی دیگر را انجام دهند، در جلسات خودانتقادی ظالمانه و غیرانسانی و آموزش‌های عقیدتی شرکت کنند و بر سر آنها فریاد بزنند و مورد تمسخر قرار گیرند.

16 ساعت کار در زیر گرمای طاقت فرسا تابستان، قطع ارتباط کامل با دنیای بیرون بدون دسترسی به اینترنت و تلفن، عدم امکان دیدار آزادانه با خانواده اعضا، حتی در داخل اردوگاه، ممنوعیت ارتباط با خانواده در خارج از اردوگاه، اجبار به پرستش رهبران فرقه مانند شخصیت‌های مذهبی، و خیلی چیزهای دیگر. متوجه می‌شوید که آنها حتی یک روز را در سازمان مجاهدین خلق سپری نکردند!
گروه دوم، شاید به تعداد انگشتان دو دست، کسانی هستند که در واقع در یک دوره زمانی خاص عضو مجاهدین خلق بوده‌اند. تقریباً همه برای مدت زمان بسیار کوتاهی. با این حال خیلی زود به واقعیت خشونت و ظلم حاکم بر زندگی فرقه‌ای پی برده و با وعده ترک و ادامه حمایت از مجاهدین خلق از راه دور فرار کردند.

تناقض ماجرا

اگر از گروه اول بپرسید که اگر مجاهدین خلق آن‌ قدر خوب و عادل و شایسته حمایت شما هستند چرا به آن‌ها نمی‌پیوندند؟ پاسخ‌هایی مانند موارد زیر دریافت می‌کنید:
– من جرات پیوستن به آنها را نداشتم، به خصوص در منطقه جنگی مانند کمپ اشرف.
– من شایستگی و مهارت کافی برای عضویت در مجاهدین خلق را ندارم. آنها صادق‌ترین و فداکارترین افراد هستند، که من نیستم (البته قسمت آخر را با صدای بلند نمی‌گویند).
– من خانواده و فرزندان و سایر تعهدات شخصی دارم.
بنابراین مجاهدین خلق خوب، یا برای پیوستن و عضویت رسمی شما “زیادی خوب” هستند؟ متوجه شدم.

اگر از گروه دوم بپرسید که اگر مجاهدین خلق خیلی خوبند چرا آنها را ترک کردید؟ پاسخ هایی مانند اینها دریافت می‌کنید:
– من نتوانستم سازمان و ساختار آنها را تحمل کنم.
– این سبک زندگی برای من نیست و نمی توانم آنقدر از خودگذشتگی و فداکاری کنم.
– می‌ترسیدم و نمی‌خواستم زندگی ام را از دست بدهم.
بنابراین، دوباره، مجاهدین خلق خوب است، اما شما نمی توانید این شرایط خوب یا “زیادی خوب” را تحمل کنید و در نهایت آن را ترک می‌کنید و به زندگی عادی خود بازمی‌گردید؟ متوجه شدم.

طنز ماجرا

اکثر حامیان مجاهدین خلق حتی یک روز را در سازمان مجاهدین خلق سپری نکرده‌اند، با این حال در سراسر رسانه‌های اجتماعی حقایق را «افشا» می کنند و هر فردی مانند من را که از این فرقه انتقاد می‌کند و حقیقت را بیان می‌کند، مورد آزار و اذیت و حمله قرار می‌دهند. آنها اطلاعات خود را از منابع دست دوم و سوم دریافت می‌کنند در حالی که من به عنوان شاهد زنده جنایات مجاهدین خلق اینجا ایستاده‌ام و حاضرم در هر دادگاه بین المللی یا عادلانه شهادت بدهم.
دفعه بعد که با یکی از آنها برخورد کردید، فقط از آنها بپرسید که اگر همه آن چیزی هستند که ادعا می‌کنند، چرا نمی‌روند و به مجاهدین خلق نمی‌پیوندند؟

محمدرضا ترابی – ترجمه انجمن نجات

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا