خروج آمریکایی ها و برافروختگی مجاهدین خلق
تحول اخیر در عراق و به خصوص خروج نیروهای آمریکایی از شهرها و واگذاری کنترل امنیت و اداره آنها به نیروهای ملی این کشور اگر چه یک اتفاق خوش آیند برای مردم عراق و باعث برپایی جشن ملی و شور و شعف زاید الوصف آنها گردیده و بازتاب رسانه ای این جشن ملی بر اهمیت تاریخی و تعیین کننده آن برای مردم عراق تاکید دارد، اما این اقدام درست در نقطه مقابل خواست و اهدافی است که سازمان مجاهدین خلق در طی سال های حضور آمریکایی ها در عراق دنبال می کرده است.
مجاهدین بی پشتوانه ترین اپوزیسیون در جهان
در حال حاضر مجاهدین فاقد همه جنبه های مبنایی و شرطی برای به رسمیت شناخته شدن هستند. یکی از این فاکتورها و جنبه های حیاتی بی اعتمادی و فقدان مشروعیت سازمان مجاهدین در نزد دول و ملتها است. و پیشتر فقدان مشروعیت و پایگاه داخلی است. اگر جلب حمایت بین المللی را یکی از شروط محسوب کنیم، داشتن جایگاه و پایگاه مردمی مبنای خدشه ناپذیر برای رسمیت شناختن هر جریان اپوزیسیون است.
تبارشناسی خشونت در مجاهدین
تلاقی و همزمانی دو رویداد نسبتا تاریخی یکی انفجار دفتر مرکزی یک حزب در داخل ایران که به مثله و خاکستر شدن بیش از یکصد تن، و دیگر خودسوزی های 17 ژوئن که مرگ فجیع حداقل دو تن و مصدومیت ابدی شماری دیگر را در بر داشت و عاملیت سازمان مجاهدین در این دو عملیات، بار دیگر و در آستانه این دو رویداد ضرورت طرح چندین باره بحث فرقه ها و خشونت را مورد تاکید قرار داده است.
سی خرداد و گفتمان سازی تاریخی مجاهدین
برای کسانی که هنوز اصرار دارند فاز سی خرداد را مولود سهم خواهی مجاهدین از مدیریت سیاسی و اجتماعی تلقی و آن را مولود چالش های دو جریان سیاسی بدانند، شاید گذر این سه دهه و اتفاقات برآمده از آن بتواند آنها را متقاعد کند، که انگیزه های مجاهدین از خلق سی خرداد نه مولود سهم خواهی که حاصل یک تمامیت خواهی تمام و کمال با اهرم و ابزارهای ضدمدنی و متکی به خشونت و حذف صرف دیگراندیشی از حوزه و عرصه مدیریت جامعه بوده است.
اوورسوراواز کانون اتفاقات غیر منتظره
حضور قریب به سه دهه ای سازمان مجاهدین در فرانسه تا این زمان تقریبا در هر سال اتفاقاتی را رقم زده است که در نوع خود کم نظیر و بعضا بی نظیر بوده است و تنها می توان با صفت غافلگیرکننده و منحصر به فرد توصیف کرد. اینها تنها رویه های ظاهری و برملا شده از حضور سه دهه ای سازمان مجاهدین خلق در فرانسه بوده است. والا به اذعان مقامات فرانسوی و دستگاه های امنیتی این کشور سازمان مجاهدین اقدامات ضدمدنی به مراتب سنگین تر و غیرمنتظره ای در طی این مدت مرتکب شده است.
مجاهدین و مستمسک پناهندگی در عراق
در تمام پیام 30 صفحه ای و توضیحات و تفسیرهایی که رجوی از دلایل رفتن اش به عراق مطرح می کند حتی یک مورد و حتی به صورت تلویحی اشاره ای به موضوع پناهندگی ندارد، اما تا دل تان بخواهد درباره لزوم رفتن به عراق و استفاده از خاک و امکانات این کشور برای سرنگونی حرف می زند. در آن زمان رجوی کاملا از موضع برتری جویانه و قدرت سیاسی اتخاذ مواضع می کند. چنانچه به مرور استقرار سازمان در عراق روابط تنگاتنگ و تودرتوی رجوی و صدام بیشتر افشا می شود و اساس این جنس تعامل و روابط تحت هیچ شرایطی در چارچوب های بین المللی قبل تعریف و تعمیم نیست.
پرونده ۱۷ ژوئن و سکوت مجاهدین
این شیوه برخورد سازمان با پرونده 17 ژوئن بیش از هر چیز نتیجه طولانی شدن پروسه این پرونده و از طرف دیگر سکوت مقامات و دادگاه فرانسوی درباره وضعیت و مراحل پرونده بوده است. تاخیرهایی که به نظر می رسد بیش از هر چیز مرتبط با روال قانونی و معمولی است که الزاما دستگاه قضایی فرانسه باید آن را پشت سر بگذارد. اما برای مجاهدین این پروسه طولانی بدل به اهرم و ابزاری برای شانتاژ بازی و سوء استفاده های تبلیغاتی و مظلوم نمایی در پرونده 17 ژوئن شده بود.
اوور نزدیک ترین گزینه سازمان مجاهدین خلق
بی تردید در چنین وضعیتی گزینه خاک فرانسه برای این جابجایی محتمل ترین به نظر می رسد. این گزینه از چند جهت برای رجوی حائز اهمیت است، اول اینکه در حال حاضر بخش قابل ملاحظه ای از اعضای مستقر در عراق دارای اقامت و پناهندگی در فرانسه هستند و در صورت لزوم چاره ای جز بازگشت و استقرار در اوور ندارند. همین فاکتور کمک می کند تا سازمان تلاش ها و هزینه های لازم را برای انتقال ناگزیر نیروهای اش به اوور متمرکز کند.
امواج یکی از شریان های حیاتی اوور
بی تردید ابعاد و انگیزه های عملیات 17 ژوئن بسیار فراتر از کشف این امکانات در اوور است، این تجهیزات در واقع حکم سخت افزارهایی را بازی می کنند که توجه عمیق و همه جانبه به آنها به نوعی می تواند مقامات امنیتی و قضایی فرانسه را برای اعمال بیشتر و دقیق تر این مکان که به مثابه مقر فرماندهی مجاهدین در اروپا از آن یاد می شود برانگیخته و نسبت به آن حساس کند. مجاهدین درست به خاطر درک همین حساسیت های معمول است که در مواجه با هشدارهای ما دست به هجمه و جنگ روانی زده
آخرین نشانه فرقه ای مجاهدین
وقتی گروه هایی هستند که در میان باور هایشان مرگ امری پیش پاافتاده و کمترین واکنش در قبال وضع فوق العاده است، ما باید به طور خاص نسبت به احتمال و امکان کشتار جمعی توسط رهبران فرقه ای بسیار هوشیار باشیم. آنچه مجاهدین در روزها و ماه ها اخیر در پیش گرفته اند، بیش از هر چیز بر هوشیاری و اعمال اهرم های کنترل کننده بر روی رهبران و ساکنین قرارگاه اشرف تاکید می کند.
فرصت طلایی برای ساکنین قرارگاه اشرف
. ورود نیروهای عراقی به داخل قرارگاه و اقدام به بازجویی و پروسه تحقیقاتی که قرار است با نظارت نهادهای بین المللی از تک تک ساکنین اشرف به عمل بیاید این فرصت را برای ساکنین اشرف رقم خواهد زد تا بدور از فشار مناسبات بین حقوق و مطالبات شخصی خود و یا منافع سازمانی که بیش از سه دهه است آنها را در خود نابود و اسیر کرده است یکی را انتخاب کنند.
راه حلی برای خنثی کردن جنگ روانی مجاهدین
در شرایطی که اطلاع رسانی رسانه ها و سایت های مجاهدین طی ماه های اخیر سوای یک سو نگری و تحریف و جریان سازی، بعضا به اهرم فشار روانی بر علیه دولت عراق تبدیل شده، توضیحات یک مقام رسمی عراق در خصوص تحولات اخیر و همچنین تکذیب ادعاهای واهی مجاهدین و به خصوص در مورد جلوگیری از ورود پزشکان به داخل قرارگاه و همچنین درگیری های نظامیان عراقی با ساکنین اشرف، می تواند به رفع سوء تفاهم هایی که جریان رسانه ای مجاهدین تزریق می کنند، کمک شایانی بکند.