نمود پیری و مرگ های زودرس در سازمان مجاهدین
صرفنظر از این دلایل به هر حال مرگ یک عضو شورای رهبری مجاهدین به قاعده می تواند باعث بهره برداری سازمان در جهت منحرف کردن اذهان طرفداران به سوی موضوعات فرعی و در نتیجه تاخیر در طرح سوال محوری آنها که چه خواهد شد، گردد. اما با این اوصاف نیز مجاهدین ترجیحا از سکوت و انفعال در این خصوص انتفاع بیشتری می برند. به این دلیل که ممکن است شاید در آینده اخبار و اطلاعات تکمیلی و البته مستند و مستدل درباره اظهارات خانم سلطانی درز کند، که در صورت وقوع چنین احتمالی علی القاعده جمع و جور کردن این جریان تبلیغاتی به نسبت برخورد منفعلانه و… اقدام و واکنش دشوارتری خواهد بود. چنانچه پیش از این نیز در مواردی همچون موضع مجاهدین در قبال مرجان ملک نیز به دستکاری مفتضحانه نشریه مجاهد منجر شد که تا این زمان نیز مجاهدین هزینه های آن را می پردازند.
درام دیکتاتورها و ضرورت عبرت آموزی رجوی
رجوی دیکتاتوری است که طی دو سال گذشته خود را در باد حمله نظامی آمریکا به ایران خوابانده است. کینه او از توده های مردم به حدی است که در معادلات او اساسا مردم هیچ جایگاهی ندارند. این تنظیم رابطه فی النفسه گرایش و میل بیمارگونه او به قدرت را نمایندگی می کند. وجه اشتراک همه دیکتاتورها صرفنظر از اینکه به کدام جبهه از مستبدین چه ایدئولوژیک و چه سیاسی وابسته باشند، نادیده انگاشتن اراده و خواست توده ها و به همان نسبت کینه و نفرت از آنها است. در نقطه مقابل تجارب جهانی و تاریخی نیز نشان داده است که توده ها نیز در مواجهه با دیکتاتورها، وابستگان به بیگانه و دشمنان خود در هر لباس و با هر نقابی رفتاری درخور شان آنها داشته و خواهند داشت.
مجاهدین خلق و دشمن اصلی
احتمالا شماری از مردم عراق و النهایه حضور و حمایت انبوه تشکل های سیاسی عراقی از مجاهدین پر کرده است. از انتشار بیانیه های حمایت آمیز و سیمنارهای مختلف گرفته تا میهمانی های پرخرج و تشریفاتی در اشرف و یا در هتل های چهار ستاره بغداد. علی الظاهر همه این اخبار و اطلاعات حکایت از نزدیکی مردم عراق به مجاهدین می کند و بالعکس خبر از عشق و مسئولیت مجاهدین به مردم عراق و این ادعا که مردم عراق متحد استراتژیک مجاهدین خلق هستند و بالعکس.
تفاوت موضع رسانه ای مجاهدین با موضع رسمی
در فاصله کمتر از دو روز از حضور مریم عضدانلو (رجوی) در مقر اتحادیه اروپا و در شرایطی که مجاهدین هنوز در تب و تاب این موفقیت سیر می کردند، انتشار آخرین لیست تروریستی اتحادیه اروپا در آخرین روزهای سال به منزله آب سردی بود که بر تن مجاهدین ریخته شد. لیست ژورنال اتحادیه اروپا کماکان تاکید داشت که مجاهدین یک سازمان تروریستی است. به این ترتیب بار دیگر مجاهدین در وضعیت صفر قرار گرفته و علیرغم همه شور و فتور ظاهری الزاما بایستی پروسه تازه ای را برای اغوا و اغفال بدنه خود آغاز کنند. این لیست در بطن خود حاوی نکات قابل تعمقی بود که به اختصار به پاره ای از آنها اشاره می شود.
تبعات رای دادگاه استیناف انگلیس بر سازمان مجاهدین خلق – ۲
مجاهدین در این آثار به وضوح ضرورت های ایدئولوژیک و هستی شناسانه خود را در خصوص اتخاذ استراتژی خشونت آمیز و مسلحانه با اتکا به متدلوژی خاص خود که تلفیقی از مبانی مارکسیسم و اسلام منحصر خود است، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. این منابع صرفنظر از تمامی ضرورت های سیاسی، استراتژی مبارزه مسلحانه و خشونت آمیز را وجهی از کشمکش اجتناب ناپذیر و برآیند دیالک تیک مادی تاریخ استنتاج نموده
تبعات رای دادگاه استیناف انگلیس بر سازمان مجاهدین خلق – ۱
ادعای موجود مجاهدین مبنی بر کنار گذاشتن مشی مسلحانه پیش از هر چیز ضرورت بازنگری و تصحیح این حکم را مورد تاکید قرار می دهد. مجاهدین در این راستا، چه عملا اقدامی در این جهت مبذول بنمایند و چه کماکان در این خصوص سکوت کنند، در نهایت به چند ابهام و چالش اساسی در این خصوص باید تن بدهند.
پایانی بر رویاهای سازمان مجاهدین خلق
بیانیه 30 آوریل وزارت امور خارجه امریکا در خصوص ابقاء نام سازمان مجاهدین در لیست گروه های تروریستی در مقایسه با مواضع مشابه در سال های اخیر حاوی نکات قابل تعمقی است. این بیانیه صرفنظر از ضمیمه شدن موارد تازه به دلایل تروریستی حاکی از رویکرد تازه امریکا نسبت به معضل تروریسم و تصحیح برخوردهای پارادوکسیکال در مواجهه با این پدیده است
مجاهدین، عراق و آینده ای نه چندان دور
هم مجاهدین خلق و هم اعضای منتقد و جداشده سازمان بر این معنا تاکید دارند که قرارگاه اشرف به مثابه ظرف ایدئولوژیک سازمان مجاهدین از اهمیت کاملا استراتژیک برخوردار است. اصرار مجاهدین به ماندن در عراق از هر حیث قابل تعمق به نظر می رسد. مجاهدین به دو دلیل عمده تن به خروج و استقرار در مکان فرضی دیگر را نمی دهند.
معضل تازه، تراکم سایت های سازمان مجاهدین
ظاهرا تعدد و تراکم سایتهای اینترنتی پوششی مستقیم و غیر مستقیم سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت با دهها اسم مستعار و ریز و درشت و درج مطالب تکراری با اسمهای کلیشه ای و اندک نویسندگان آنها، حوصله گردانندگان سایتهای مجاهدین را هم سر آورده است. مجاهدین از یک سو ناگزیر به اثبات قابلیتهای دمکراتیک در درون خود هستند و از سویی دیگر درگیر جزمیت های سیاسی و ایدئولوژیک و هژمونی طلبی، این تعارضات بعضا منجر به تنش هایی در میان عناصر وابسته به شورای ملی مقاومت می گردد.