مجاهدین خلق و دشمن اصلی

ارتباط مجاهدین خلق با سران عشایر عراقی مدت زمانی است تبدیل به یک سوژه خبری ویژه در رسانه های سازمان مجاهدین شده است. آخرین مورد آن تجمع شماری از سران عشایر برای محکوم کردن انفجار لوله های آب اشرف صورت گرفت است. به نظر می رسد عامل و یا عاملین این اقدام اگر اندکی عقل و درایت می داشت، می دانست که از این اقدام کسی به جز مجاهدین منتفع نمی شود. نمی خواهم ادعا کنم این اقدام کار خود مجاهدین بوده، اما با طرح درست صورت مسئله و شرط عقل، کم و بیش می توان در این فرض کمی غور و تعمق کرد. مسئله وقتی جدی تر می شود که بدانیم پی آمدهای قطع لوله های آب مربوط به قرارگاه اشرف نبوده و بر اساس ادعاهای مجاهدین آب هزاران مردم عراقی ساکن در حوالی اشرف قطع شده است. با این حساب در ادامه گمانه زنی می توان به این مهم اشاره کرد که عواید جاری و ساری این اقدام ضدانسانی هر طور که تحلیل کنیم لاجرم به کیسه مجاهدین ریخته شده است. وقتی در پی این اقدام آب مردم ساکن حوالی قرارگاه اشرف قطع می شود، متعاقبا مجاهدین بدون اینکه دنبال مقصر اصلی بگردند، بر اساس یک استراتژی کهنه و قدیمی همه کاسه کوزه ها را بر سر دشمن اصلی یعنی ایران می شکنند.
نتایج حاصله از این اقدام ایضایی اول بدبین کردن مردم نسبت به دشمن اصلی است و دوم جلب ترحم همان مردم نسبت به مجاهدین. سوم همان گونه که مشاهده شد، تصویر کردن سناریوی گردهمایی بزرگ تحت عنوان بستن آب به روی عاشورایان. چهارم در بوق و کرنا کردن رسانه ای جهت جلب حمایت بیشتر حامیان غربی. پنجم به میان کشیدن پای حقوق بشر. ششم و ترجیع بند همه دعاوی مجاهدین که باید نام ما را از لیست تروریستی خارج و به عنوان تنها آلترناتیو مشروع به رسمیت بشناسید. می بینید با این همه پی آمد و منفعت حاصله ظاهرا نه دشمن اصلی و نه هیچ کس دیگر نه تنها حاضر به این اقدام نمی شوند که بعضا حاضرند برای جلوگیری از این همه نتایج تبلیغاتی برای مجاهدین از خود بغداد تا اشرف را نقدا لوله کشی و تامین به آب شیرین نموده و داوطلبانه مقصر واقعی را به محکمه بکشانند. به نظر می رسد در این صورت مجاهدین نباید زحمت زیادی بابت یافتن عامل و یا عاملین انفجار لوله های آب متحمل شوند. بر اساس قاعده ای که مجاهدین وضع کرده اند مسبب هر حادثه ای قطع به یقین کسانی هستند که بیشترین انتفاع ممکن را از آن می برند. با این همه سود حاصله با منطق خود مجاهدین می توان پرتقال فروش را پیدا کرد. احیانا با این شیوه استدلال مجاهدین نتیجه گیری خواهند کرد یکی از اعضای جداشده اجیر شده است. حقیر با این شیوه برخورد مجاهدین مشکلی ندارم اما معتقدم مجاهدین بدترین شیوه استدلالی موجود و ممکن را انتخاب کرده اند. به این دلیل که اگر قرار باشد با هر استدلال منطقی و عقلی با این چماق پاسخ داده شود، در این صورت دشمن اصلی و وابستگان او تماما می شوند معادل عقل و منطق و عجالتا مجاهدین ول معطل خواهند شد. پس شرط عقل حکم می کند مجاهدین از این روش های نخ نماشده و دموده دست بردارند و عاقل بشوند.
اما موضوع دوم یعنی آمد و شد سران عشایر و بعضا مردم به قرارگاه اشرف و سوء استفاده از آنها که تا دیروز جایشان را صدام و استخبارات عراق گرفته بود. اگر در این غوغاسالاری رسانه ای و تبلیغاتی مجاهدین یک نفر ناغافل از مجاهدین بپرسد مردم عراق از کی و چگونه وارد استراتژی مجاهدین شده اند، آن وقت است که به قول عوام باید خر آورد و باقالی بار کرد. اگر قرار باشد رسانه ها و نشریات مکتوب و اینترنتی مجاهدین را در طی این دو سه سال اخیر مرور کنیم بدون اغماض روزانه بخش محوری و اصلی اخبار و تفسیرهای آنها اختصاص به همین آیند و روندهای سران عشایر و احتمالا شماری از مردم عراق و النهایه حضور و حمایت انبوه تشکل های سیاسی عراقی از مجاهدین پر کرده است. از انتشار بیانیه های حمایت آمیز و سیمنارهای مختلف گرفته تا میهمانی های پرخرج و تشریفاتی در اشرف و یا در هتل های چهار ستاره بغداد. علی الظاهر همه این اخبار و اطلاعات حکایت از نزدیکی مردم عراق به مجاهدین می کند و بالعکس خبر از عشق و مسئولیت مجاهدین به مردم عراق و این ادعا که مردم عراق متحد استراتژیک مجاهدین خلق هستند و بالعکس.
اما اگر در این میان یک آدم ساده و غافلی با هر کس و از جمله با خود مجاهدین شرط ببندد، که اگر مجاهدین توانستند یک عکس و خبر مشابه از نزدیکی و ملاقات و میهمانی و سمینار و گردهمایی و حمایت و یا نه حتی خبر موجودیت یک تشکل سیاسی را در نشریات و اطلاعیه ها تا پیش از سقوط صدام نشان بدهند، او حاضر است همه ادعاهای موجود مجاهدین را بپذیرد، در آن صورت این آدم ساده و از همه جا بی خبر مجبور است تاوان سنگینی بابت ساده انگاری و یا رندی به جای خود بپردازد. اولین تاون اش این خواهد بود که او مزدور دشمن اصلی و یا بریده مزدور آن است. اما واقعا این اتهامات چیزی از حقیقت امر و مطالبه بر حق این ساده دل کم خواهد کرد. مجاهدین خیلی مایل هستند در مواجهه با طرف حساب های خود و در موقعیت غالب از واژه بور شدن برای طرف مغلوبه استفاده کنند. لابد بار معنایی این واژه خیلی عمیق و لایه ای است. ناگزیر من هم از این واژه استفاده می کنم و می گویم اگر این شرط بندی انجام بگیرد مجاهدین عجب بور خواهند شد. تصور می کنم بور کردن مجاهدین در خیلی از ادعاهایشان به همین سادگی میسر و ممکن است. دلیل اش هر چه باشد پیش از اینکه به قوت استدلالی و ادراکی طرف دیالوگ های مجاهدین مربوط باشد، به میزان قابل توجهی به ساده انگاری و تجاهل گرایی مجاهدین مربوط می شود.
امید پویا – سایت مجاهدین
17 مارس 2008

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا