تفاوت موضع رسانه ای مجاهدین با موضع رسمی

امید پویا، مجاهدین دبلیو اس، دوازدهم ژانویه 2008
رای دادگاه پوئک انگلستان در خصوص رفع ممنوعیت از فعالیت های سیاسی سازمان مجاهدین در این کشور بر اساس یک سنت درون تشکیلاتی مجاهدین بازتاب های رسانه ای گسترده ای را باعث شد. پیام مریم عضدانلو (رجوی) و متعاقب آن جشن های کلیشه ای در اشرف و سایر کشورها و النهایه تاکید رجوی در آخرین پیامش مبنی بر کسب یک پیروزی بزرگ سیاسی تمامی برای کسانی که از عمق و کنه این اتفاقات آگاهی کافی و وافی نداشتند، حداقل حاوی این معنی بود که دستاورد بزرگی برای مجاهدین رقم خورده است.
در نقطه مقابل این سناریوی تکراری و کلیشه ای، برای بسیاری چیزی فراتر از یک عادت و سرگرمی و در واقع خودفریبی محض از سوی مجاهدین تلقی نمی شد. با این حال از همان واکنش های پیرامونی از جانب مقامات رسمی دولت انگلستان در خصوص درخواست استیناف و اعلام مخالفت صریح با این حکم می شد، که پی آمدهای واقعی و عینی آن را می توان حدس و گمان زد. یادمان باشد در پس و پیش این موضع گیری ها و رقص شادی مجاهدین، باز بر اساس یک عادت معمول مریم رجوی به استناد همین حکم از موضع تحکم و بعضا تهدید اتحادیه اروپا را نیز ملزم به حذف نام مجاهدین از لیست تروریستی خود نمود. پی آمدهای این رای شاید این توهم را دامن زد که ممکن است این بار سمت و سوی اتفاقات نتایج متفاوتی را رقم خواهد زد. سفر مریم رجوی به جمع دوستان ایران آزاد در مقر اتحادیه اروپا در 18 دسامبر 2007 و ملاقات های حاشیه ای در آنجا، بطرز چشمگیری این توهم را دامن زد. راستای این توهمات گمانه زنی در خصوص تجدید نظر اتحادیه اروپا در انتشار لیست تروریستی پایان سال و حذف نام سازمان از ردیف این لیست بود. مجاهدین به قصد تشدید این جو، جریان تبلیغاتی تازه ای را در رسانه های خود دامن زدند.
در فاصله کمتر از دو روز از حضور مریم عضدانلو (رجوی) در مقر اتحادیه اروپا و در شرایطی که مجاهدین هنوز در تب و تاب این موفقیت سیر می کردند، انتشار آخرین لیست تروریستی اتحادیه اروپا در آخرین روزهای سال به منزله آب سردی بود که بر تن مجاهدین ریخته شد. لیست ژورنال اتحادیه اروپا کماکان تاکید داشت که مجاهدین یک سازمان تروریستی است. به این ترتیب بار دیگر مجاهدین در وضعیت صفر قرار گرفته و علیرغم همه شور و فتور ظاهری الزاما بایستی پروسه تازه ای را برای اغوا و اغفال بدنه خود آغاز کنند. این لیست در بطن خود حاوی نکات قابل تعمقی بود که به اختصار به پاره ای از آنها اشاره می شود.
1- اینکه جریان تبلیغاتی – رسانه ای و به موازات آن فعالیت های حقوقی مجاهدین مبنی بر رفع هر گونه محدودیت و خروج از لیست های تروریستی، ماهیتا با آنچه به لحاظ شاخص ها و معیارهای رسمی و پذیرفته شده از سوی دولت ها و نهادهایی همچون اتحادیه اروپا روی آن تاکید می شود، اساسا و ماهیتا دو مقوله متفاوت هستند که در عمل به بازخوردها و نتایج متفاوت و بعضا پارادوکسیکالی منتهی می شود.
2- اینکه بر خلاف جوسازی و شانتاژهای مستمر و دامنه دار تبلیغاتی و رسانه ای و علیرغم حمایت های شماری از فعالان سیاسی و… از مجاهدین، در عمل کسی مجاب و تسلیم مجاهدین نخواهد شد و اینکه حداقل تا این زمان غربی ها شناخت و آگاهی بیشتری نسبت به اقدامات و حربه های جنگ روانی – تبلیغاتی مجاهدین پیدا کرده اند.
3- مجاهدین ماهیتا می دانند که این تلاش های ایضایی عملا توفیقی برای آنها حاصل نخواهد کرد. تجربه کیس های متفاوت در طول سالهای اخیر گواه این ادعا است. با این حال ادامه و پافشاری مجاهدین بر این رویه بیش از هر چیز بر نیاز مبرم و حیاتی آنها به فریبکاری و اغوای هواداران خود به عنوان یک اصل روانی – تبلیغاتی و بسیار ضروری تاکید دارد.
4- سکوت مجاهدین در قبال انتشار این لیست کماکان بر واقع گریزی مجاهدین از یک سو و واقع نگری اتحادیه اروپا و دولت مردان غربی تصریح و در عین حال بر بحران فزاینده درونی و بیرونی مجاهدین تاکید دارد و بر این معنی دلالت دارد که استراتژی بقا در شکاف مجاهدین همچنان که در پروژه بحران سازی میان آمریکا و ایران به نتیجه پیش بینی منتهی نشد، در پروسه تشدید منازعات ایران و اروپا نیز تاثیر و نفع تعیین کننده ای برای مجاهدین دربرنخواهد داشت.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا