رجوی طعم شکست را خیلی وقت است حس کرده
رجوی این عنصر شکست خورده و مریم این ورشکسته سیاسی در خارجه خوب می داند تا زمانی که این تشکیلات در عراق بسر می برند می تواند افراد را دور از انزار و محیط بیرون بسته و منقبض نگه دارند و به محض رسیدن پای نیروها به خارج از عراق حتی کشور آلبانی شرایط را برای سازمان سخت تر خواهد کرد.و اون حصارها شکسته خواهد شد و ذهن و فکر نیروها از محیطی که بودند یک فضای جدید را استشمام خواهد کرد.
رجوی به کم قانع نیست
قبل از هر چیز باید گفت رجوی اگر دنبال خدمت کردن برای مردم و خلقی که شعارش را می دهد بود سرش را مثل بچه آدم می انداخت پائین و برای مملکتش خدمت می کرد پس مشکل این نبود.او از همان ابتدای انقلاب فکر می کرد حقش را خوردن وتشنه قدرت طلبی و زیاده خواهی بود شعارها فقط لق لق زبان و بازی با کلمات بود چون در آن دوران خوراک خوبی برای قشر جوان بود
رجوی عجوزه ای که از صندلی توهمش پیاده نخواهد شد
رجوی این فرد متوهم و بیمار روانی با حقارت و شکست های پیاپی خود ثابت کرد برای خودش هم ارزش قائل نیست و تا آخرین روزهای نکبت بار خود با سر افکندگی و بی شرمی به حیات خود ادامه می دهد. باید دید اگر رجوی از بین برود و مردار شود این فرقه آیا ادامه حیات سیاسی خواهد داشت یا خیر.چون مریم قجر تا زمانی که اسم مسعود هست کاربرد خواهد داشت.اما با توجه به همین مورد می توان حدسهائی را زد از جمله مریم قجر کارکرد های مسعود را سر لوحه خود قرار دهد
رجوی در کشته دادن هم دنبال آمارو ارقام بالاست
رجوی خون آشام نه جمع بندی می کند و نه از تلفات بالا درسی می گیرد که کجای کار می لنگد. چرا؟ چون رجوی اساسا با آمارو ارقام بالا از تلفات لذت می برد و به لحاظ شخصیتی ارضاء می شود. در بعضی ازنشستهائی که با وی داشتیم وقتی آماری از تلفات می دادند می گفت اگر دو برابر این هم بود ارزش کاری که کردیم را داشت یعنی هیچگاه برای افراد افسوس نمی خورد.
رجوی و قمپز در کردن با شورا
ین شورای خود ساخته رجوی که شامل چند دکتر پوشالی خارجه نشین می باشند، بیشتر جنبه تبلیغی و سیاسی دارد. چون رجوی می خواست خودش را در اروپا و آمریکا به اربابان خود نشان دهد که از همه طیف ها دور خود جمع کرده و مشروعیت بخرد.این اشخاصی که رجوی به نام آنان اطلاعیه می دهد از کارهای همیشگی و ساختگی وی می باشد که شاید خود افراد حتی، در جریان اطلاعیه ها نباشند.
فدای حداکثر رجوی هم دیدیم
این مفهوم”فدای حداکثر” است که رجوی شعارش را می دهد خطر و تهدید برای نفرات، مرگ برای زیر دستان و جاه طلبی و عیش و نوش لاف و گزاف برای خودش. این بیمار روانی که هیچ کشوری علنا حاضر به پذیرشش نیست معلوم نشده در این سالها زیر چتر و حمایت کدام کشور می باشد. ولی قدر مسلم تنها حامی وی آمریکا و صهیونیسم می باشد.آنهم با حق سکوت دادن و اینکه فقط مثل یه موجود ضعیف و بی اراده بنشیند در کنجی
خانم مریم قجر و رهائی در فرهنگ وی
از نظر مریم قجر و مسعود خان بزرگ رهائی و آزادی از دید جنسیتی یعنی اینکه هر کس چقدر در منجلاب فرقه فرو رفته و سرسپرده تر می باشد و بیشتر از مریم و مسعود تعریف و تمجید می کند.آیا این همان رهائی است که می گوئید؟ بلکه ذوب شدن افراد و رهائی آنها را در انتخاب اعتقادات خود به شما می دانید.در عالم واقع با خرافات و تلقین طوری وانمود می کنید شما افراد معمولی نیستید و ادامه زندگی دیگر خارج از مناسبات برایتان مشکل است. اگر شما اینقدر با اطمینان صحبت می کنید از این زنان ومردان رها شده پس چرا اجازه دیدار با خانواده هایشان را نمی دهید و یا در مناسبات انقدر ضابطه برای رابطه ها تعیین نمیکردید
سال گذشته، سالی پر از شکست برای فرقه رجوی بود
خوب است مروری به پروسه گذشته فرقه رجوی شکست خورده بیاندازیم خواهیم دید چه می گفت و چه شد. روزی رجوی می گفت “کوه ها اگر بجنبد اشرف نمی جنبد”.و یا ماندن در عراق به هر قیمت که باشد یا بحث “بیا بیا”و جنگ صد برابر که همگی موجب به کشته دادن افراد بی گناه شد.و عملا این شعارها دیگر برای بیرون خریداری ندارد و نه در درون مشکلی از آنها حل نخواهد کرد.بیچاره شب پرستان رجوی رذل و همسرش مریم قجر در خارج تمام تلاش خود را می کنند که طوری وانمود کند که هنوز فعالند و حضور دارند و با اعلام اسامی از افرادی که آنها را با دادن هزینه های گزاف حمایت میکنند بگویند هنوز هم فاتح و میدان دار هستند
نمایش بازی کردن در فرقه رجوی
در فرقه رجوی بخاطر سر گرم کردن افراد در مناسبت های مختلف برنامه های جمعی راه اندازی می شود.مهمترین این برنامه ها در روز 30 مهر، چهارشنبه سوری، عید نوروز می باشد که با تمام قوا برای تهیه برنامه برای آن وقت می گذارند و از افرادی که دنبال این کار هستند می خواهند با تمام انرژی تلاش کند و مسخره تر از همه اینکه مسئولین میایند و می گویند فرق نمی کند این کار ما هم در راستای سرنگونی هست.آدمهای رجوی هر کاری را ربط به سرنگونی می دهند.
توطئه کثیف رجوی در فرقه بنام پروسه خوانی
در فرقه ها این روشهای رایج در مناسبات وجود دارد بخصوص در مناسبات مجاهدین به صرف کمترین اطلاعات در خصوص جایگاه طبقاتی فرد با کمترین احساس و تعارض بین فرد و مناسبات اقدام به کوبیدن شخص به بهانه پیشینه می کنند و تمام وابستگی وی را ناشی از دستگاه ارزشی بورژوازی و یا خوده بورژوازی می گذارند در این شرایط فرد بین خود و مناسبات به چالش کشیده می شود و با انتقادهایی که دارد به مناسبات پاسیو برخورد می نماید و تلاش می کند بر عکس در مناسبات خود را فعال و در ماموریت ها اکتیو تر نشان دهد. رجوی که از قبل این تئوری را در ذهن خود داشته و برای رسیدن به آن با شیادی و با نام و القاب متفاوت افراد را مغز شویی می کند.
رجویها! چرا فرافکنی؟
حتی یک مورد نمی شود دید که رجوی انتقادی و یا اشکالی که به وی وارد بود قبول کرده باشد.هیچگاه پاسخگوی اعمال خلاف و اشتباه خود نیست چون فرقه ها و رهبران فرقه خود را پاسخگوی پائین تر از خود نمی دانند و فقط ادعا دارند درست فکر می کنند، خوب تصمیم می گیرند و خیر و سلاح کار را از سایرین بهتر می دانند
کلاهبرداری رجوی با نام خانواده
نکته آخر باند تبهکار رجوی در جعل اسناد و مدارک تقلبی مهارت خاصی داشت و در لحظات پایانی رژیم وقت عراق یعنی صدام انبوهی از ماشین آلات با تنوع های مختلف را با تهدید اهالی از دست آنان در می آورد و با درست نمودن سند و مدارک اولیه آنها را به قرارگاه خود منتقل می نمود و جزء اموال خودش به حساب آورد دزدی رجوی شاخ و دم نداشت