رجوی در کشته دادن هم دنبال آمارو ارقام بالاست

در بین تمام جریانها و گروهها وقتی به آمار تلفات آنان بررسی می شود فرقه رجوی بالاترین امتیاز را از آن خود می کند و به آن می بالد.آنچه مهمتر است اینکه رجوی خون آشام نه جمع بندی می کند و نه از تلفات بالا درسی می گیرد که کجای کار می لنگد. چرا؟ چون رجوی اساسا با آمارو ارقام بالا از تلفات لذت می برد و به لحاظ

شخصیتی ارضاء می شود. در بعضی ازنشستهائی که با وی داشتیم وقتی آماری از تلفات می دادند می گفت اگر دو برابر این هم بود ارزش کاری که کردیم را داشت یعنی هیچگاه برای افراد افسوس نمی خورد.

حال اگر مروری بر تلفات و ضربه هائی که بر این فرقه وارد شده بنگریم اصلی ترین علت آن سیاست و ایدئولوژی غلط رجوی است..برخی از این افراد کسانی هستند که در زندان بودند و به رجوی و فرقه اش پیوستند و باورود به سازمان فکر می کردند الان رجوی آنها را ستایش می کند و قدر دان آن هاست ولی بالعکس رجوی با تحقیراین افراد که اگر می خواستید مقاومت کنید الان زنده نبودید آنان را سکه ی یک پول می کرد و از همان ابتداء آنها را بدهکار سازمان می کرد کما اینکه رجوی بارها رو به همین افراد می گفت شما تفاله های الک شده هستید. اینگونه رجوی به افراد اجازه نمی داد فکر کنند فاتح میدان هستند.

رجوی در دنیای نظامی محاسبات کشکی و آبکی از خورد ارائه می داد گوئی الان کشور ایران چنان ضعیف شده که به حضرات می گوید بفرمائید فرش قرمز برایتان پهن نمودیم. وی توان دفاعی ایران را ضعیف و خودش را قوی فرض می کرد و هر نفر را چندین برابر اعلام می کرد.  همین ارزیابی غلط از آمارو ارقام جبهه ها تلفات سنگینی را برای فرقه رجوی ببار می آورد.آخر سر هم طلب کار نیروها می شد که شما جانانه نجنگیدید والا الان زنده بر نمی گشتید. این سیاست و فرهنگ رجوی همواره در بحث نظامی و تعادل قوا عملکرد خاصی داشت.شکست بعلت کم کاری نیروها و اگر هم پیروزی بود از درایت و تیز هوشی وی نشات می گرفت. نوک دماغ خود را دیدن یعنی همین.

یکی دیگر از کوته فکری های او در حرافی هایش نمود داشت.  او همواره درباره جنبه ایدئولوژیک  وفلسفی و عقیدتی بودن قضیه صحبت می کرد نه از توانمندی جسمی و فیزیکی و تعادل قوا و با کتمان واقعیت حقایق جنگ و لاپوشانی چنان وانمود می کرد که انگار فرماندهی صحنه را خود بر عهده دارد.رجوی همواره در بحث ها  توان نظامی را به سخره می گرفت و موضوع را فقط ایدئولوژیک می کرد و بدین ترتیب خود را قانع می کرد و ضعف خود را می پوشاند.به هنگام ارایه ی آمار از تلفات کشته شده ها و مجروحین آنچنان راحت صحبت می کرد اما وقتی به آمار تجهیزات و امکانات بر می خورد هزار بار اعلام می کرد اتفاقا در همین حمله جدید به لیبرتی تلفات انسانی را اساسا رو نکرد ولی تا توانست تلفات مادی که دیده بود را با بزرگ نمائی هزار بار اعلام کرد.این شیادی رجوی دغل کار است که سر لوحه مکتب خود را فدا و صداقت گذارده اما با حداکثر تهاجم آنرا جنگ صد برابر نامیده است.

اینها هزینه های بالائی داشت که جان انسانهای بیگناه را در بر داشت و رجوی خائن با اعلام بندهای مختلف انقلاب و فیل هوا کردن ها، فرارهای تاریخ ساز و انقلاب رهائی مریم قجر، نیروها را به سوی قربانی شدن بیشتر سوق داد..نیروهائی که در کوران نشست  های ایدئولوژیک و رعب آور تفتیش عقاید و با برگزاری جلسات متعدد و عبور از این بحث ها پای رجوی خائن ایستادند، طبیعی بود که از توانمندی نظامی عقب بماند و با آمار بالائی از تلفات مواجه شود.در مقابل، رجوی هم هیچ گاه نخواست جلوی این آمار را بگیرد چرا که برایش همه چیز با شخص خودش شروع و خاتمه پیدا می کند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا