قاتلین مدعی
خلاصه ی جریان عبارت از این است که برادرزاده ی این جانب به نام یاسر اکبری نسب، نزدیک ده سال پیش دعوت شده که آلمان را به قصد دیدار پدر به مقصد قرار گاه مجاهدین به نام اشرف در عراق ترک کند و سرانجام کار به اقامت اجباری دائم درآن اردوگاه محکوم شده و حدوداً در تیرماه سال جاری مجبور به خودسوزی شده و جریان حادثه پس از انعکاس در سایت های خبری مجاهدین جدا شده از فرقه ی رجوی و پس از تأخیر تأمل برانگیز،مورد تأیید سران فرقه قرار گرفته است.
پاسخ به لجن پراکنی سردمداران فرقه تروریست رجوی
پاسخ آقای رامین تبریزی در رابطه با نامه ای که به نام خواهرش خانم مهتاج تبریزی در سایت فرقه انتشار یافته، در واقع بیانگر نوع نگرش و دیدگاه ایشان و اعضای محترم خانواده اش نسبت به خط مشی تروریستی دارودسته رجوی و عملکرد ستیزه جویانه آن است که از زوایای گوناگون به نقد، و آنالیز استراتژی و ماهیت ضد میهنی و ضد مردمی فرقه می پردازد. ایشان با قرار دادن اندیشه و استنباطاتش درمتن و سیاق زمانه خود میکوشد دیدگاه و موضع خویش را در رابطه با تشکیلات رجوی، از نگاهی انتقادی شرح و بررسی کند
بازگشت به خانه
خانواده خانم مهتاج تبریزی که در قلعه اشرف بسر می برد اقدام به نوشتن و ارسال نامه هایی پر از مهر و محبت برای او نموده اند. تامل در نامه ها ی خواهران و برادران خانم مهتاج تبریزی ذهن آدمی را در رابطه با رویدادهای تلخ و ناگوار به خصوص پدیده شوم تروریسم و مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف برمی انگیزاند و پرسشهایی را در برابرما می نشاند. آن گاه که خانم شایسته یکی از خواهران مهربان خانم مهتاج تبریزی در نامه اش خطاب به وی اشاره دارد به اینکه” دنیا ارزشی ندارد برگرد به مملکت خودمان اینجا امن و امان است
در ستایش زندگی
نامه خانم نجیبه مجیدی به برادرش آقای نصرالله مجیدی فرد مستقر در قرارگاه اشرف که سالیان دراز است تحت سیطره دارودسته رجوی قرار دارد قسمت دوم از نامه ای ست که چندی پیش در افشای ماهیت غیر دموکراتیک و غیر انسانی تشکیلات تروریستی رجوی نوشته است. درونمایه نامه خانم نجیبه مجیدی اشاره به شرایط ناهنجار و موقعیت اسفبار برادرش در قرارگاه اشرف است که طی یک برنامه تلویزیونی او را وادار می کنند تا بدون رعایت معیارهای اخلاقی و خانوادگی مطالبی را به دروغ و بر علیه اعضای خانواده خویش بگوید.
فرصتی برای ادامه زندگی
نامه آقای رامین تبریزی به خواهرش خانم مهتاج تبریزی فرد مستقر در قرارگاه اشرف حاوی نکات تکان دهنده ای است که دنیای درون تشکیلاتی وبی ثبات و مشمئز کننده فرقه تروریستی رجوی را با صراحت مجسم می کند و نقد تند مناسباتی ست که زندگی خواهرش را طی پروسه سیستماتیک ازخودبیگانگی و مسخ هویت، به هم می ریزد و سرنوشتی تلخ و تراژیک را برای وی رقم می زند. در این سوی صحنه زندگی، برادری ست که تلخی زیست در دنیای درونی دارودسته تروریست رجوی را به خواهر قربانی و بیگناه خویش گوشزد می کند و سعی دارد او را از محیط، مناسبات و مرزهای محدود کننده خرد و تعقل آدمی که به قرارگاه اشرف موسوم است، برهاند.
قصه عشق و تنهائی
عشق و دوست داشتن توازن مطلق جسم و ذهن و روح است، شیوه برخورد و رفتار مطلوب با زندگی ست. دوست داشتن و عشق راز زندگی و بی آن دنیای روابط انسانی همچون قرارگاه اشرف سوت و کور و لش و بیروح است. خانم لیلا صمدی سالهای زیادی در انتظار بازسازی رویای فرو ریخته ای ست که سردمداران فرقه رجوی با تمامی اندیشه توتالیتر و ضد انسانی خویش در پژمردن رویاها و بلند پروازی های هر انسان عاشق و دلباخته تبحر و مهارت ویژه ای دارند.
در محکومیت فشارهای وارده به نصرالله مجیدی
با کمال تاسف گروه تروریستی رجوی با تحت فشار قراردادن برادرم، ایشان را وادار نموده تا در تلویزیون متعلق به گروه رجوی نامه ی مرا که به درخواست خودم در سایت انجمن نجات درج شده بود و حاکی از احساس خواهرانه ی من نسبت به برادرم نصرالله است و نیز افشای ماهیت پلید گروه رجوی به خاطر دروغ پردازی هایی که در مقاله ای در سایت متعلق به گروه رجوی به قلم برادرم منتشر کرده بود، مخدوش جلوه دهد و بخش اول نامه را از بخش دوم آن تفکیک نمایند.
افشای ماهیت واقعی سردمداران تروریست فرقه رجوی
آقای اژدر نوقربانی و ولی الله قربانیان در مورخه 4/6/1385 ضمن مراجعه به دفتر انجمن نجات ارومیه نسبت به مهملات و دروغپردازی که در برنامه پرونده از تلویزیون وابسته به فرقه رجوی چند روز پیش پخش گردید اعتراض و نامه ای که حاوی حقایقی در رابطه با افشای دروغ پردازی و لجن پراکنی سردمداران فرقه رجوی در مورد آنان بود را جهت درج در سایت انجمن نجات و قضاوت وجدان های بیدار و مخاطبان آگاه ایرانی در اقصی نقاط جهان تحویل مسئول انجمن نجات شاخه آذربایجان غربی نمودند. آنان از اینکه مسئولین برنامه به اصطلاح پرونده بیشرمانه مطالبی سراسر کذب را با شانتاژ و ترفند بر علیه خانواده های عضو و فعالان میهن پرست و دلسوز انجمن نجات مطرح می کنند، ابراز انزجار نمودند
تقاضای کمک خانواده آقای نصرالله مجیدی از انجمن نجات
مادر و خواهر آقای نصرالله مجیدی از افراد مستقر در قرارگاه اشرف در مورخه 14/5/1385 در دفتر انجمن نجات ارومیه حضور یافتند و دو نامه که حاکی از غم و اندوه فراوان آنان به خاطر سالها جدایی از عزیز دربندشان است را خطاب به پسرشان جهت انتشار در سایت انجمن نجات تحویل دفتر انجمن نمودند تا شاید زمینه و امکانی برای رهایی پسرشان از اسارت فرقه تروریستی و خشن رجوی گردد.
اعتراض جمعی از خانواده های قربانی اعمال کثیف و ضد بشری رجوی
خدا را شاکریم که بعد از سرنگونی د یکتاتوری صدام بعنوان تنها حامی فرقه رجوی عده ای از موقعیت پیش امده توانستند به بهترین نحو برای پاره کردن بند های جسمی و روحی اسارت استفاده کردن و نه تنها خود را رها و ازاد سازند بلکه با شرکت در تریبونهای ازاد رسانه ای و راه اندازی سایتهای خبری اینترنتی – حقایق را برای میلیونها نفر فارسی زبان بعد از گذشت چهل سال از مخفیگاه ها و نحوه رفتار و اعمال منافقین خبر رسانی و افشاگری نمایند
ما بیشتر غروب ها منتظر تو ایم
سلام، گاهی دلمان میخواد بدونی که حال ما چطوره، اما بدون ما هیچ وقت حال تو رو نمیدونیم. حتی الان که داریم برای رسیدن به تو تلاش میکنیم، نمیدونیم که میای یا نه؟ خیلی وقت ما دلمون برات تنگ می شه، ولی نمیدونیم که از دوریت چکار کنیم. راستی چه حکمتیه که ما بیشتر غروب ها منتظر تو ایم؟ شاید به خاطر اینکه توی آخرین نامه ات گفتی یه روز غروب درب خونه شما رو میزنم. اما الان خیلی زمان از اون روز میگذره ولی هنوز نیومدی.