جبار صبایی؛ از دوری شما بسیار رنجورم
زیاد مشتاق دیدار شما هستیم. جبارجان دیگر نمی توانیم تحمل نمایم دوری شما را. زیاد مرا رنج می دهد. من زحمت زیادی برای تو کشیده ام. خواهشمندم حرف پدرت را زیر پا نگذار و هر چه زودتر برگرد، به ایران و در آغوش گرم خانواده و با هم و با صفا و آرامش مشغول شویم ضمنا تک تک اعضای خانواده من جمله برادر، خواهر، مادر برای شما سلام گرم می رسانند.
درد دلهای مادر طیبه نوری
من مادرت هستم و خوب شما را می شناسم چه چیزی باعث این کار شده. هر چه فکر می کنم که شما برای چی در آن بیابان برهوت مانده اید عقلم به جایی قد نمی دهد. آیا؟ غیر از اینکه عمر شما دارد تلف می شود کار دیگری هم دارید در کدام کتاب قانون نوشته شده است که مادری بعد از چند سال با سفری پر خطر به عراق سفر می کند که دخترش را ملاقات کند به جای ملاقات با دخترش با بدو بیرای سران سازمان مواجه می شود.
رهبری عقیدتی مجاهدین و حصارهای فیزیکی و ذهنی
رهبران فرقه های ستیزه جویی چون القاعده، طالبان و مجاهدین در روزگار اخیر نمونه های عینی و ملموسی هستند و بوضوح می توان به آنان اشاره کرد. اما در این میان مسعود رجوی شاید یک نمونه ی بی بدیل و استثنایی در شرارت ورزی و ستیزه جویی و نیز ایجاد دنیایی سراسر تاریک و سیاه باشد که هنجارها و مولفه های ذهنی و ساخت فکری و نیز مناسبات بر آمده از آن، شگفتی بسیاری از اندیشمندان و مردم جوامع گوناگون را باعث شده است.در این میان مسعود رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین در هجوم به انسانیت و ارزش های انکار ناپذیر آن چون آزادی و عواطف و احساسات خانوادگی یک شگفتی ست.
نامه خانواده اشک خونی به فرزندشان
مجید جان به هر طرف می نگریم جای خالی تو را می بینیم درکوه عینالی وائل گلی وهرجای می رویم خاطرات تو زنده می شود مجید جان پدر در انتظار و به چشم راه تو از این دنیا رفت راضی نشو مادر و خواهرها یت در انتظار تو بمیرند مادر هرسال برای تو مربا… می پزد و تو نمی آیی سال دیگر دوباره می پزد تو گفتی سه ماه می روم و برمی گردم مجید جان پریناز بیست ساله شد تو نیامدی
ضرورت احترام به احساسات و عواطف خانواده ها
اینکه رهبران فرقه ی مجاهدین سعی کرده اند به مهمترین و اصیل ترین نیازهای انسانها دهن کجی کنند و آن را نادیده انگارند به مسئولیت های انسانی و اجتماعی خویش به درستی و روشنی عمل نکنند، کاری و رفتاری ست که باید مورد نقد همه جانبه و عریان قرار گیرد. براستی چگونه می توان از آرمان های بشری و آزادی انتخاب انسانها سخن گفت و در این باره شعار داد اما به صریح ترین و مهمترین نیازهای انسانی پاسخ درخوری نداد؟!!
نامه دختری رنج کشیده از دوری پدر و مادر
پدر و مادر من اهل سیاست نبودند. گزارشی که افراد جدا شده به ما دادند نشان می دهد که سازمان در ترکیه با فریب و دروغ پدر و مادر مرا به عراق منتقل کرده. قبل از انتقال آنها سازمان به آنها قول داده که بعد از 5 ماه کار در عراق و با کلی پول شما را به اروپا به عنوان پناهنده سیاسی اعزام می کنیم. الان نزدیک به 13 سال است که سازمان پدر و مادر مرا در زندان مخوف اشرف نگه داشته است.
تلاشهای خانواده زاهدی برای رهایی عبدالرضا زاهدی از چنگال مجاهدین
آقای حمیدرضا زاهدی (از برادران عبدالرضا از اسرای دربند فرقه رجوی) به اتفاق پدر و مادرگرامی شان به دفتر انجمن نجات آمدند و برای مجامع حقوق بشری و صلیب سرخ ودولت عراق نامه نگاری کردند شاید که آرزویشان در رهایی و بازگشت عبدالرضا به ایران و یا به دنیای آزاد در خارج کشورمحقق شود.
مناسبات تک ساحتی مجاهدین
تامل در متن و محتوای نامه ی آقای مهدی پالیده حکایت تلخ و درخوری ست از مرزهای بازدارنده و محدودیت آمیزی که دارودسته ی رجوی برای خانواده ها و عزیزان و بستگانشان در دنیای تاریک و سیاه مجاهدین در اشرف پدید آورده اند. در این میان رهبران مجاهدین می بایست سرانجام بدانند و بفهمند ستیزه جویی و کنش های خشونت طلبانه و یا ایجاد محدودیت در ارتباط انسانی در عصر تحولات دموکراتیک، نه تنها پافشاری بر نابودی ارزش های انسانی و دموکراتیک بشمار می آید بلکه طی کردن فرآیند میرایی و از هم پاشیدگی تشکیلات تبهکارانه ای ست که سر انجام گریزی برای آن متصور نیست.
بیزاری مادران از رهبری عقیدتی مجاهدین
مادران و پدران چشم انتظار سالهاست نگران وضعیت و سرنوشت عزیزان خویش در قرارگاه اشرف هستند آنها بیش از دو دهه نظاره گر اسارت فرزندانشان در دنیای تاریک و سیاه مجاهدین می باشند. این مادران و پدران بیقرار برای رهایی عزیزانشان از دنیای زشت و خفقان آمیزی که رهبری عقیدتی مجاهدین برای آنان ساخته و پرداخته است سخت در تلاشند. نامه ی خانم پوراندخت حسین ابیضی که با سوز و اشک و خطاب به فرزند دلبندش آقای عبدالله مقدسی نوشته شده است دربرگیرنده ی واقعیاتی تلخ و دردناک است.
نامه خانم نوری به دخترش طیبه از اعضاء مجاهدین
سئوال من این است که چرا این قدر بی عاطفه شدی؟ ناسلامتی من مادر شما هستم. واقعا خنده دار نیست سازمانی که مدعی است که در تمام نقاط دنیا نفوذ دارد از یک تماس تلفنی با خانواده ترس و هراس دارد. سازمانی که به شما که اعضای به اصطلاح خودش هستید اعتنایی نمی کند انتظار دارید به من مادر که ده سال روزگار برای دیدن شما لحظه شماری می کند توجه ای داشته باشد. ظلم بالاتر از این؟
نامه پدر ومادری رنجکشیده به فرزندشان مظفرعباسی
من می دانم که شما در پادگان اشرف اسیر هستید و خودت تصمیم گیرنده نیستی بلکه سران سازمان برای شما تصمیم می گیرند که شما چکار کنید مگر سران سازمان مالک شما هستند تو که آدم ضعیفی نبودی حرف زور کسی را قبول نمی کردی حالا چه شده که تا این اندازه سران ناپاک سازمان در تو نفوذ کرده اند. می دانم که قلبت هم برای وطنت و هم برای خانواده ات می تپد. من و مادرت برایت دعا می کنیم که هر چه زودتر اراده کنی وخودت را از پادگان حصار بسته اشرف آزاد کنی
مبارزه برای حقوق بشر یا شانتاژ و فریبکاری مجاهدین
سومین نامه ی اعضای خانواده ی محترم آقای قادر ارمکان دربرگیرنده ی واقعیات تلخی ست. نادیده انگاشتن احساسات و علائق خانوادگی از سوی رهبران فرقه ی مجاهدین علیرغم پروپاگاندا و تبلیغات دروغین آنان در مواجه شدن با مجامع و نهادهای بین المللی یا سیاستمداران و پارلمانترهای کشورهای اروپایی و امریکایی مبنی بر احترام به موازین حقوق بشری و مبارزه برای آرمان های انسانی و دموکراتیک جز شانتاز و فریبکاری نیست.