رجوی (مجاهدین خلق) از مبارزه ضد آمریکایی تا آویختن به آمریکا
مجاهدین، خوردن بوی آمریکا به دماغ یک نفر را نشانه سازشکاری و مستوجب کیفر و محاکمه و مجازات می دانستند، نمونه اش درخواستهایی که برای محاکمه و مجازات امیرانتظام داشتند. رهبری مجاهدین چه دست و پایی می زد تا خود را ضدامپریالیست واقعی معرفی کند، افتخار قتل مستشاران آمریکایی را به نام خود ثبت کند و مصرانه از حاکمان می خواست به صف لیبی و یمن جنوبی و نیکاراگوئه در جبهه مبارزه ضدامپریالیستی بپیوندند.
آمریکا مجاهدین را در مقابل ایران پشه هم نمی داند
بایستی گفت که واقعیات موجود است که سیاست آمریکایی ها را می سازد و نه تخیلات رجوی، بنابراین پیش رفتن در این مسیر، در واقع فروافتادن در اعماق چاهی بی بازگشت است. رجوی باید مغازه ای باز کند که این چندصبای آخر عمر، کاسبی بی دردسرتری داشته باشد، تا این همه مضحکه عام و خاص نشود. آمریکایی ها که پیش از این گفته بودند که مجاهدین را در مقابل ایران همانند یک پشه می دانند.
استراتژی که در عراق جا ماند
بلوای مجاهدین از گم شدن هفت عضو خود دقیقا نه بابت نگرانی از به خطر افتادن جان آنها که بر عکس، بخاطر ترس از زنده ماندن آنها و عواقب و هزینه ها و پیامدهای سیاسی ناشی از آن است که نکند مدتی بعد مصاحبه ای از آنها با صدای خودشان که جنایات مجاهدین را افشا میکنند از یک شبکه اجتماعی و یا از یک رسانه شنیده شود و این یعنی یک ضربه مهلک سیاسی دیگر به مجاهدین.
رجوی چگونه شکست «استراتژی جنگ آزادیبخش نوین» را توجیه کرد؟
ضمنا باید گفت کشته شدن ۵۲ تن در قرارگاه اشرف علاوه بر اینکه مسعود رجوی را موقتا از بار بعهده گرفتن مسئولیت شکست استراتژی جنگ آزادیبخش نوین در خاک عراق خلاص کرده، فرصت جست و خیز برای مریم رجوی را نیز در صحنه بین المللی فراهم کرده است.مجاهدین تلاش کردند به بهانه این حمله چفت و بست های تشکیلاتی و تداوم حضور خود در لیبرتی را با برخی خواسته های بظاهر انسانی و حقوق بشری به دولت عراق، ملل متحد و البته آمریکا تحمیل و طبق معمول باج خواهی کنند.
سخنگوی مجاهدین تروریست: حساب منتقدین را مثل لاجوردی و شیرازی و … میرسیم
گروه تروریستی مجاهدین که به شدت از تخلیه بزرگترین اردوگاه تروریستی در منطقه عصبانی است و استراتژی خود را برباد رفته می بیند در یک واکنش هیستریک و کاملاً غیظ آلود، تمامی مقامات جمهوری اسلامی، روزنامه نگاران و هر کسی که در هر گوشه جهان در مورد اخراج آنان از اردوگاه اشرف اظهار نظر کرده است را به ترور تهدید کرد
پیرامون یک خبر؛ حراج باند رجوی در واشنگتن
اظهارات آقای پو در راستای اصلی ترین سیاست مجاهدین یعنی نزدیکی به آمریکا و جلب حمایت این کشور ایراد شده است و واجد دو مؤلفه اساسی است؛ اولاً تلاش دارد تا ماهیت استالینیستی و غیردمکراتیک تشکیلات مجاهدین (یعنی وجه منفی این گروه) را با ادعای این که آنان خشونت را کنار گذاشتند بپوشاند و دوماً می کوشد استعداد آنها برای جاسوسی علیه ایران، به سبب ایجاد جذابیت برای دولتمردان آمریکا جهت استفاده از این گروه را مطرح نماید.
تنگنای فروغ جاویدان، مجاهدین از سازمان تا فرقه
مسعود رجوی بخوبی از این شکست آگاه بود و هیچ کارشناس نظامی هم چنین حمله دیوانه واری را تائید نمی کرد ولی از آنجائیکه که رجوی تشنه قدرت به هر قیمت بود دستور چنین حمله ای را صادر کرد تا شاید رویای به قدرت رسیدن در ایران در فرصتی که آنرا طلائی میخواند محقق شود.بعد از عملیات، وضعیت تشکیلات زیاد تعریفی نداشت و خیلی ها به تدریج از تشکیلات مجاهدین جدا شده و رفتند. رجوی تلاش میکرد تا بقول خودش «کمرهای خم شده» اعضا در این شکست سنگین را راست کند.
مجاهدین خلق (فرقه رجوی) و بحران بی اعتباری
بررسی تحولات سی و دو سال گذشته نشان میدهد مجاهدین بیمارگونه تنها در پی کسب قدرت سیاسی در ایران بودند. طی این مدت مجاهدین تلاش کردند نشان دهند که شرایط دو قطبی بر جامعه ایران حکم فرماست و گروههای اجتماعی از سیستم سیاسی حاکم جدا شده و در مقابل آن ایستاده اند. به عبارت دیگر می خواستند بگویند جامعه ایران با نوعی دوآلیسم (ثنویت) قدرت مواجه شده و تضاد بین سیستم سیاسی حاکم و توده های اجتماعی به تعارض بی بازگشت رسیده است.
جواد خراسان کیست؟
اسماعیل مرتضائی بلافاصله بعد از سقوط صدام حسین به یکی از افراد فعال در ارتباط گیری با نیروهای آمریکایی در این منطقه تبدیل شد. بعد از تسلیم شدن مجاهدین به نیروهای آمریکایی و استقرارشان در قرارگاه علوی و همچنین ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی توسط نیروهای آمریکایی در این قرارگاه، وی نیز بعنوان طرف حساب رسمی اطلاعاتی سازمان با نیروهای آمریکایی به آنها معرفی گردید.
استراتژی فریب و دروغ (مجاهدین خلق، فرقه رجوی)
جدای از مطالبی که در مجرم شمردن آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی؟! در اطلاعیه فوق آمده است و مقالات زیادی هم حول آن نوشته شده است به این نکته هم باید اشاره کرد که تاکنون رسم نبوده که مجاهدین بخواهند باصطلاح اسامی اعضای شورای دست سازشان را در پایان اطلاعیه هایشان بیاورند ولی اینبار بیش از پانصد اسم در ذیل عبارت”غایبین جلسه میاندوره یی متعاقباً در جریان قرار گرفتند و برگه ها ی امضا شده رأی گیری را برای دبیرخانه ارسال کردند”، به چشم میخورد.
استعفایی فراتر از انشعاب؛ شکست حرکتهای فرمالیستی رجوی
اگرچه استعفای این آقایان – و درحقیقت جداشدنشان – از دار و دسته رجوی، قبل از هر چیز نشان یأس و سرخوردگی وافر مجاهدین و اطرافیانشان از وضعیتی است که این گروه در آن قرار دارد، که در جای خود و در تحلیل موقعیت کلی مجاهدین بسیار با اهمیت است. واقعیتی که اکنون چماقداران مجاهدین به طریقی وارونه آن را خطاب به منتقدان بیان می کنند که «اگر پیروزی میبود شما هیچگاه چنین انتقاداتی به رهبری مجاهدین نمی داشتید.»
وقتی رجوی «واو» شد
رجوی در هر دو پیامش مزورانه تلاش کرد با بحرانی نشان دادن کشور و آنچه که آنرا”شقه در درون نظام” می نامید، آقای هاشمی رفسنجانی را بعنوان بهترین راه حل برای ریاست جمهوری این دور از انتخابات ریاست جمهوری ایران با هدف جدا کردن وی از نظام به آقای خامنه ای پیشنهاد دهد. بنظر میرسد تائید صلاحیت و سپس انتخاب شدن آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری ایران بخشی از استراتژی جدید مجاهدین بوده که رجوی حساب ویژه ای روی آن باز کرده بود.