مرگ رضا ستوده بر اثر شکنجه سازمان یا فشار دولت عراق؟

بعداز مرگ معاضدی و رضا ستوده مرام اخیرا فرد دیگری بنام رویا درودی در آلبانی در گذشت. رهبران فرقه در تبلیغات شان میگویند که مرگ این افراد براثر فشار وشکنجه روانی دولت عراق در اشرف و لیبرتی که بر آنها اعمال شده می باشد!!.
من بعنوان یک شاهد و ناظر که سالها با رضا ستوده مرام هم یکان بودم با چشم خود دیدم که چگونه رضا ستوده مرام در جریان بند "ف" و نشستهای موسوم به حوض دچار مسئله و مشکل شده بود و قصد خروج از سازمان را داشت ولی فرماندهان اشرف بشدت او را تحت فشار و حتی برخورد فیزیکی شدید قرار دادند. به همین دلیل در سال 1374 دریک نشست جمعی با تائید پرویز کریمیان (جهانگیر) در حضور افراد یکان توپخانه و یکان تانک محور 2مرکز11 از 8 شب تا 30/4صبح روز بعد زیر شدیدترین ضرب و شتم قرار دادند تا جایی که در انتهای این نشست براثر خونریزی از دهان و دماغش، وی بیهوش شده و بعدها او بر اثراین فشارها تعادل روانی خود را از دست داده بود بطوری که روزانه خاک و شن روی سر خود می ریخت و بعضا اختیار رفتاری نداشت و گاها بدون صحبت کردن با کسی مدتها در تشکیلات سپری می کرد در چنین شرایطی حتی مسئولان فرقه حاضر به خروج وی از مناسبات نبودند و او را در تشکیلات به کار می کشیدند.
مریم قجر بعد از مرگ رضا ستوده، با دجالگری مرگ وی را بر اثر بیماری و مقصر اصلی دولت عراق معرفی می کند تا خودش را مقصر این مرگ نداند و در پیامی مسخره عنوان می کند که:
او مجاهد صدیقی بوده و پایداری و استقامت او در سخت ترین شرایط از دل زندانها و محاصره ضد انسانی در اشرف و لیبرتی بوده است و این نمونه دیگری از صدق و فدای نسل مسعود است!!
– آیا زندانی و یا محاصره اشرف و لیبرتی!! باعث مرگ رضا بوده یا شکنجه های روحی و ضرب و شتمی که توسط عوامل فرقه در تشکیلات و به فرمان مسئولین انجام گرفته بوده است؟
– سازمانی که وقتی فردی ادعای خروج از مناسبتاش را دارد اینگونه مورد ضرب و شتم قرار می دهد چگونه می توان به حرفهای رهبران آن اعتماد داشت؟
اگر سازمان می دانست که این افراد دچار بیماری بوده چرا اقدامی برای درمان شان نکرده و در ساده ترین کار می توانست آنان را به اروپا برای درمان بفرستد در حالی که توانست نور چشمی های فرقه را به اروپا به همراه مریم قجر روانه کند. بهتر است شازده جنایت خودش را گول نزند شما که صاحبان جنایت و خیانت می باشید جان اعضا برای شما ارزشی ندارد و شما هم در این مقطع نیاز به این مرگ ها دارید تا بتوانید با دادن اطلاعیه های مسخره به حیات خفیف و خائنانه خود ادامه دهید.
بعنوان کسی که خود سالیان تحت فشار فرماندهان فرقه در اشرف بودم معتقدم که افراد زیر همین فشارها دچار مرگ زود رس و مشکوک شدند، منجمله مرگ حسن پهلوان، محمود مهدوی (محمود قائم شهر)،مهدی افتخاری، علی نقی حدادی و حمید شاکری……مطمئن هستم که این مسئله هنوز تمام نشده و باید شاهد این گونه مرگها در درون مناسبات فرقه باشیم.
عامل اصلی مرگ همه افراد در درون فرقه خود رجوی های می باشند.
باشد روزی که این جانیان در دادگاه مردم به سزای جنایت شان برسند.
عبدالله افغان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا