سوء استفاده از جنایات غزه برای لاپوشانی مزدوری برای اسرائیل!

بعد از مدت ها سکوت معناداری که فرقه ی رجوی درمورد جنایات رژیم صهیونیستی اسرائیل برعلیه مردم نه چندان مسلح غزه اختیار کرده بود، وبدنبال جنایت های کم نظیری که درحق این مردم که ساکنان " بزرگترین زندان روباز جهان" لقب یافته اند وهم عرض با ایرادات جزئی ای که امپراطوری آمریکا به این شکل آشکار وبدون توجیه جنایات صهیونیست ها وارد کرد، سرانجام این گروه مافیایی رجوی مطیع ومنقاد دشمنان بشریت هم مهر سکوت را ازلب خود برداشت و درکنار اعلام اخبار دوپهلو وکمتر رسواکننده برعلیه اسرائیل متجاوز، مجبور به موضعگیری های منافقانه شد!
 با این توضیح که اینجانب در طول عمرم برای اولین بار مجبور شدم که این صفت " منافقانه" را درمورد سازمانی که در طی دهه ی چهل به سازمان مجاهدین اشتهار داشت، بکار ببرم راضی نبودم وحتی پس ازانقلاب ایدئولوژی؟! وحقه بازی مریم نشان بود که از این سازمان سابق بعنوان فرقه یا باند ومافیای رجوی یاد میکنم و مسلما استفاده ازکلمه ی منافق دراین نوشته دارای آن بار مذهبی معروفی نیست که درمورد این جریان استفاده میشود.
دراین نوشته، استعمال صفت منافقانه درمورد این گروه که منحط، مستبد، تمامیت خواه  ووطن فروش بودن  آن محرز ومسلم است،  صرفا مربوط به موضعگیری شان درحق مردم غزه بوده است.
باری، ازآنجا که درمسئله ی غزه، شوری آش آنقدر بود که آشپز (جناح هایی از هیئت حاکمه آمریکا و خود مردم اسرائیل) هم صدایش درآمد، فرقه ی رجوی مجبور به درج تفسیر هایی شد، تا اگر آبرویی مانده باشد برای خود حفظ کند و نیز ازاین موضوع درراستای خاک پاشیدن بچشم مردم وبرهم زدن بالانس بنفع اسرائیل بهره برده  و هم تبلیغاتی بر علیه دشمن خود کرده باشد و ساکنان نگون بخت لیبرتی را کماکان در خواب اصحاب کهف مانند، گرفتار کرده وسیاهی لشکر خودرا  که اینک ارزش جنگی خود را بدلیل فرسودگی وافسردگی لیبرتی نشینان  ازدست داده –  درجهت داد وستدهای ننگین سیاسی – که  برخلاف ما فکر میکند که این سیاهی لشکر هنوز ازاین قابلیت برخوردار است- حفظ نماید.
مافیای مورد بحث وزندانبانان بی رحم حدود 3000نفر از فرزندان مردم ایران – که بخش قابل توجه آنرا ازطریق بنگاه های کاریابی کذائی درترکیه و… ربوده وگرفتار ساخته است – درنوشته ای با عنوان: " دجالگری بر سر غزه پوشش برای عقب نشینی اتمی "،  که تلاش دارد که ثابت کند که اوست درد غزه را دارد وجمهوری اسلامی ندارد، آورده است:
" سؤال این است که این همه دود و دم در مورد غزه و به ظاهر سنگ مردم فلسطین را به سینه زدن برای چیست؟ آیا فقط برای این است که نظام ولایت فقیه می خواهد خود را با انزجار جهانی از فاجعه انسانی در غزه همراه نشان دهد تا عقب نماند؟ آیا علت این است که نظام ولایت این بار بر خلاف جنگ افروزیهای گذشته، به دلیل کوتاه شدن دستش در معادلات و گفتگوهای سیاسی برای برقراری آتش بس، هیچ محلی از اعراب ندارد "؟
من قاطعانه معتقدم که جمهوری اسلامی هر نقص و ایرادهایی که داشته باشد، درمورد مسئله ی فلسطین وغزه بدلیل مسلمان بودن و اجباری که در وارد شدن باین موضوع بدلیل قدرت منطقه ای دارد، یکی از طرف های مهم محرم قضیه است و شعارهای انقلاب بزرگ 57 نشان داد که وابستگی مردم ایران به سرنوشت مردم ستمدیده ی فلسطین چقدر عمیق واصولی است وهرحکومتی که بعد از دیدن این شعارهای جدی بر ایران حاکم شود، درمورد این مسئله قادر به بی توجهی به این خواست اساسی واستراتژیک مردم ایران نیست وبنابراین جمهوری اسلامی هرگز نخواهد توانست که این نظر مردم را صائب نداند!
 دراین مورد خاص، فراموش نباید کرد که پهلوی دوم، علیرغم وابستگی تا مغز استخوانی که به اسرائیل داشت، بدلیل این حساسیت بزرگ مردم ایران، هرگزجسارت نکرد و قادر نشد  که اسرائیل را بصورت آشکار برسمیت بشناسد!
گفته اید که دست جمهوری اسلامی از این گفتگوهای مربوط به غزه کوتاه است.
مگر آنانکه دراین گفتگوها ببازی گرفته شده اند، قرار است که مسئله غزه را حل کنند؟؟
نه هموطنان ره گم کرده ام! استراتژی اسرائیل بر روی این مسئله پایه گذاری شده که مردم غزه را آنقدر درمحاصره ی غذائی قراردهند که اولا بطور تدریجی بمیرند، ثانیا قدرت باروری را ازآنان سلب کرده وازجمعیت شان بکاهند، ثالثا اگر همه ی این نقشه های شیطانی یکجا دست نداد، با کنترل وسائط نقلیه ی حامل مواد غذائی، اجازه ی صدرو آن اندازه مواد غذایی بمردم غزه بدهد که کودکانی با جمجه ی کوچک وکم هوش و کم استعداد متولد شوند تا این اسرائیلی هایی که ابدا حکم یک ملت راندارند و جو غالب جمعیتی شان اروپایی است وآنهام از اقصی نقاط اروپا وحتی ایران و اتیوپی، آفریقا و…، به جهانیان نشان دهند که این است فلسطینی وغزه ای کم هوش ونادان و برای جلوگیری ازخطر آنها که تمدن اروپایی مستقر دراسرائیل را مورد تهدید قرار میدهند، باید کشته شوند!!
هم وطنان فرقه ای من!
آیا هرگز درمورد ملیت اسرائیل فکر کرده اید تا دولتی هم برای آنها- طبق تعاریف کلاسیک کم وبیش مورد قبولی که وجود دارد – برسمیت بشناسید؟؟
ساکنین اسرائیل اهل کجا هستند وملیت شان چیست؟؟
آنها ازده ها ملیت غیر فلسطینی و فلسطینی تشکیل شده اند وحکم یک ملت را ازنظر مجموعه ی  مردمی با سرزمین، نژاد، سابقه ی تاریخی و… مشترک، ندارند. دراین مورد فکری کرده اید؟؟
اگر براین ادعا ایراد بگیریند که آنها همه یهودی هستند و ملت بحساب میآیند. آنگاه من بشما خواهم گفت که ما با مردم عربستان که مسلمان هستند آیا حکم یک ملت را میتوانیم داشته باشیم؟؟ البته که نه!
مشکل دیگر مسئله عبارت از این است که از 6 میلیون ساکن اراضی اشغال شده توسط صهیونیست ها، تنها 5/4 میلیون نفر یهودی هستند وبقیه از مسلمان، مسیحی و… محسوب میشوند!
با این حساب، چه حادثه ای باعث جنگ مجدد بین غزه ای هایی که از چهار سو درمحاصره ی اسرائیل ومصر قرارداشته و احتمالا تنها مردمانی از جهان هستند که باید بردور خود چرخیده وحق خروج از منطقه ای به  وسعت ثلث کوچکترین شهرستان واقع دراستان آذربایجان شرقی ما را ندارند؟؟!!
بنظر میرسد که با قبول تشکیل دولت ائتلاف ملی بین گروه بندی های مختلف فلسطینی و احتمال عملی شدن یک دولت مستقل فلسطینی، اسرائیل قافیه را باخت واین جنگ وخونریزی را براه انداخت تا این ائتلاف عاقلانه ی فلسطینی ها را با شکست مواجه سازد که زندگی نشان خواهد داد که دربلند مدت چنین نخواهد شد وفلسطینی ها باوجود صدها بار برخاستن وبزمین افتادن دولت خود را تشکیل خواهند داد وبه حقوق انسانی خود – بادرجاتی که عوامل متعدد میتواند درآن دخیل باشد- دست خواهند یافت ودراین میان این هموطنان فرقوی ما هستند که بعلت خبط درتحلیل درست از اوضاع مدام درحال تغییر، کلاهشان پس معرکه خواهد ماند.
تاریخ سیلی های محکمی برکسانی که روند آن را بخوبی تشخیص نمیدهند خواهد نواخت واین هموطنان عاجز ازداشتن یک متودولوژی درست وگرفتار دربند توهمات وخود شیفتگی های رجوی، جزء بازندگان تاریخ خواهند بود!
صابر
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا