چند کلامی هم از (مادر عروس) شنیدیم!!

آقا مهدی نصرآبادی٬ یکی از افراد معلوم الحال در فرقه مجاهدین است که نه از الان بلکه از سالیان خیلی جلوتر که مجاهدین صدقه سر دیکتاتور سابق عراق یعنی صدام حسین برای خودشان در آن کشور برو و بیایی هم داشتند٬ بود و نبودش خیلی مهم نبود! گویا ایشان اخیرا مطالبی را از خودش بیرونی کرده و بروی سایت گذاشته اشت که اولا کسانی که او را از نزدیک میشناسند بخوبی میدانند که او اصلا سواد اینکار ها و حرفها را ندارد.دوما حال و حوصله این برنامه ها را ندارد.سوما اعتقادی باین حرفهایی که از طرف او نوشته شده است ندارد چرا که از10-15 سال پیش که او را دیده بودم او کاملا بریده بود!!
این فرد بدلیل ویژگی های منفی شخصیتی که داشت هرگز در سازمان فردی قابل اتکاء نبود و همواره بقول مسئولین سازمان٬ سربار و اضافه و آش کشک خاله بود که بایستی فقط نگهش میداشتند! مهدی نصرآبادی اگر اشتباه نکنم اصالتا خراسانی بود.خصوصیات لمپنی وباصطلاح عامیانه ٬ چاله میدانی در او موج میزد! فردی بشدت بد دهان و لات که تحملش برای دیگر افراد یکان ٬سخت بود! علارغم اینکه سالیان زیادی در مناسبات سازمان بود٬ ولی مسئولیتش از راننده تانک بیشتر نشد.مهدی نصرآبادی ازجمله کسانی بود که  باصطلاح  تشکیلاتیش٬ فرد "سپرده شده" بود! یعنی کسی بود که مورد اخلاقی داشت و ما بایستی مواظب میبودیم که با بچه های کم سن و سال و جدیدالورودی که به یکانها منتقل میشدند مشکلی بوجود نیآورد!حالا اینکه چطور سازمان بعدازاینهمه سال٬ یاد مهدی نصرآبادی افتاده است و از او برای دفاع از خودش استفاده میکند٬ نه اینکه جای تعجب داشته باشد٬ بلکه نشان میدهد که خییییلی کفگیر (خواهرمریم و برادر مسعود) به ته دیگ خورده است!!اکنون جا دارد جهت اطلاع و یادآوری آقا مهدی کمی از خاطرات محور7 را برایش بازگو کنم.البته بصورت خیلی خلاصه و فقط جهت یادآوری و اینکه بگویم ببند دهانت را آقا مهدی بذار ما هم از گذشته و وضع و حالت چیزی نگوییم!! یادت میاید در زمان نشستهای غسل هفتگی چه حرفهایی سر (خواهرسارا) زهراگرابیان میزدی؟ یادته میگفتی که اگر راهی و کورسویی در خارج از سازمان داشتم٬ یک ساعت هم این جهنم را تحمل نمیکردم؟ یادته چه حرفهایی خودت و رحمان فلاحت که هم تیپ و بقول بچه ها چفت هم بودید باهم میزدید؟  محفل های (ج) که با هم قطاران خودت میزدی را که فراموش نکرده ای؟! حالا چی شده که زبان باز کردی و جیک جیک میکنی؟ نکنه رده ای چیزی بهت دادند که  اینگونه به وجد آمده ای؟! احتمالا سرتیم توزیع کارگری صبحانه شده ای؟! البته که تمامی مسائلی که تو در عراق بآن مواجه شده ای و احیانا خطاهای اخلاقی که در جامعه شاید قابل گذشت نباشد ٬ به اعتقاد من هرگز مسئول و مسببش تو نیستی! نخستین مسئول تمامی مشکلات بچه های سازمان فقط و فقط رجوی جنایتکار است که باعث وبانی به فنا رفتن هزاران تن از جوانان این سرزمین میباشد!
 نه آقا مهدی کار سازمان از این حرفها گذشته که تو بخواهی با این دروغها ذره ای برایش آبرو یا جایگاهی دست و پا کنی! بعنوان کسی که زمانی در کنار تو بود٬ فقط یک نصیحت بهت میکنم که خودت را قاطی این بازیهای سازمان نکن! تا دیرتر از این نشده ٬ خودت را نجات بده! نمیتوانی تا الان ماندنت را هرگز توجیه کنی لااقل زرنگ باش و خودت را نجات بده!
مراد
 

منبع

یک دیدگاه

  1. بهترین کار اعلام عفو عمومی برای اعضایی که جنایت و کشتار نکرده باشند است! در ضمن باید حواس به نفوذیها نیز کامل جمع باشد! بالاخره آنان ایرانی هستند و واقعیات را نمیدانند ! سرباز یا بسیجی که در هنگام جنگ اسیر عراق شده بود و برای رهایی از اسارت فریب خورده ! و اکنون نه راه پیش دارد نه پس آخربن روزهای جوانیشان است و اکثر رده بالایهایشان بالای 60 سال دارند! اطلاعاتشان در حد دهه 60 در باره ایران است ! وحشت از مجازات و … بی پناهی تنها علت ماندنشان است وگرنه همه میدانند که آنان خنثی شده! در ایران هم نیازی به آنان ندارد. به آغوش مردم یرگشتن به هر مشکلاتش می ارزد ! در آنجا خواهند پوسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا