فرار اعضا یا شکستن حصارها

چند روز پیش مطلع شدیم که دو تن از اعضای ناراضی و بستوه آمده سازمان در اقدامی شجاعانه موفق به فرار از کمپ ترانزیت شده اند ضمن تبریک صمیمانه به این دوستان آرزومندیم تحولات و اتفاقات مبارک و چشمگیر تری را در این خصوص بیش از پیش , شاهد باشیم. ولی آنچه مهم است و بایستی بیشتر مورد توجه قرارگیرد, فرو رفتن اعضای حاضر در تشکیلات و کمپ ترانزیت در یک خودسانسوری غیرقابل حل است که هر روز بیش از پیش در منجلاب دغلکاری ها و تبعات خیانت های سازمان غرق میشوند.  
 حضور چند خانواده باعث شده که در چند روز دو نفر راه فرار را انتخاب کنند وبه این خاطر است که سران فرقه راه ملاقات را برای آنها بسته اند وآن را مرز سرخ می داند و چرا؟
سران فرقه آنقدر از حضور خانواده ترس دارند و هستیرک وار برعلیه آن حمله می کنند که نشان میدهد که اگر راه ملاقات باز باشد اکثریت نزدیک به اتفاق این اسیران از فرقه جدا خواهند شد و ازاین سبب است که شخص رجوی دوجلد کتاب در باب مضرات حضور خانواده ها برای ملاقات با لیبرتی نشینان نوشته است.
اندک تامل در مخفی بودن رهبر فراری سازمان و عدم پاسخگویی او به ابهامات روزافزون مطرح شده این نوید را به مشتاقان آزادی میدهد که سازمان بجز آبشخور امپریالیسم امریکا و قدرت های غربی در یک بی توجهی عمومی و گسترده قرار گرفته که نهایتا اعتماد اعضای خود را چه در داخل تشکیلات لیبرتی وچه در اروپا از دست خواهد داد.
 یادم هست مسئولین در قرارگاه اشرف به انضباط آهنین خود می بالیدند و آن را ارکان سازمان عنوان می نمودند ولی در هر صورت از ابتدای سرنگونی صدام حسین و استمرار نوکری سازمان به بیگانگان ومخصوصا  ایالات متحده، کاملا دروغ بودن ایت ادعا را ثابت کرد.
اکنون سازمان تروریستی مجاهدین جرات ندارد برنامه ی تلویزیونی حتی برای 10 دقیقه در باب تعداد و ترکیب افراد جدا شده خود حتی بعد از سال 1382  به آنتن بفرستد  ویا نقدی رسانه ای در این مورد برای تنویر افکار عمومی منتشر نماید.
براستی سازمان تا کی خود را در کج فهمی سیاسی نگه خواهد داشت آیا زمان آن فرا نرسیده به فشارهای روحی و روانی در کمپ ترانزیت علیه اعضای نگون بخت خود خاتمه دهد؟ به منشور حقوق بشر جهانی احترام گزارد و برای آنچه که مربوط به گذشته سازمان است بحث و نقد را بپذیرد.
 بقول یکی از فعالان خارج کشوری آقای رجوی باید تعیین تکلیف کند وبگوید اینهمه هزینه و دغل و دروغ برای چیست؟ جز برای منافع شخصی ویا حداکثر گروهی و قدرت طلبی است؟  آیا نیاز نیست به شعور ملت ایران احترام گزارده و روش های رهبری عقیدتی مستبدانه را با سازو کار سانترالیسم دموکراتیک (شورایی و پاسخگو بودن رهبری)  بدهد؟ عناوین مجعول ریئس جمهور خودساخته (مریم رجوی) را که هیچ وجاهتی ندارد باطل و به کرامت انسانی و سیاسی قاطبه مردم احترام گزارد؟
با توجه به میزان بالای فرورفتگی  رجوی درباتلاق خیانت، جهالت وخود شیفتگی، توقعاتی ازاین قبیل از این باند مخرب رجوی ها، دوراز ذهن وغیر منطقی بنظر می رسد و تنها راه ممکن گرفتن نقش سرپرستی این اسرا از دست گماشتگان رجوی است و در این مورد باید تمهیداتی انجام گیرد که اسرا مجبور به کسب نیازهای اولیه ی خود از سازمان نبوده و برای نان شب شان محتاج رجوی نباشند که غیر ازاین راهی مطمئن تر دیگر، درچشم انداز واقع نیست!
سیروس غضنفری
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا