جمع آوری خیل بی پناهان از سراسر اروپا تحت عنوان گردهمایی جوامع ایرانی

بعد از دستگیری مریم قجر عضدانلو و کلیه کادرهای اصلی فرقه اش در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ توسط پلیس ضد تروریست فرانسه؛ یک قلم بیش از ۹ میلیون یورو پول نقد بعنوان پول توجیبی و سر دستی مریم خانم از گاوصندوق اتاق خوابش به همراه انبوهی اسناد و مدارک بیرون کشیده شد و ضبط گردید و اسناد ضبط شده ماهیت فرقۀ رجوی و اقدامات غیر قانونی و روش سرکوبگرانه تشکیلاتش بر علیه افراد؛ دست این فرقه را بیش ار پیش برای مجریان قانون و مقامات ذیربط فرانسه رو کرد و چهره شان را که به دروغ با سس دفاع از آزادی و برابری زن و مرد بزک کرده بودند بر ملاکرد..
جالب اینجاست که فرقه رجوی از این روز بعنوان کودتا بر علیه مقاومت ایران یاد می کند. معلوم نیست که فرقه رجوی در کجا حکومت میکرده و در مصدر قدرت بوده که یک نیروی خارجی بر علیه آن کودتا کرده و آنرا از اریکه قدرت به زیر کشیده است؟!!.البته کسانیکه با فرهنگ و شگردهای فرقه رجوی آشنا هستند خوب می دانند که نام گذاری کودتا برای اقدامات قانونی پلیس کشور فرانسه جهت عوام فریبی و مصرف داخلی برای اسیران نگونبخت است که بی خبر از همه جا ناچارند فقط به اطلاعیه ها و اخبار کاملا سانسور شده فرقه گوش دهند واساسا روی واژه ها و معنی واقعی آنها فکر نکنند چون اگر فکر کنند باید در دهها نشست به این جرم محاکمه گردند.
در جریان این حرکت ضد تروریستی دولت فرانسه تشکیلات فرقۀ رجوی متقابلا به دستور شخص رجوی تعدادی از اعضا را به مسلخ مرگ فرستاد و آنها را مجبور به خودسوزی نمود. کما اینکه در همان دوران که ما در اشرف بودیم از ما هم یک نامه جهت آمادگی برای خودسوزی و عملیات انتحاری گرفتند. زیرا بر اساس پیام رجوی بعد از دستگیری مریم دیگر هیچ عضوی نباید زنده بماند و باید خودش را فدای مریم کند.
زوج رجوی معتقدند و به تک تک نفرات هم ابلاغ کرده اند که کلیه اعضا باید هر لحظه این آمادگی را داشته باشند تا جانشان را فدای رهبری فرقه کنند و بدنهایشان را دیوار گوشتی برای حفاظت این زوج قرار بدهند.
بیان یک خاطره: (در هنگام محاصره مقر فرماندهی الفتح و رئیس دولت فلسطین مرحوم یاسر عرفات در رام الله توسط نیروهای ویژه وکماندوهای اسرائیلی در نشست رجوی بودیم و افراد بخش سیاسی فرقه مرتب آخرین اخبار رام الله و پیشروی ارتش اسرائیل را برای رجوی بصورت کتبی می دادند و او هم بخشی از آنها را برای افراد حاضر در نشست باز گو می کرد.
رجوی در هنگام مطالعه اخبار یک دفعه شروع به داد و بیداد کرد گفت خلق فلسطین کجاست فدائیان الفتح کجا هستند چرا دیوار گوشتی در برابر نیروهای اسرائیلی برای حفاظت یاسر عرفات تشکیل نداده اند وبا مقایسه سریع با نیروهای خودش گفت: علتش روشن است چون آنها درگیر عناصر فردیت و جنسیت هستند. به همین دلیل هم عرفات تنها مانده است و…….) یعنی اگر آنها هم مثل شما طلاق می دادند و تمام عیار خودشان را به رهبری می سپردند و جان فدا می کردندالآن به این وضعیت دچار نمی شدند..
در منطق رجوی اعضا و بدنه سازمان ابزار هستند در دست تشکیلات که به فرم و شکلی که بنا بر اقتضای زمان یا شرایط سیاسی لازم بود از آنها استفاده ابزاری شود.. در اندیشه ای که هدف وسیله را توجیه می کند افراد هم ابزار هستند. و ارزششان در حد ابزار است.
رجوی می خواست به این صورت به ما بفهماند که همه شما باید فدایی من باشید.البته همسر وی مریم قجر بارها فراتر از فدا شدن اعضا و هواداران به اصطلاح خودش در رکاب مسعود را مطرح کرده است آنجا که بارها به ما می گفت: خلق قهرمان ایران هم فدای یک تار موی مسعود!! و برای برقرای حکومت عدل مسعود باید هر چیز که لازم است فدا شود.
واقعا این نگرش و این طرز تفکر جز اشاعه فرقه گرایی و سکتاریسم چیز دیگری نمی تواند باشد و این همان اندیشه و روشی است که در حال حاضر توسط افراطی ترین گروههای تروریستی مانند داعش در حال انجام است. در محتوا و کارکرد عقیدتی و استفاده ابزاری از افراد هیچ تفاوتی بین داعش و فرقه رجوی وجود ندارد.
البته مرحوم عرفات همیشه در کوران حوادث تا آخرین لحظه در کنار رزمندگان بوده است اما رجوی پر مدعا از زمان آزادی از زندان در دیماه ۱۳۵۷ تا کنون هر کجا احساس کرده خطری وجود دارد فرار را بر قرار ترجیح داده و در اوج وقاحت هم این فرار زبونانه را با جار و جنجال و با شیادی با واژه هایی مانند «پیروزی» و «قبول ریسک» در اذهان اعضا فرو کرده و برای هرکدام هم عناوین پر طمطراقی نهاده است مانند پرواز بزرگ یا پرواز صلح و ازادی و پرواز تاریخساز و…
بعد از اشغال عراق و خلع شدن فرقه توسط ارتش آمریکا؛ رجوی از نظر ها غایب شد و این غیبت را با سوء استفاده از اعتقادات شیعیان به نوعی با غیبت امام زمان شبیه سازی کرد به طوری که موضوع توسط مریم قجر در اذهان اعضا به روشی القاء شد که گویا رجوی با عناصر ماوراء الطبیعه در ارتباط است و فقط به خدا و امام زمان حساب پس می دهد.
فرقه رجوی به دلیل اینکه در میان ایرانیان خارج از کشور و ملت ایران هیچ گونه پایگاهی ندارد بشدت سر در گم و در بحران های سیاسی گرفتار شده است. لذا باید در صحنه واقعی برای این مشکل چاره ای بیندیشد. بدین منظور بعد از ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ سالانه در پاریس مبادرت به برگزاری به اصطلاح گردهمایی می کند و اسم آنرا هم گردهمایی سالانه مقاومت و ایرانیان خارج از کشور می گذارد. اگر به تمام این خیمه شب بازی های سازمان از سال ۲۰۰۴ تا امسال نظری بیندازیم خواهیم دید که این گردهمایی فاقد هر گونه مشارکت عمومی از طیف های مختلف ایرانیان خارج کشور و احزاب و اپوزیسیون های خارج کشوری است. در تمام این برنامه و مراسم یک سخنران برجسته ایرانی که دارای اسم و رسم و شناخته شدگی در جامعه ایرانیان خارج از کشور و یا مردم ایران در داخل باشد وجود در هیچ سالی نبوده و نیست.
تمام سخنران ها افرادی از کشورهای دیگر هستند که سابقا منصب دولتی یا نمایندگی و مانند آن را داشته اند و بعنوان سخنرانان پولی یا اجاره ای معروف هستند به علاوۀ برخی اعضای پارلمان های کشورهای عربی که با پرداخت پول گزاف و حل و فصل تمام هزینه های مسافرت و هتل و گردش و توریسم و تفریح و انواع و اقسام کادو ها ؛ به پاریس و گردهمایی کذایی آورده می شوند و برخی نیز به همین گونه از آمریکا و اروپا به محل برنامه در فرانسه منتقل می شوند.
افراد فرقۀ رجوی برای تأمین سیاهی لشکر بصورت کاملا لو رفته ای با یک بسیج گسترده و بصورت فله ای همه ساله از یک و نیم ماه قبل از برنامه در تمام کمپ های پناهندگی در سرتاسر اروپا به افراد مراجعه نموده و با راضی کردن افراد تحت عنوان تور پاریس با بلیط رفت و برگشت؛ هزینه هتل و خورد و خوراک و دادن حقوق یک روز بین ۵۰ تا ۷۰ یورو آنها را به مراسم می آورند که شامل پناهندگان عرب و آفریقایی و اسیایی هستند. علاوه بر این از کشورهای اروپای شرقی هم بصورت گسترده دانشجویان و دانش اموزان را تحت عنوان تور پاریس به مراسم جهت سیاهی لشکر و تهیۀ عکس و فیلم از صندلیهای پر شده به هر قیمت می آوردند.
فرقه رجوی به این صورت و با آمار و ارقام غیر واقعی و نجومی با ادعای شرکت صد هزار و دهها هزار نفر در گردهمایی با تعدادی از سخنرانان اجاره ای که در این زمینه حرفه ای هستند می خواهد به اسیرانی که هنوز در عراق هستند و نیز به اندک شمار هواداران خارجه نشینش امیدواری بدهد که سازمان دارای پایگاه گسترده توده ای است و توان سرنگون کردن را دارد!! منتها با کمی! تفاوت با قبل نه از «منطقۀ مرزی» (اسم خجولانۀ عراق در اصطلاحات فرقۀ رجوی!)بلکه این بار از ویلپن فرانسه!!.
آیا این گردهمایی که افراد شرکت کننده در آن ایرانی و ایرانی تبار نیستند و صرفا جهت سیاهی لشکر به پاریس آورده شده اند و هم چنین سخنرانان اجاره ای اش در محتوا مشکلی از فرقه حل می کند؟
آیا این منافعی برای ملت ایران در جهت آزادی آنها دارد؟
آیا می شود اسم این خیمه شب بازی را مبارزه گذاشت؟
فرقه رجوی چرا بجای این همه هزینه های بیهوده که فاقد هر گونه ارزشی به لحاظ سیاسی است اعضای اسیر را از جهنم لیبرتی خارج نمی کند و افراد را در بدترین وضعیت و در یک کشور بحران زده که هر لحظه احتمال یک تراژدی وحشتناک وجود دارد نگه داشته است؟!. و یا چرا خرج بیماران لیبرتی نمی کند و بیمارانی را که آمارشان بر اساس اعتراف شخص رجوی در پیام سال گذشته اش و اعتراف بخش امداد پزشکی کمپ لیبرتی قریب به هزار نفر است برای مداوا و معالجه به خارج عراق اعزام نمی کند؟!
اینها سئوالاتی است که رهبران فرقه باید جواب بدهند. که البته هیچ وقت جواب نخواهند داد.
عیسی آزاده
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا