مادرم مریض احوال و چشم انتظار است

رضا حسن زاده از اسرای جنگ تحمیلی بود که توسط فرقه رجوی به اسارت درآمد و بالغ بر30 سال است که ارتباطش با خانواده اش قطع میباشد و هیچگونه خبری از هم دیگر ندارند.

خانواده حسن زاده متعاقب اطلاع از حضور عزیزشان در فرقه رجوی از سال 1382 بعد از اشغال عراق بتوسط قوای اشغالگر امریکایی بارها و بارها با تحمل شداید فراوان خود را در مقابل اسارتگاه اشرف یافتند تا بتوانند ولو دقایقی با عزیزشان ملاقات حضوری داشته باشند ولیکن متاسفانه درپس کارشکنیهای عوامل سرکوبگر رجوی موفق به دیدار نشدند و از طرف دیگر مورد اهانت و ضرب و شتم گماشته های رجوی قرار گرفتند که از قضا در گزارش تصویری سایت نجات درصفحه آرشیو، فیلم مجروح ساختن جعفر حسن زاده بتوسط گماشته های رجوی در مقابل اسارتگاه اشرف به نمایش گذاشته شده است.

سنگ پرانی اعضاء مجاهدین به آقای جعفر حسن زاده

آقا جعفر به اتفاق فرزند کوچکش که هیچگاه عمویش را ندیده است دردیدارصمیمانه با مسول انجمن گفت:” برغم کار کشاورزی و حضوردائم درشالیزار درفصل تابستان ؛ فقط و فقط بخاطراصرار مادر سالمند وچشم انتظارم خدمت رسیدم تا خبری از برادر اسیرم بگیرم. واقعا متعاقب حضور سبزشما در دیدار نزدیک از خانواده ام خاصه مادرم ؛ ایشان دیگرتاب مقاومت وچشم انتظاری را ازدست دادند ومدام اسم رضا را به زبان می آورند وفریاد میکنند.”

دیدار از خانواده حسن زاده چشم انتظار و عیادت مادر

مابعد توضیحات روشنگرآقای پوراحمد درخصوص وضعیت روبه اضمحلال فرقه رجوی درآلبانی و تشبثات مشمئزکننده سران تشکیلات سیاه رجوی خاصه مریم قجر و دخیل بستن شان به عناصرجنگ طلب امریکایی و اروپایی درنمایش ویلپنت پاریس ازبرای کسب قدرت سیاسی کشور که برایشان سرابی بیش نبوده و نیست و صرفا بازخورد داخلی دراغفال وبه اسارت نگهداشتن اعضای نگون بخت مقیم آلبانی داشته ودارد، آقای حسن زاده ضمن به سخره گرفتن ادعای سرنگونی رجویها گفتند:” واقعا مسخره است وانگاری سران مجاهدین ومریم رجوی مشاعر خودشان را ازدست دادند ودچارتوهم هستند که گویی هنوزجایگاهی درنزد ایرانیان دارند. بخدا ما خانواده ای که عضوی ازخود دراسارت رجویها داریم نزد مردم خجالت می کشیم که چنین حادثه تلخی را عنوان بکنیم با وجودی که برادرمان برحسب اتفاق درجنگ به اسارت رجوی درآمده است. کسی در مملکت مان نیست که یادی ازاین عناصرخائن به ملت بکند وبواقع رجویها بطورفیزیکی وروحی درایران ما مرده اند وبه زباله دان تاریخ فرستاده شدند.”
آقا جعفر در ادامه افزودند:” رجویها شعارکه زیاد میدهند. دروغ که زیاد می گویند. حداقل من چندسفری که به عراق واشرف مضمحل شده داشتم عمیقتر شناخت از آنان پیدا کردم. درجواب مطالبه به حقم که چیزی جزدرخواست ملاقات دودقیقه ای با برادراسیرم نبود، سرم را با پرتاب سنگ شکستند. لابد این کارهای خشن وضد انسانی به زعم رجویها از مظاهر دمکراسی وآزادیخواهی است!؟ خرده گروهی که درمناسباتش اثری ازدمکراسی وآزادی عمل وجود ندارد بعد میخواهند برای مملکت ومردم خود آزادی را به ارمغان بیاورند که بیست وچهارساعته به دروغ شعارش را میدهند تا نزد اربابان امریکایی وصهیونیستی وآل سعود خوشرقصی داشته باشند شاید که بواسطه یک هجوم نظامی غیرمحتمل ازجانب بیگانگان به ایران به قدرت برسند! واقعا زهی خیال باطل.”
آقای پوراحمد درخاتمه ملاقات دوستانه وصمیمانه، برای رهایی تمام اسرای گرفتاردرفرقه بدنام رجوی خاصه رهایی رضا حسن زاده ازچنگال رجوی وبازگشت شان به کانون خانواده و ونزد مادرچشم انتظاردعا کردند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا