مجاهدین در مسیر دشمنی ها به دو عرصه داخلی و خارجی توجه دارند

تصویر سازی های دوگانه توسط سرکردگان گروه مجاهدین چارچوب اصلی راهبردهای آنها برای دستیابی به اهدافی را تشکیل می دهد که در جهت رسیدن به آن تلاش و برنامه ریزی های ویژه ای کرده اند. در واقع اگر تغییر در کادر رهبری فرقه رجوی (انتخاب مریم رجوی به جای مسعود رجوی به عنوان رهبر و مغز متفکر جدید این فرقه) را یک فرآیند تحمیلی از شرایط موجود آنها در نظر بگیریم، فعال شدن آنها در جبهه داخلی و خارجی در جهت یارگیری و تقویت خود، یک تحول محسوب می شود؛ تحول از این حیث که تشکیلات سازمانی رجوی با تغییرات در سطوح مدیریتی و تصمیم گیری ها درصدد احیا و زایش ایده ای – عملیاتی بوده اند و این مهم در چشم انداز مورد نظرشان زمانی برای آنها بعد کاربردی به خود می گیرد که آنها بتوانند در دو عرصه داخلی و خارجی با قوت تمام کار کنند و بازدهی های دریافتیِ حاصل از این دو عرصه نیز همان انتظاراتی باشد که هدف گذاری شده باشد.
صریح و روشن است که کنترل و هدایت مشترک همزمان این دو عرصه، در کنار تبیلغات منحصر برای پیشبرد توامان آنها هدفی است که از سوی فرقه رجوی با جدیت و تمرکز ویژه ای به دنبال اجرای آن هستند. در واقع تلاش برای جلب نظر غربی ها با برگزاری همایش های ضد ایرانی با حضور مقامات ایران ستیز آمریکایی – اروپایی – عربی و پرداخت رشوه به آنها جهت حضور و سخنرانی بر علیه ایران از یکسو و تلاش برای نفوذ در داخل و جلب افکار عمومی از طریق سیاستِ حامی مردم نشان دادن خود و کوشش برای خرابکاری و دعوت به طغیان های تخریبی با صدور فراخوان های متعدد از سوی دیگر گویای موضعی است که در این یادداشت از ابتدا به آن اشاره شده است.
رویای جلب و همراه سازی دشمنان غربی – عربی ایران و بلند پروازی های مضحک و به تبع آن موفق عمل کردن در جذب نیروهای اجتماعی در داخل موجب شده است تا مجاهدین به آینده امیدوار باشند و چشم اندازهای غیر واقع بینانه ای از جایگاه خود در عرصه قدرت در ایران را ترسیم و تبلیغ کنند.
واقعیت امر این است که ماهیت همپوشانندگی و تکمیلی این دو عرصه در کنار هم، به زعم آنها می تواند رجوی ها و پیروانشان را امیدوار به آینده، زنده نگه دارد. به عبارت دیگر کنشگری های تخریبی در دو بعد داخلی و خارجی تعیین کننده معیار و مقیاس رجوی مسلکان در تقابل جویی های با ایران و نظام اسلامی است.
بنحویکه آنها با این سیاستگذاری که موفقیت احتمالی در این دو عرصه وابسته به پیشبرد گام به گام سیاست های دو گانه داخلی و خارجی است تمام توپ های خود را در یک سبد داخلی یا خارجی قرار نداده اند. از این رو تمام مساعی خود را بر این قرار داده اند تا با تفکیک کاربردی اهداف، به گروه بندی های جامعه هدف در داخل و خارج بپردازند.
به واقع ماهیت اصلی این سیاست گذاری ها در عرصه داخلی که از آن با نام گروه بندی ها یاد شد علاوه بر القاء امیدواری ها به پیروان فکری – ایده ای شان در داخل، تلاش برای جذب ریزش هایی است که ممکن است اتفاق بیافتد. به عبارت بهتر و جامع تر اینکه، آنها درصددند تا با جذب معترضان صنفی – گروهی با گرایشات غیرسیاسی فرآیند جذب نیروهای بی طرف و یا معترض به وضعیت های موجود اقتصادی و حتی اجتماعی (جامعه زنان یک هدف بالقوه است که از نظر آنها قابلیت های ویژه ای برای بالفعل شدن را دارا است) را در پیش بگیرند.
با این حال اگرچه رجویست ها نتوانسته اند در این دو عرصه آنچنان که باید است موفق عمل کنند و به نوعی با یک بن بست ارزشی و وفاق عمومی در استقبال از آرا و اندیشه های آنها حداقل در عرصه داخلی مواجه شده اند که ماحصل ضعف ها و نواقصی است که در ذیل راهبردها و راهکاری آنها قابل رصد کردن است و در مجال این یادداشت نمی گنجد، اما نباید فراموش کرد که کارگروه ها و کمیته های تولید گزاره های فرهنگی – ایده ای – آموزشی مختص به گرایشات ایدئولوژیکِ تشکیلات مجاهدین خلق با تمام توان بدنبال تولید محتوا بر علیه ارزش های فرهنگی – مکتبی – انقلابی – مذهبی هستند. بطوریکه با این ابزارهای به ظاهر ساده و شناخته شده روند بذرافشانی های نفرت و انزجار بر علیه بنیان های فرهنگی – ارزشی موجود در جامعه را در پیش گرفته اند.
از این رو در جهت مقابله با آنچه که با عناوین مبارزه و … از سوی رجوی ها برعلیه نظام اسلامی مطرح می شود به روز شدن شیوه های نبرد امری مهم بنظر می رسد؛ در واقع در این مسیر خارج شدن از پوسته های قدیمی و از کار افتاده چندین ساله (که به نوعی انفعال است) در روند شناساندن این فرقه، تاریخ آنها و اهداف و برنامه های آنها برای ایران و ایرانی به افکار عمومی از جمله موارد بسیار مهمی است که باید مورد توجه ویژه ای قرار بگیرد.
دکتر مصطفی مطهری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا