روند هسته ای ، ملي شدن صنعت نفت و مجاهدین

روند هسته ای ، ملي شدن صنعت نفت و مجاهدین
سلیم صدیقی، کانون هابیلیان، نهم آوریل 2007

ماجرای فعاليتهای هسته ای صلح آميز ايران و ترديدهايي که کوشش می شود در اين باره برای افکار عمومی بوجود آید، چند سالي است که از خبرهای جدی رسانه های داخلي و خارجي است. چند کشور غربی در طول اين مدت با بهانه ای بي اساس و تهديد برای ايران ، تلاش کرده اند ملت بزرگ ايران را از حق استفاده از فن آوری صلح آميز هسته ای باز دارند.
اينک به بررسي اجمالي از سير پرونده ی هسته ای در ايران و تلاش های مذبوحانه مجاهدین که ( يد طولايي ) در امر وطن فروشي و خدمت به بيگانگان دارند ؛ مي پردازيم.
در ماه اوت 2002 کاخ سفيد با اين ادعا که ايران در نطنز تاسيسات غني سازی اورانيوم و در اراک ، راکتور آب سنگين ساخته است وبا تهيه تصاوير ماهواره ای و انتشار آن مدعي شد که اين تاسيسات کاربرد نظامي دارد.اگرچه رئيس دولت هشتم و تيم ويژه هسته ای ايران ، ساخت تاسيساتي در نطنز و اراک را تاکيد کردند ، اما تاکيد داشتند که اين تأسيسات همچون نيروگاه بوشهر صرفاً برای توليد انرژی هسته ای صلح آميز است و اصلا کاربرد نظامي ندارد و با اشاره به اين مطلب که دين اسلام توليد بمب اتمي را مردود مي داند ، راه را برای رايزني و بازرسي از تاسيسات هسته ای را باز نمودند. بنابراين در21 فوريه 2003 محمد البرادعي مدير آژانس بين المللي انرژی اتمي به ايران سفر کرد تا اماکن هسته ای ايران را مورد بازرسي قرار دهد. با پايان اين بازرسي و طي گزارش تيم بازرسان،آژانس خواستار همکاری بيشتر تهران شد. اما اين گزارس هیچ اشاره ای به این که ايران مفاد معاهده منع تکثير تسليحات اتمي را نقض کرده است نداشت. در همين راستا و در جريان شفافيت سازی ، ايران بازرسي سرزده را پذيرفت و سيد محمد خاتمي رييس جمهور وقت اعلام کرد که تسليحات اتمي هيچ جايگاهي در راهبرد نظامي کشورش ندارد ولي ايران از از فناوری اتمي صلح آميز نيز دست نخواهد کشيد. با ادامه مذاکرات و در حالي که در دست نيست که در ايران در حال توليد تسليحات اتمي است اما واشنگتن اين گزارش را رد کرد و آن را باور نکردني! خواند. و توانست با انگليس ، فرانسه و آلمان بر سر قطعنامه ای به توافق برسد. 18 دسامبر 2003 روزی بود که ايران پروتکل الحاقي را امضا کرد تا تاسيسات هسته ای ايران در معرض بازرسي بي قيد و شرط قرار گيرد.
در 9 آوريل سال 2004 جمهوری اسلامي اعلام کرد توليد سانترفيوژ را به صورت داوطلبانه متوقف خواهد کرد و مقامات کشورمان گزارش هزار صفحه ای درباره فعاليت های صلح آميز هسته ای خويش را به آژانس تحويل دادند تا اعلام کنند هيچ پنهان کاری وجود نداشته است.
در اين مدت ايران اعلام کرد تسليم فشارهای بين المللي نخواهد شد و از دنيا خواست که ايران را عضو باشگاه هسته ای بداند و بعد از اين که سوء نيت طرف های مذاکره را ديد ، پلمپ آژانس بر روی سانترفيوژها را فک و توليد آنان را در نطنز آغاز کرد و اين در حالي بود که آمريکا و اسراييل ايران را تهديد به حمله کردند و با پاسخ دندان شکن ايران مواجه شدند. با اين عزم ملي، آژانس در اول سپتامبر 2004 گزارشي داد که برخي از ادعاهای ايران در مورد فعاليتهای اتمي اش قابل قبول و باور است.
در دور مذاکرات جديد ، که مدتي به علت انتخاب رياست جمهوری به تعويق افتاده بود و انتخاب آقای محمود احمدی نژاد به عنوان رييس جمهور ، علی لاهيجانی دبير شورای امنيت شد و دور تازه ای از مذاکرات را با البرادعی آغاز کرد که وی اين مذاکرات را سازنده خواند. با اين حال و با تمام همکاری دائمی ايران که در این مورد انجام می داد ،در 24 سپتامبر 2005 قطعنامه شورای حکام عليه ايران به تصويب رسيد و از ايران خواسته شده بود مذاکره با سه کشور اروپايی را از سر بگيرد و برنامه غنی سازی اورانيوم را متوقف کند و با اجرای مفاد پروتکل الحاقی پيمان منع گسترش جنگ افزار های هسته ای ، فعالیتهایش را به حالت تعليق درآورد.
سال 2006 در حالی آغاز شد که شورای حکام گزارش پرونده هسته ای ايران را به شورای امنیت ارجاع داد و در همين روز رييس جمهور ايران در نامه ای به سازمان انزژی اتمی کشور دستور تعليق اجرای داوطلبانه ی پروتکل الحاقی را صادر کرد. در پی اعلام خبر ارسال پرونده هسته ای ايران به شورای امنيت هيات نمايندگی ايران در آژانس بين المللی انرژی اتمی اعلام کرد اين کشور بی توجه به هر تصمیمی که شورای امنيت درباره اش بگيرد به برنامه تحقيقات اتمی خود ادامه خواهد داد… تا امروز که شاهد موفقیت بزرگ دانشمندان ایران در رسیدن به چرخه تولید سوخت صنعتی هستیم.
اما پروسه ملی جريان انرژی هسته ای امروز ايران را به گونه ای می توان با جريان ملی شدن صنعت نفت مقايسه کرد. در برنامه ملی شدن صنعت نفت ايران کشورهای آمريکا و انگلستان با همان سر سختی که امروز مقابل برنامه های ايران ايستاده اند ، با آن هم مخالفت کردند. آنها که امروز پرونده ما را به شورای امنيت می فرستند همان هايی بودند که بعد از ملی شدن صنعت نفت ما را به دادگاه لاهه بردند.
اگر مردم و رهبران در آن برهه کوتاه می آمدند ما اکنون در مورد آن نسل چه فکری می کرديم ؟
در آن زمان هم قدرتها، ملی شدن صنعت نفت را تهديد جهانی می دانستند و ايران را به دليل تهديد صلح و امنيت جهانی محکوم می کردند. زمانی که مردم ايران صنعت نفت خود را ملی کردند مستکبرين مانند امروز تلاش کردند با شديدترين تحريم های سياسی و اقتصادی ملت ايران را به کوتاه آمدن از خواسته های برحق و قانونی خويش وادار نمايند. ملی شدن صنعت نفت و بانيان مخالف آن مانند امروز به خاطر مقاصد جاه طلبانه و با هدف محروم نمودن مردم ايران از حقوق مسلم شان به خاطر آنچه که امروزه به اصطلاح نگرانی های ناشی از اشاعه تسليحات ياد می شود از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری می کردند.در جریان ملی شدن صنعت نفت مردم محکم و استوار بر خواسته های خود ايستادند و مانند امروز که شايد در تاريخ ملت ايران کمتر زمانی را بتوان سراغ گرفت که ملت اين گونه محکم واستوار و يکپارچه پشتيبان يک خواست ملی واحد باشد و اصرار بر خواست توسعه فن آوری هسته ای جهت مقاصد صلح آميز داشته باشد ، تبدیل به فرازی بلند و پر افتخار از تاریخ ایران گردیده است ، همانگونه که استقلال و پیشرفت امروز ملت بزرگ ایران نیز ، یکی از قله های حماسه و شرف ایران و سرتاسر ایرانیان در هرگوشه از جهان شده است.
اما در اين بين مجاهدین با موضع گيری های ضد ميهنی و استفاده از اخبار اربابانشان موساد و سيا برای محروم کردن مردم ايران از حق لاينفک استفاده از فناوری هسته ای برای اهداف صلح آميز ، به جعل اطلاعات و سند سازی روی آورده اند. آنها که آبرويي نزد مردم ايران ندارند و به ورطه فراموشي و اضمحلال غلطيده اند در حالي که همه اقشار مردم اعم از روحاني ، دانشجو ، مذهبي و غير مذهبي اين حق را فرياد مي کنند آنها رودرروی این خواست ملي ايستاده اند. اگر اين جريان با ملي شدن صنعت نفت مقايسه مي شود از اين جهت است که همانگونه که حزب توده در برنامه اش خود را مدافع منافع طبقات محروم و قهرمان استقلال و آزادی ايران و علاقمند به دوستي ايران با همه کشورهای آزادی خواه معرفي مي کرد و کوشش مي کرد که خود را به عنوان پيرو آرمان های ناسيوناليستي بشناساند و هويت کمونيستي خود را حتي الامکان پنهان کند (چرا که اين حزب بنا را با جدّيت تمام بر حمايت از منافع و سياست شوروی گذاشته بود )، مجاهدین نيز امروزه با حمایت از منافع و سیاست اسرائیل ،آتش بيار مسائل پرونده هسته ای ايران شده اند تا با خوش خدمت هايي که مي کنند در مقابل خواسته مردم ايران و همسو با سياست های بين المللي امريکا و انگليس و اسراييل بر بن بستهای استراتژيکي خود سرپوش بگذارند و دلربايي از اربابان خود بکنند.
نمايندگان حزب توده در مجلس و هم رهبران حزب در خارج مجلس در همه مسايلي که با منافع شوروی ارتباط داشت ار آن منافع دفاع و پشتيباني مي کردند. بين سال های 1320 و 1326 حزب توده در چند مورد مهم جانبداری خود را از اقدامات شوروی برای بدست آوردن امتياز نفت در شمال ، تاييد جنبش های تجزيه طلبي در آذربايجان و کردستان که شوروی آن را به وجود آورده بود و تبليغ اين فکرکه ايران بايد ايالات شمال را به عنوان منطقه امنيتي شوروی بشناساند و سياست خارجي خود را بر پايه تعادل مثبت قرار دهد،اعلام کرد و با رخنه در کارگران آبادان، اعتصاب،اعمال نفوذ در کارگران نفت جنوب، سرسپردگی خود را اثبات کرد.
شرایط آن زمان با حال آنقدر نزدیک است که گویی تاریخ دوباره تکرار شده است. اگر حزب توده خواهان واگذاری نفت شمال به روسیه بود ، منافقین خواهان جلوگیری ایران از دسترسی به فن آوری صلح آمیز هسته ای و نابودی ایران و این ملت شریف هستند.
این سرسپردگی به اجنبی تا آنجا است که آنها صراحتاً اعلام کرده اند که نزدیک به 30 مورد اطلاعاتی در خصوص انرژی هسته ای ایران به غرب داده اند و وزارت خارجه آمریکا- همان کشوری که به خصومت دیرینه علیه ایران مشهور است – گواه گرفته اند. آنها جاسوسی خود را رگبار کوبنده روشن گری های مقاومت! می دانند که ایالات متحده آن را تأیید و مراتب تشکر خود را نیز اعلان داشته است.
با تمام این تلاشهای نافرجام و ضد ملی و میهنی ، همچون ملی شدن صنعت نفت و دفاع مقدس هشت ساله، ملت ایران بر سر حق استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای می ایستد و به فتح قله های بزرگ استقلال و عزت نائل آمده و معاندان و حسودان ملت ایران ، بور و خفیف تر از امروز خواهند شد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا