تمام چیزی که از شورای ملی مقاومت باقی مانده

تمام چیزی که از شورای ملی مقاومت باقی مانده
بهزاد علیشاهی
سازمان مجاهدین یک شورای ملی مقاومت دارد که برای بزک کردن ماهیت فرقه ای خودش آن را سالها پیش ساخته و پرداخته ,اما امروزه این شورا همانند بقیه فرمالیست های ساخته و پرداخته سازمان مثل آدم برفی در حال آب شدن است. این آدم برفی که با اتکا به سرمای خفقان و دیکتاتوری صدام ساخته شده بود. با سقوط صدام به سرعت در حال ذوب شدن است. اما نشانه های این ذوب:
اولا اینکه 483 نفرش را که از نفرات مستقیم سازمان و از نظامیان ارتش خصوصی صدام یعنی ارتش آزادببخش بودند را امروزه یکجا از دست داده, هم آنهایی که الان در اشرف گیر کرده اند و طبعا درهیچ اجلاسی از این شورا نمیتوانند شرک کنند کما اینکه در اجلاس میاندوره ای هم شرکت نداشتند بعنی بیش از یک پنجم اعضای شورا دیگر درهیچیک از جلسات حتی همان حضورشکلی را هم ندارند.
دوما و اصلی تراینکه این شورا مسئولش را از دست داده و معلوم نیست چرا باید یک شورا مسئولش فراری و پنهان از انظار باشد. به قول ضرب الامثل ایرانی کدخدای ده که مرغابی بود از این فرار و عملکرد درخشان مسئولش ,میشود به کارنامه شورا و تمام تصمیمات ضد ایران و ایرانی اش پی برد.
سوما اینکه شورا محل اجلاسش را از دست داده ,سالنی که در حسرت به حکومت رسیدن آن را بهارستان نامگذاری کرده بودند , این سالن در بغداد با هزینه زیاد دولت سابق عراق ساخته شده بود و گارد مخصوص صدام موقع برگزاری جلسات حفاظت آن را بعهده داشت, در نبود این سالن, محل برگزاری جلسه شورا از آن سالن که با انرژی افراد مسقر در ارتش به طرز فوق العاده ای تزیین میشد به یک اتاقک کوچک در حیاط اور سورواز انتقال یافته.
ونهایتا اینکه شورا با گذشت زمان و معلوم شدن میزان دقت و صحت تحلیلها و اطلاعاتش اعتبارش را از دست داده و از شکل یک شورای فراگیر و جبهه همبستگی به یک تشکیلات جاسوسی و ضد پناهندگی در خارچ کشور تبدیل شده و بیشتر مورد مضحکه است.
اما واقعا شورا هنوز یک چیزهایی را از دست نداده منجمله تحلیلهای آبکی و صد من یک غازش به همان خوبی گذشته است و نیز حرفهایی که به درد هیچ کسی نخواهد خورد , به اجلاس میاندوره ای شورا نگاه کنید , دقیقا سرجمع کردن مقالات سایت فحشاگر است و اطلاعیه های قبلی شورا , بدون اینکه هیچ تصمیمی حتی برای ادامه کار خودش وتدارک جلسه اصلی بگیرد ,
اطلاعیه پر است از این قبیل جملات :
شورا میخواهد که سازمان مجاهدین از لیست تروریستی خارج شود (غافل از اینکه خودش هم در لیست است ). شورا میخواهد پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت برود. شورا میخواهد رژیم ایران بلادرنگ سرنگون شود و حاکمیت را بدست بگیرد, شورا میخواهد مریم رجوی رییس جمهور ایران بشود و بالاخره شورا میخواهد سربه تن جدا شدگان از سازمان نباشد و البته شورا خیلی چیزهای دیگر هم میخواهد و میخواست که به هیچکدام نرسیده و نخواهد رسید.از همه مهمتر شورا در سال 1360 میخواست که شش ماهه از گندم ملک ایران زمین بخورد که هنوز هم بعد از بیست و چهار سال همان را میخواهد.
اطلاعیه شورا بیشتر به انشائی با این تیتر که آرزوهای خود را بیان کنید میماند.
اگر تصور کنیم که شورا در بنگالی کوچک ( اتاق پیش ساخته ) در پشت حیاط اورسورواز و با شرکت نفرات اندک به تعداد انگشتان دست کسی که چند انگشتش را از دست داده برگزار شده و هرکس صندلی خودش را برداشته و به آن بنگال رفته و بعد مریم با همه دعوا کرده که چه غلطی میکنید چرا سازمان دارد از بین میرود و غیره ,آنوقت میتوانید بفهمید که چرا اطلاعیه شورا اینطوری از اب درآمده , فضاحت برگزاری این اجلاس به حدی زیاد بود که سازمان را مجبور کرد هیچ فیلمی از آن به نمایش در نیاورد ,من مدتها صبر کردم و فکر میکردم بدلیل تعداد زیاد فیلبردار و اولین اجلاس بزرگ د رخارج کشور تدوین و آماده شدن فیلم ها طول میکشد اما غافل از اینکه فضاحت به حدی بوده که سازمانی که دنبال فیلم و خبر است و تظاهرات صد نفره را هزاران نفر عنوان میکند را مجبور کرده که از خیر فیلم شورا بگذرد , چون لابد حساب کرده که تعداد حاضرین در بنگال را ببننده براحتی و در لحظه میتوان بگوید.
اما کمبود نداشتن فیلم با نوشتن مقالات و گفتن خواص این اجلاس در سایت های مجاهدین جبران شد.
در یکی از این مقالات نویسنده قسم میخورد که چون اجلاس میان دوره ای بوده برگزاری آن بدون حضور بقیه با قوانین شورا مغایرت ندارد , اما تو ضیح نداده که بالاخره اجلاس اصلی قرار است با حضور همه برگزار شود یانه ؟ درضمن انگار که قوانین شورا خیلی دمکراتیک است که به آن اشاره میکند طبق قوانین این شورا مریم رجوی هم میتواند تک نفره اجلاس برگزار و اطلاعیه بدهد البته اگر سوادش را میداشت. به نوشته این مقاله توجه کنید :
بلحاظ شكلي، اجلاس مياندوره اي همچنانكه از نام آن پيداست گرچه رسمي است ولي تركيب آن با”اجلاس رسمي” شورايملي مقاومت كه با حضور و شركت كليه اعضاء برگزار ميشود، متفاوت است. شورا طي مصوبه اي برگزاري اجلاس مياندوره اي را به رياست رئيس جمهور برگزيده مقاومت پيش بيني و تصويب كرده است تا عنداللزوم جلسات مياندوره اي با هر تعداد از اعضاء و با صوابديد دبيرخانه شورايملي مقاومت يا به پيشنهاد يك يا چند عضو و موافقت رئيس جمهور برگزيده مقاومت برگزار شده….
با این توضیحات در میابیم که اجلاس میان دوره ای چیزی است مثل شتر مرغ که عندالزوم میتواند تخم هم بگذارد. و باز نویسنده قسم میخورد که محتوای جلسه خیلی غنی بوده :
اطلاعيه دبيرخانه شورايملي مقاومت در اين زمينه، گرچه فشرده و موجز ولي بروشني و سلاست خاصي محتواي غني بحثهاي جلسه را شامل بود كه مورد استقبال هم ميهنان قرار گرفت.
و چنان از استقبال هموطنان میگوید که پنداری کسی هم از این اجلاس خبر دار شده. اما همین نویسنده که سعی کرده با کلمات درست و قانونی از شورا دفاع کند و الفاظ حقوقی بکار ببرد , در آخر نوشته اش خوی مجاهدی خودش را نشان داده و شروع به عربده کشی و فحاشی میکند بطوری که انگار یک حقوقدان و یک شعبان بی مخ با هم درنوشتن آن شریک بوده اند, به قسمت آخر هم نگاه کنید :
بميزاني ابلهند كه پارلمان مقاومت را با اصطبل آخوندي كه ميدان بهارستان و خانه مشروطه اين مرز و بوم را به لوث وجود خود آلوده است ، اشتباه گرفته و بجاي اينكه راجع به اجلاس و مياندوره و حد نصاب آراء و… يكبار هم خود خفقان بگيرند و يا حداقل نه از طرق جاسوسي بلكه از طرق شناخته شده آدموار! انتشارات شورايملي مقاومت را مطالعه كنند تا واژه هاي ساده اي چون حد نصاب، اكثريت و اقليت، اجماع و كانسنسوس برايشان روشن شود. گرچه اينان هم بخوبي ما واقفند كه صدهزارباره توضيح و تشريح هم ياسين است بگوش درازگوش!
که به نویسنده باید گفت آقا با این فحاشی ها و همانطور که خودت میگویی از طریق مطالعه اسناد و جزوات و بخصوص مطالعه مقاله جنابعالی ما بخوبی معنی اجلاس و مياندوره و حدنصاب آراء را فهمیدیم و واژه هایی مثل حد نصاب، اكثريت و اقليت، اجماع و كانسنسوس برایمان روشن شد
در آخر هم نویسنده تهدید به قلع و قمع و رفت و روب مخالفان و جدا شدگان میکنند, که صد البته ما آن را مثل تحلیل های دیگراین شورا ارزیابی میکنیم.
اما این تنها سرنوشت شورا نیست که از سالن بهارستان و گارد احترام و حفاظت صدام به یک بنگال پیش ساخته هفت متری در پشت حیاط اور درفرانسه کشیده شده , ارتش آزادیبخش هم از رژه زرهی و مانورهای رنگارنگ کارش به یک تیتر درزیر نشریه رسیده و مسعود رجوی هم از آن همه اهن وتلپ کارش به سوراخ موش و مریم هم که مهر تابان بود به قول دوستان به رتبه قمر خانمی نزول کرده و برای فحاشی به مخالفان و جدا شده ها چادر به کمر بسته و درواقع میشود گفت از آن آدم برفی که حالا درآفتاب آگاهی ذوب شده فقط دماغ هویجی آن باقی مانده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا