مهرداد را رجوی به کشتن داد

تا چند لحظه صدایی از پشت تلفن نشنیدم. سکوتی بغض آلود را حس می کردم. بعد از لحظاتی بغضش ترکید و اشک امانش نداد. در میان بغض و اشک گفت: می دانم سران این فرقه شیطانی باعث و بانی کشته شدن برادرم هستند وگرنه برادرم کسی نبود که به این سادگی و در یک درگیری کشته شود و او همیشه آدم ملاحظه کاری بود و هیچ وقت خودش را درگیر چنین چیزهایی نمی کرد.

خانم نیک سیر از خانواده های فعال عضو انجمن نجات گلستان است. خواهری نگران و دل شکسته. چشم انتظار برادر و خواهری که در پادگان اشرف 3 در آلبانی گرفتار هستند و دلشکسته برادری که مجاهدین در درگیریهای با پلیس عراق به کشتنش دادند.

خانم نیک سیر با دفتر انجمن نجات گلستان تماس گرفته بود تا امکان تماس با اعضای انجمن آسیلا را پیگیری کند. می خواست از حال و احوال و وضعیت برادر و خواهر اسیرش خبری بگیرد. سالهاست که چشم انتظار تماسی ، خبر ی و یا پیامی ست.

درحین صحبتها در مورد چگونگی کشته شدن برادرش مهرداد پرسید. میگفت:” چطور برادرم مهرداد که آدم زرنگی بود به این سادگی کشته شد؟”

در نشستی که اخیرا با تعدادی از جدا شده ها در دفتر انجمن نجات انجام شده بود، هادی ناصری مقدم در مورد چگونگی کشته شدن مهرداد صحبت کرد و گفت: در جریان درگیری های 6 و7 مرداد با پلیس عراق در کمپ اشرف که رجوی به عمد به آن دامن زد تا کشته سازی کند، در اثر اصابت تیر به صورتش کشته شد. من نیز دقیقا گفته های هادی ناصری مقدم را به خانم نیک سیر گفتم.

در پاسخ چه داشت بگوید این خواهر دردمند جز این که شکایت به نزد خدا ببرد و سران ظالم فرقه رجوی را لعن و نفرین کند. می گفت چرا ما خانواده ها باید تاوان جاه طلبی و قدرت طلبی کسی را بدهیم که نه خدا را می شناسد و نه بنده خدا را ؟
ایشان همچنان که گریه می کرد می گفت: من مهرداد را که از دست دادم و حال نگران مهران و مهرناز هستم که آنها هم به چنین وضعیتی دچار شوند و به خاطر هوا و هوس این از خدا بی خبرها به راحتی کشته بشوند و از بین بروند .

ایشان بعد از مدتی که کمی آرامتر شده بود ادامه داد: من همیشه بعد از کشته شدن مهرداد فکر می کردم که چطور برادرم که آدم زرنگی بود و خیلی از کارهایش را با ملاحظه انجام میداد، به این سادگی گرفتار بشه و در نهایت اینگونه کشته بشه و همیشه هم با خودم میگفتم که یک جای کار عیب دارد و امروز با شنیدن این واقعیت تلخ به یقین رسیدم که او را خود سران فرقه رجوی کشته اند و آنهم تنها برای اهداف پوچ شان! و نشان میدهد که هدف این سازمان هم چیزی به غیر از کشتن افراد تحت فرمانش نبوده و نیست و من عمیقا نگران حال برادر و خواهرم هستم که مورد شستشوی ذهنی سران سازمان قرار گرفته اند و هنوز در داخل این سازمان شیطانی هستند.

خانم نیک سیر در پایان گفتند که من از سران سازمان مجاهدین به هر دادگاهی که لازم باشه بخاطر کشتن برادرم شکایت خواهم کرد و اگر توانستم در مجامع بین المللی نیز آن را پیگیری خواهم کرد تا حداقل بتوانم جان مهران و مهرناز را نجات دهم .

منبع

یک دیدگاه

  1. سازمان باید به دادگاه بره باید به تمام خانواده های داغدیده و آسیب دیده و همه کسانی که مورد آزار و اذیت سازمان قرار گرفتن خسارت و غرامت بده باید تاوان جنایت هاش رو بده اینقدر غرامت ازش بگیرید که کمرشون بشکنه نتونن پول آب و نون خوردنشون همه بدن حتی حاضر نیست یک تسلیت به خانواده ها بگن از بس که طلب کار و حق به جانب هستن خدا لعنتشون کنه خدا کمک کنه بشه انتقام ازشون گرفت بلکه مرحمی بر زخم دل خانواده ها و اعضای داغدار و آسیب دیده باشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا