واقعیت این است که هرگز هیچ انسان آگاهی در عرصه سیاست بین الملل، حاضر نیست که نام و تصویرش در کنار سازمان بی آبرو و وطن فروش مجاهدین خلق قرار بگیرد، اما سازمان با ترفند های حقوق بشری و مظلوم نمایی و سوءاستفاده از تاریخچه مبارزاتی برخی کشورها، خود را قربانی نقض حقوق بشر در […]
واقعیت این است که هرگز هیچ انسان آگاهی در عرصه سیاست بین الملل، حاضر نیست که نام و تصویرش در کنار سازمان بی آبرو و وطن فروش مجاهدین خلق قرار بگیرد، اما سازمان با ترفند های حقوق بشری و مظلوم نمایی و سوءاستفاده از تاریخچه مبارزاتی برخی کشورها، خود را قربانی نقض حقوق بشر در ایران می نامند! اگر بخواهیم تصویری از مریم رجوی داشته باشیم و اینکه او کجای مبارزه قرار دارد، تنها و تنها یک برنامه ی کذائی 10 ماده ای است که حتی خودش هم به هیچ کدام آنها اعتقادی ندارد، شخصیت مریم رجوی دیگر حرف تازه ای ندارد، نزدیک به سی سال است که این 10 ماده را نشخوار می کند، در درون مناسبات اجباری و برده داری خود، هر روز و مداوم در حال شکنجه و زندانی کردن اعضای سازمان است، اما در نمود بیرونی با پوزخندی شیطانی ، مشغول مغزشوئی عده ای سیاست مدار بازنشست است که به نان شب خود محتاج هستند و با اندک دلاری ، خود را در معرض خرید این سازمان فرقه ای قرار می دهند.
تمام بیانیه ها به اسم اکثریت نمایندگان فلان پارلمان یا فلان کشور هم، همه واژه هایی کذایی و از زبان یک یا دو نفر بازنشسته از دور خارج شده است که با تکنیک های فیلم برداری و عکس برداری آنها را ضربدر بینهایت می کنند!
اما خطاب به اندک فریب خوردگان بی خبر از دنیای واقعیت ها و اوضاع و تاریخچه ی ایران، باید عرض کنم که روی حمار بازنده ای شرط بندی کردید که حتی خودش هم خودش را باور ندارد.
نیاز نیست که زیاد سعی کرد از ماهیت درونی این سازمان سر در آورد، ما که سالهای سال در درون مناسبات این سازمان در حصار بایدها،عمرمان تباه شده است، گواهی مستند و متقن هستیم از نقض فاحش حقوق بشر در درون این سازمان .
اما کسانی که با نادیده گرفتن خونهای ریخته شده توسط رهبری این فرقه در بیرون و درون مناسبات سازمان، با گرفتن چند 10 دلار یا یورو، شرافت خود را در بازار شام این فرقه به ثمن ناچیزی به فروش می رسانند، باید بدانند که اگر این سازمان وفا داشت، اول به اعضای خودش رحم می کرد، در یک خلاصه ی آماری باید بدانند که این سازمان بالغ بر 70 درصد از اعضای خودش را طی سالیان زندانی و شکنجه کرده است، این اندک کسانی هم که امروز در سازمان باقی مانده اند، همه از روی ناچاری و نداشتن پشتوانه ای محکم ، تن به این ننگ حضور در درون حصارهای فرقه دادند.
بسیاری از کسانی که در خارج از کشور با نظام جمهوری اسلامی مخالف هستند، ممکن است به سمت گروهها و سازمانهایی مانند مجاهدین خلق جذب شوند که خود را به عنوان جایگزین معرفی میکنند. اما لزوما این موضوع نمی تواند معیاری برای مقبولیت این سازمان تلقی شود، چرا که اکثر آنها بعد از اندک زمانی که پی به ماهیت این سازمان می برند از دور و اطراف این سازمان فاصله می گیرند. در مجموع، ارزیابی میزان و “جدی بودن” این هواداری محل اختلاف است. برخی تحلیلگران معتقدند که بخش بزرگی از افرادی که در رویدادهای این سازمان شرکت میکنند، به دلیل سازماندهی قوی و فشارهای تشکیلاتی حاضر میشوند، نه لزوماً به دلیل هواداری عمیق و مستقل. همچنین، در داخل ایران، میزان حمایت از این سازمان بسیار محدود و بحثبرانگیز است.
فرورفتن در باتلاق آلبانی و حملات سالهای گذشته ی پلیس آلبانی به داخل این مقر، گواه دیگری از نقض شدید حقوق بشر در درون این سازمان است. سالها قبل هم در فرانسه شاهد هجوم پلیس به مقر اصلی این گروه در حومه ی پاریس و دستگیری مریم رجوی، نشان می دهد که این سازمان هرگز موفق نشده است که دستگاههای امنیتی کشورهای میزبان را فریب بدهد و همه می دانند که با فرقه ای تروریست و جنایتکار مواجه هستند که هیچ وزن سیاسی ندارد و از طرف مردم کشور خودش نیز طرد شده و منفور عام و خاص است.
محمدرضا مبین



































