در پی انتشار مقالهای در تایمز اسرائیل، بار دیگر ثابت شد که سرویس اطلاعاتی اسرائیل از مأموران مجاهدین خلق (MEK) برای جاسوسی و عملیات نظامی استفاده کرده است. علاوه بر این، نویسنده، جولیان رنل، پیشنهاد میکند که اسرائیل باید به دلیل “مزایای عملیاتی منحصر به فرد” مجاهدین خلق، علیرغم عدم محبوبیت و ماهیت غیردموکراتیک این […]
در پی انتشار مقالهای در تایمز اسرائیل، بار دیگر ثابت شد که سرویس اطلاعاتی اسرائیل از مأموران مجاهدین خلق (MEK) برای جاسوسی و عملیات نظامی استفاده کرده است. علاوه بر این، نویسنده، جولیان رنل، پیشنهاد میکند که اسرائیل باید به دلیل “مزایای عملیاتی منحصر به فرد” مجاهدین خلق، علیرغم عدم محبوبیت و ماهیت غیردموکراتیک این گروه، اثربخشی عملیاتی آنها را نسبت “خلوص اخلاقی” آنها در اولویت قرار دهد و از آنها استفاده ابزاری بکند. استدلال ارائه شده توسط این روزنامه نگار اگرچه نگاه ابزاری صهیونیستها به مجاهدین خلق را تایید میکند، اما چندین نگرانی اخلاقی، استراتژیک و عملی مهم متوجه استدلال اوست.
نقص اصلی این استدلال، تمرکز محدود و کوتهبینانه آن بر دستاوردهای عملیاتی فوری به قیمت ثبات استراتژیک بلندمدت، ملاحظات اخلاقی و مشروعیت بینالمللی است. در حالی که مجاهدین خلق ممکن است مزایای اطلاعاتی یا عملیاتی خاصی داشته باشند، نادیده گرفتن تاریخچه پرخشونت آنها، فقدان حمایت مردمی در داخل ایران و ایدئولوژی غیردموکراتیکشان میتواند منجر به پیامدهای منفی متعددی شود.

ملاحظات اخلاقی
ملاحظات اخلاقی در سیاست خارجی و حتی عملیاتهای اطلاعاتی از اهمیت بالایی برخوردارند. حمایت از گروهی با سابقه نقض حقوق بشر، ویژگیهای فرقهمانند و فقدان اصول دموکراتیک، همانطور که مجاهدین خلق همواره به آن متهم شدهاند، میتواند به شدت به جایگاه اخلاقی و اعتبار بینالمللی حامیان آنها آسیب برساند.
همسویی با چنین گروهی، حتی برای منافع عملیاتی فرضی، میتواند به عنوان خیانت به ارزشهای دموکراتیک و اصول حقوق بشر تلقی شود، که به طور بالقوه متحدان را از خود بیگانه کرده و خوراک تبلیغاتی برای دشمنان فراهم میکند. این استدلال به طور ضمنی نشان میدهد که “اخلاق” یک کالای لوکس و غیرضروری است که سابقه خطرناکی برای هر دولتی است که ادعای حمایت از ارزشهای دموکراتیک را دارد.
مجاهدین خلق تغییر پایدار، مثبت و آیندهای باثبات به ارمغان نمیآورند
جولیان رنل پیامدهای عملی حمایت از یک گروه غیرمحبوب و غیردموکراتیک را نادیده میگیرد. فقدان حمایت مردمی از مجاهدین خلق در داخل ایران به این معنی است که هرگونه موفقیتی که از طریق عملیات آنها حاصل شود، بعید است که به تغییر پایدار و مثبت برای مردم ایران یا آیندهای باثبات برای منطقه تبدیل شود.
در واقع، ارتباط تاریخی آنها با صدام حسین و اقدامات خشونتآمیز گذشتهشان باعث شده است که بسیاری از ایرانیان، از جمله کسانی که با حکومت فعلی مخالف هستند، آنها را به شدت مورد انتقاد قرار دهند.
تکیه بر چنین گروهی برای جاسوسی یا اثربخشی عملیاتی، خطر بیگانه کردن همان جمعیتی را دارد که حمایت آنها برای هرگونه اهداف استراتژیک بلندمدت، مانند ایجاد یک ایران دموکراتیکتر یا باثباتتر، بسیار مهم خواهد بود. این رویکرد میتواند ناخواسته روایت دولت ایران را مبنی بر اینکه قدرتهای خارجی از گروههای غیرمحبوب و تبعیدی حمایت میکنند، تقویت کند.
تردیدها در مورد تواناییهای واقعی مجاهدین خلق
“مزایای عملیاتی منحصر به فرد” که رنل برای مجاهدین خلق ادعا میکند، باید به طور جدی در ارتباط با تواناییها و اعتبار واقعی آنها راستی آزمایی شود. در حالی که آنها ممکن است شبکههای اطلاعاتی یا تجربه عملیاتی خاصی داشته باشند، اما اثربخشی که رنل ادعا میکند، اغراقآمیز است، به ویژه با توجه به انزوا و عدم حمایت گسترده آنها در میان ایرانیان.
تکیه زیاد بر گروهی با سابقه پاکسازیهای داخلی، اطلاعات مشکوک و اغراق در مورد تواناییهایشان میتواند منجر به ارزیابیهای ناقص و اشتباهات استراتژیک شود.
علاوه بر این، هدف اصلی مجاهدین خلق به قدرت رسیدن در ایران است که ممکن است با منافع استراتژیک گستردهتر اسرائیل همسو نباشد. اقدامات آنها میتواند ناشی از حفظ خود یا تمایل به تحریک درگیری باشد، نه تعهد واقعی به ثبات منطقهای یا اصلاحات دموکراتیک.
حمایت از مجاهدین خلق، تنشهای منطقهای را تشدید میکند
این استدلال، احتمال واکنشهای منفی و پیامدهای ناخواسته را نادیده میگیرد. حمایت از یک گروه بحثبرانگیز مانند مجاهدین خلق میتواند منجر به اثبات اتهام دخالت اسرائیل در امور داخلی ایران، تشدید تنشهای منطقهای و احتمالاً تحریک اقدامات تلافیجویانه شود. همچنین میتواند تلاشهای دیپلماتیک را پیچیده کرده و ایجاد ائتلافهای گسترده بینالمللی برای تعامل با دولت ایران را دشوارتر کند. دستاوردهای عملیاتی کوتاهمدت ممکن است موجب شکستهای استراتژیک بلندمدت و فرسایش اعتماد بینالمللی شود.
استفاده از مجاهدین خلق، استراتژی شکننده و ناپایدار
این استدلال، یک دوگانگی کاذب بین “اثربخشی عملیاتی” و “پاکی اخلاقی” ارائه میدهد. استراتژی بلندمدت مؤثر اغلب نیازمند پایه و اساس رفتار اخلاقی و پایبندی به اصول است. استراتژیای که بر اساس همکاری های اخلاقا مشکوک ساخته شده باشد، ذاتاً شکننده و ناپایدار است.
اثربخشی عملیاتی واقعی، به ویژه در محیطهای ژئوپلیتیکی پیچیده، اغلب از مشروعیت، حمایت مردمی و همسویی با هنجارهای بینالمللی گستردهتر ناشی میشود، نه از عملیات مخفیانه با گروههای نامحبوب مانند مجاهدین خلق.
جولیان رنل باید بیاموزد که تکیه بر یک نیروی نیابتی بحثبرانگیز با پیشینه افراطیگری، تروریسم و رفتارهای فرقهگرایانه، منجر به فاجعهای در منطقه خواهد شد که دامن صهیونیستها را نیز خواهد گرفت.
مزدا پارسی





































