روز سه مهر تاریخ تولد من بود. مطلبی به ذهنم زد که ترجیح دادم با بقیه به اشتراک بگذارم. من حدود 24 سال در داخل سازمان مجاهدین خلق فعالیت کردم. خوشبختانه سال 90 درست یک ماه بعد از وقایع 19 فروردین از آن زندان بزرگ فرار کردم. سپس به ایران برگشتم و تشکیل خانواده دادم […]
روز سه مهر تاریخ تولد من بود. مطلبی به ذهنم زد که ترجیح دادم با بقیه به اشتراک بگذارم.
من حدود 24 سال در داخل سازمان مجاهدین خلق فعالیت کردم. خوشبختانه سال 90 درست یک ماه بعد از وقایع 19 فروردین از آن زندان بزرگ فرار کردم. سپس به ایران برگشتم و تشکیل خانواده دادم و خوشبختانه دو دختر دارم که دوقلو هستند که به زندگی ام رنگ و بوی دیگری داده اند. بهتر است بگویم صفا بخشیدند.
حالا می خواهم فرق دنیایی که در داخل تشکیلات رجوی داشتم را با دنیایی که الان دارم بیان کنم. در داخل تشکیلات من به واقع فراموش کرده بودم اصلاً چه روزی بدنیا آمدم. تاریخ تولدم را کاملا فراموش کرده بودم. چرا؟ زیرا در داخل تشکیلات برای اعضای سازمان ارزشی قائل نمی شوند، افراد حق ندارند برای خود جشن تولد بگیرند، این کار در داخل سازمان ممنوع بود و مارک زندگی طلبی می زنند! فقط برای یک نفر در داخل سازمان جشن تولد گرفتن آزاد بود آن هم برای صاحب عله (مسعود رجوی) بود. به مناسبت روز تولد مسعود هر سال در مقرها جشن می گیرند و شیرینی پخش می کنند. افراد مانند ربات دست افشان و پا کوبان به رجوی تبریک می گویند!

محمدرضا گلی اسکاردی
آری واقعاً من فراموش کرده بودم چه روزی بدنیا آمدم اما وقتی به ایران آمدم! خاطره روز تولدم را خانواده ام زنده کردند. هر سال مرا غافلگیر کرده، ضمن دادن هدایای ارزشمند به من، روز تولدم را گرامی داشته و ساعتی را در کنار هم جشن می گیریم. جالب این است که در دنیای خارج از سازمان در ایران، قبل از این که خودم متوجه شوم که فردا روز تولدم است از طرف بانک ها و موسسه های دیگر برایم پیامک می آید و روز تولدم را به من تبریک می گویند، قابل توجه است که در دنیای بیرون از سازمان مجاهدین خلق برای انسانها ارزش قائل می شوند اما در داخل سازمان نه تنها ارزش قائل نمی شوند، حتی نمی توانی با دوستانت در کنار هم باشید و خاطره گذشته را به یاد بیاورید. این عمل در داخل تشکیلات جرم دارد!
محمدرضا گلی اسکاردی




































