سلام برادر عزیزم حالت چطور است؟ خوب هستی؟ من و همه خانواده دلمان برای شما تنگ شده است. اگر یادت باشد دوران بچگی همیشه با هم بودیم. با هم بازی می کردیم. خاطرات زیادی با هم داریم. یادت می آید زمستان چقدر با هم برف بازی می کردیم؟! روزهای خوبی با هم داشتیم. ای کاش […]
سلام برادر عزیزم
حالت چطور است؟ خوب هستی؟ من و همه خانواده دلمان برای شما تنگ شده است. اگر یادت باشد دوران بچگی همیشه با هم بودیم. با هم بازی می کردیم. خاطرات زیادی با هم داریم. یادت می آید زمستان چقدر با هم برف بازی می کردیم؟! روزهای خوبی با هم داشتیم. ای کاش آن روزها تمام نمی شد و در کنار هم می ماندیم. چندین سال است همدیگر را ندیده ایم.
نمی دانم به لحاظ جسمی در چه وضعیتی هستی. نگران شما هستم. خیلی دلم می خواهد جواب نامه مرا بدهی تا از وضعیتت با خبر شوم. حمید رضا برادرم تا کی می خواهی خودت را در کمپ بسته و بی خبر از دنیای بیرون زندانی کنی؟ تا کی می خواهی چشمان خودت را رو به واقعیت ها ببندی؟!
چشمانت را باز کن و اطراف خودت را نگاه کن. واقعاً کمی با خودت فکر کن ببین چه به روز خودت آورده ای؟ زمانی که پیش ما بودی تشکیل خانواده داده بودی با رفتنت و دور از خانواده زندگی خودت را متلاشی کردی. به چه دلیل؟
همیشه به یادت هستیم و منتظر روزی هستیم که از نزدیک ملاقاتت کنیم. برادرم حمید رضا خودت را از کمپ لعنتی نجات بده و ما را خوشحال کن.
برادرت مجتبی



































